حاکمیت نظام اسلامی به خاطر فشارهای متعدد از قبیل جنگ تحمیلی که توسط استکبار جهانی علیه ملت مسلمان ایران انجام گردید،فشار اقتصادی را بر مردم بیش از پیش مضاعف نمود که در این مسیر ملت شجاع و مقاوم توانستند با تحمل سختیها توان مقاومتی خود را به رخ دشمنان نظام بکشند،لازم به ذکر می باشد در اوائل انقلاب دولتمردان آن دوره با اعمال برخی سیاست های اقتصادی برگرفته از مکاتب کمونیستی و مارکسیستی در راه دولتی سازی کامل اقتصاد گام برداشتندولی به هر حال مردم با مقاومت مثال زدنی وقناعت به حدأقل ها توانستند تمام مشکلات و تهدید ها را به فرصت تبدیل نموده و در این مسیر موفق عمل نمایند.
بعد از پایان جنگ و زمزمه های بازسازی و نیز سازندگی کشور تئوری های مختلف اقتصادی از مکاتب غرب به داخل کشور راه یافت که این مکاتب به خاطرغیر بومی بودن با اقتصاد اسلامی به مانند اقتصاد مارکسیستی اوائل انقلاب کشور را دچار نابسامانی های متعدد نمود که حمایت از افراد غنی و ثروتمندان جامعه و ظلم مضاعف به فقرای جامعه ارمغان این مکاتب اقتصادی بوده است ومتأسفانه با استمرار دولت های متعدد باز هم شاهد عمل به مکاتب متعدد اقتصادی غیر بومی در جامعه می باشیم لذا ضرورت اصلاح و پالایش مکاتب اقتصادی در مسیر پیش رو امری انکار ناپذیر می باشد.
بیانات اخیر مقام معظم رهبری درجمع مسئولان دستگاههاي مختلف كشور با تبيين «مؤلفهها»، «ضرورتها»و «الزامات تحقق»اقتصادمقاومتي و تأکید مکرر ایشان مبنی بر نگاه مسئولان به توانمندی های داخلی نظام و حرکت اقتصادی دولت به سمت تحقق اقتصاد مقاومتی به نوبۀ خود بیانگر اهمیت ایجاد اقتصاد بومی به دور از مکاتب اقتصادی غربی و شرقی در جهان معاصر می باشد،لذابا نظر به بیانات مهم مقام معظم رهبری و تبیین شاخصه های اقتصاد مقاومتی آنچه بیش از گذشته به عنوان امر کلیدی مطرح می باشد این است که لوازم تحقق اقتصاد مقاومتی چیست؟آیا با اندیشه های اقتصاد لیبرالی می توان اقتصاد مقاومتی را بنیان نهاد؟از این رو نگاه نقادانه به مکتب اقتصادی سرمایه داری و بیان معایب و پیامدهای منفی آن محور اصلی این یادداشت به شمار می رود که به اهمّ آن ذیلاً اشاره می گردد:
1- اقتصادی لیبرالی مهمترین چالش در تحقق اقتصاد مقاومتی
باید اذعان نمود اشارات مهم مقام معظم رهبری درجمعمسئولاندستگاههايمختلفكشورو نقد اقتصاد سرمایه داری ضرورت مقاوم سازی اقتصادکشور در مواجهه با مکاتب اقتصادی لیبرالی بیش از پیش مطرح گردید ایشان فرمودند:« این اقتصاد سرمایهداری با مشکلاتی که ناشی از این اقتصاد بود، از غرب و از آمریکا سرریز شد به بسیاری از کشورها؛ و اقتصاد جهانی در مجموع، یک کل مرتبط به یکدیگر است، طبعاً کشورها از این مشکلات کموبیش متأثر شدند؛ بعضی بیشتر، بعضی کمتر. بنابراین خیلی از کشورها در صدد برآمدند که اقتصاد خودشان را مقاومسازی کنند؛ به تعبیری همین اقتصاد مقاومتی را به شکل متناسب با کشورهایشان برنامهریزی کنند، تحقق ببخشند.»
لازم به ذکر است مکتب اقتصادی سرمایه داری یا لیبرالی که به اقتصاد آدام اسمیت نیز مشهور می باشد در کشور ما دردوران دولت سازندگی به عنوان اقتصاد غالب در کشور اجرائی گردید که تاکنون به عنوان اقتصاد غالب در جهان شناخته می شود، در مکتب اقتصادی آدام اسمیت سود محوری به عنوان اصل انکار ناپذیر مطرح بود ، در نظام بازار آزاد فعالیت اقتصادی مبتنی بر سود تعریف می گردد که افزایش سرمایه را به همراه دارد که باید به هر قیمتی به این هدف دست یافت و لو به قیمت تخریب محیط زیست و ...
در این مکتب اقتصادی منافع نسل های آینده هیچ اهمیت و اعتباری نخواهد داشت لذا "آن کسانی که در اثر فعالیت تولید سرمایه ما دچار خسارت می شوند و زندگی شان تهدید می شود نسل های آینده ما هستند. آنها در این نظام بازار آزاد هیچ حق رأیی ندارند! ارزش منافع نسل های آینده ما که با مشکلات محیط زیستی وحشتناکی روبرو می شوند، صفر است.
لذا تبیین مکتب اقتصادی برآمده از آموزه های اسلامی از مهمترین لوازم تحقق اقتصاد مقاومتی محسوب می گردد.
2- اقتصاد نخبه محور !
در مبانی اقتصاد لیبرالی منافع نخبگان و ثروتمندان جامعه به عنوان مقصد نهائی مصرف گرائی محسوب می گردد لذا مردم در این مکتب اقتصادی دارای جایگاه قابل توجهی نیستند،و مقولۀ عدالت به عنوان حلقۀ مفقوده مکتب اقتصاد لیبرالی مطرح می باشد. از این رو مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از مسئولان دستگاههای مختلف، فعالان اقتصادی، و مدیران مراکز علمی و رسانهای و نظارتی فرمودند:« شاخص کلیدی و مهم عدالت اجتماعی است. یعنی ما رونق اقتصادی کشور را بدون تأمین عدالت اجتماعی بههیچوجه قبول نداریم و معتقد به آن نیستیم.»
تأکید مکرر مقام معظم رهبری حاکی از اهمیت مقولۀ عدالت اجتماعی در آیندۀ پروسۀ اجرای اقتصاد مقاومتی است به نحوی که عدم حصول عدالت اجتماعی به معنای عدم تحقق اقتصاد مقاومتی خواهد بود.
3- تقدس مصرف گرائی
اقتصاد باز که باید از آدام اسمیت به عنوان طراح بازار آزاد نام برد و سودمحوری به عنوان اصل جدائی ناپذیر این ایده مطرح می باشد با ترویج مصرف گرائی مفرط که نهایت امر به نفع ثروتمندان و کارتل های اقتصادی تمام خواهد شد ،زیرا با ترویج ایدۀ تعدیل اقتصادی و ترویج افزایش تقاضا برای مقولۀ مصرف گرائی، این امر خودبه عنوان عاملی مهم برای ایجاد فاصله طبقاتی محسوب می شود و در عین حال باعث کاهش سرمایۀ قشر متوسط و افزایش سرمایۀ ثروتمندان جامعه می گردد.جهانيشدن نیز به همين معنا است و زمينهساز فرهنگ جهاني يعني همان فرهنگ مصرفي جهاني است كه به فرهنگ مك دونالدي مشهور است. از این رو مقام معظم رهبری در بیانات اخیر خود در تبیین مولفه های اقتصاددمقاومتی و ضرورت اجتناب از مصرف گرائی و اسراف فرمودند: «اسراف نباشد؛ الگوی مصرف، یک الگوی حقیقتاً عاقلانه، مدبرانه، اسلامی باشد» . لذا مکتب اقتصاد مقاومتی و برآمده از آموزه های اسلامی بر خلاف اقتصاد باز ،مصرف گرائی و اسراف را بر نمی تابد که این امر خود به عنوان شاخصۀ مهم اقتصاد مقاومتی باید مد نظر مسئولان و سیاستگذاران امر اقتصاد مقاومتی مورد نظر قرار گیرد.
4- نابودی فرهنگ و اخلاق در الگوی سرمایه داری
از مهمترین مولفه های اقتصاد مقاومتی توان مقاومت و استقامت در برابر تهدید های مختلف اقتصادی ،فرهنگی سیاسی است زیرا آسیب پذیری اقتصاد ،فرهنگ ،سیاست و امنیت نظام اسلامی در مواجهه با اقتصاد غیر بومی توان و قدرت کلی نظام را به شدت متزلزل خواهد نمود.از این رو رهبر معظم انقلاب توانایی مقاومت دربرابرعوامل تهدیدزارا از اهم سیاست های اقتصاد مقاومتی برشمردند .
در تشریح آسیب ها و تهدیدات مختلف اقتصاد سرمایه داری می توان گفت ، تئوری های اقتصادی غرب که مهمترین هدف آن افزایش تقاضا و در کنار آن افزایش مصرف گرائی می باشد ،که این امر باعث خواهد شد اخلاق از میان برود، پس جامعه بدون اخلاق از همين جا شروع ميشود كه براساس ليبراليسم شكل ميگيرد،و در اين جامعه خانواده نابود خواهد شد چرا كه خانواده براساس اخلاق و سنت شكل ميگيرد و در چنين جامعهاي نه از سنت خبري است نه از اخلاق.لذا در یک جمله باید گفت مشکل اصلی جامعۀ اسلامی با مکاتب اقتصادی غیر بومی ، عدم انطباق این نوع مکاتب با فطرت انسانها می باشد زیرا این مکاتب به نوعی ترویج دهندۀ ظلم علیه طبقۀ فرودست جامعه می باشدو طبقه ثروتمند از حمایت های بی حد و حصری برخوردار می گردد.
بدیهی است در مکتب اقتصاد لیبرالی که «لیبرالیسم اقتصادی یا آزادی اقتصادی یا فردگرایی »نیز نامیده می شود،به نوعی با ارزش ها و آزادی های سیاسی و فرهنگی و..در تضاد می باشد زیرا چنانچه ثروتمندان جامعه دچار بحران گردند مکتب اقتصادی لیبرالی به خاطر قدرت های خاص رسانه ای و اتخاذ آزادی بی نهایت برای کارتل های اقتصادی همۀ ارزش های فرهنگی را قربانی حمایت از قدرت های اقتصادی می سازند .
مکاتب اقتصادی در تقابل کامل با سنت می باشد لذا نهاد خانواده همیشه در معرض تهدید می باشد،مگر خانواده سرمایه داران که سعی در تکثیر این نوع خانواده در مکتب لیبرالی به چشم می آید،اما با ظلم بسیاری از مکاتب اقتصادی بر خانوادۀ سطح پائین خانواده پایین از هم پاشیده میشودومکانیس مپاشیدگی خانواده درسرمایه داری،گران شدن ازدواج وخانواده وارزان شدن فحشا و روابط نامشروع می باشد. اضافه بر آنکه ارزش های اخلاقی حافظ خانواده نیز توسط فردگرایی حاکم بر سرمایه داری نیز ضعیف شده و رسانه ها با برنامه های جنسی خود تشویق به روابط جنسی قبل از ازدواج و روابط جنسی فرا ازدواجی بعد از ازدواج می کنند و بدین ترتیب روابط خانوادگی از هم پاشیده می شود و گاهی مشکل های مجازی خانواده مثل خانواده همجنس بازها را بوجود می آورند که خانواده بیشتر مورد استهزا و ارزش شکنی واقع می شود.
از سوی دیگر در مکتب اقتصادی لیبرالی با ترویج کنترل جمعیت،در پی کوچک سازی خانواده ها برآمدند که این امر در کنار کوچک شدن ابعاد خانه در آپارتمانهامنجر به فروپاشی خانواده ها گردید که باعث ایجاد نسبت دو طرفه بین فساد و فروپاشی خانواده ها گردید،از سوی دیگر کشورهای سرمایه داری و حامی کنترل جمعیت ،برای جبران رشد منفی جامعۀ خود،شروع به ورود جمعیت جوان کشورهای فرودست نمودند که این امر خود باعث تنوع چند ملیتی و نیز قومیت مبتنی بر سرمایه داری گردید که به نوعی سنت شکنی های متعدد را به همراه خواهد داشت و در عین حال به قیمت از بین رفتن فرهنگ های بومی جوامع مختلف ،منجر به جهانی سازی سرمایه داری خواهد گردید.
طرح چند پرسش
با برشمردن اجمالی برخی ازمهمترین آفات اقتصاد غیر بومی بر جوامع بشری بالأخص جامعۀ اسلامی که یقینا با این نوع مکاتب دارای زاویۀ و تضاد جدی می باشد، لذا زمان آن فرا رسیده تا پرسش هائی را برای ترسیم اقتصاد مطلوب و منطبق با جامعه اسلامی مطرح سازیم که به قرار ذیل می باشد:
1-تا کنون میزان تأثیر گزاری تبعات منفی مکاتب اقتصادی غربی بر نظام اقتصادی کشور به چه مقدار بوده است؟
2-چرا در متد درسی آموزشی کشور شناخت و الگوگیری از اقتصاد لیبرالی به مراتب بیش از ارائه و معرفی مکتب اقتصاد اسلامی بوده است؟
3-چرا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون هیچ دولتی نتوانسته است مدلی جامع و کاربردی از مکتب اقتصاد اسلامی ارائه نماید؟
4-دولتمردان نظام اسلامی بر اساس چه معیاری با الگو قرار دادن مکاتب غیر بومی در کشور ،لیبرالیزه نمودن اقتصاد کشور را مد نظر قرار دادند؟
5-متولی و بانی ارائه مکتب اقتصاد بومی(اسلامی)در کشور چه نهاد و سازمانی می باشد؟
6-حماسۀ اقتصادی مورد تأکید مقام معظم رهبری ناظر به چه مکتب اقتصادی می باشد؟
7-به راستی چرا در طول انقلاب اسلامی پالایش اقتصاد کشور از مکاتب غیر بومی به صورت جدی و فراگیر مورد تأکید قرار نگرفته است
8-نقش حوزۀ علمیه در ارائه مکتب اقصادی منطبق بر اسلام چیست؟
9-به چه علت دولتمردان جامعۀ اسلامی با به کار گیری اشخاصی متخصص در مکاتب اقتصادی غربی به نوعی خواستار چینش و استقرار نظام اقتصادی کشور بر اساس مکاتب غربی شده اند؟
10-به راستی چه نسبتی بین کاهش شدید جمعیت در سال های اخیر،فروپاشی خانواده ها در جامعۀ اسلامی،افزایش آمار طلاق به نسبت آمار ازدواج و افزایش فساد و فحشاء در کشورو... با اجرای مکاتب غیر بومی در جامعه اسلامی وجود دارد؟
11-شاخصه ها ی اقتصاد مقاومتی در مقابل اقتصاد لیبرالی چیست؟
و....
با طرح این پرسش ها ضرورت پیگیری الگوی اقتصادی کامل و بومی در کشور به شدت احساس می گردد لذا برای تحقق منویات و مطالبات مقام معظم رهبری در موضوع اقتصاد مقاومتی ،ضرورت واکاوی تبعات،آسیب ها و چالش های موجود در مکاتب اقتصادی غیر بومی باید مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد تا بتوان در مقابل بحران های اقتصادی ایستادگی نمود.
اقتصاد مقاومتی نقشه راه حماسه اقتصادی
باید اذعان نمود تبیین مولفه های اقتصاد مقاومتی به عنوان نقشۀ راه حرکت به سمت شکوفائی اقتصادی و خلق حماسۀ اقتصادی مورد نظر می باشد، لیکن نباید در حد نظر و ابلاغ بسنده گرددبلکه باید با رمز گشائی از چگونگی تحقق اقتصاد مقاومتی در راستای اجرائی نمودن مطلوب و واقعی از اقتصاد مقاومتی برآمد، از این رو مقام معظم رهبری اقتصاد مقاومتی را به عنوان نقشهیِراه همهجانبه ووسیع مطرح نمودند که لزوم برخورداری از عزم جدی و ارده ای راسخ برای انجام آن از اهمّ موارد به شمار می آید.
زیرابا بررسی برخی تبعات منفی اقتصاد غیر بومی باید اذعان نمود اقتصاد مقاومتی به عنوان راه حل جدی رفع بسیاری از مشکلات اقتصادی و بحران های اقتصادی ناشی از تحریم مورد تأکید فرهیختگان جامعه من جمله مقام معظم رهبری قرار گرفته است،مقام معظم رهبری با تبیین اقتصاد مطلوب راه را برای همۀ افراد و گروه ها مشخص نمودند ، ایشان در فرازی در این باب می فرمایند: " روزمرّه فكر كردن در مسائل اقتصادى، مضر است ؛ تغيير سياست هاى اقتصادى به طور دائم ، مضر است - در همهى بخش ها ، بخصوص در اقتصاد - تكيه كردن بر نظرات غير كارشناسى ، مضر است؛ اعتماد كردن به شيوههاى تزريقىِ اقتصادهاى تحميلى شرق و غرب ، مضر است. سياستهاى اقتصاد بايد سياستهاى «اقتصاد مقاومتى» باشد - يك اقتصاد مقاوم - بايد اقتصادى باشد كه در ساخت درونىِ خود مقاوم باشد ، بتواند ايستادگى كند؛ با تغييرات گوناگون در اين گوشهى دنيا، آن گوشهى دنيا متلاطم نشود ؛ اين چيزها لازم است.»
در بیانات مذکور مدل اقتصادی مبتنی بر تئوری های غرب و شرق مورد نقد قرار گرفته است و ویژگی اقتصاد مطلوب که همان عدم وابستگی به مبانی غرب و شرق می باشد مورد تأکید قرار گرفته است.بیانات مذکور مهر بطلان بر عدم کارائی مکاتب اقتصادی غیر بومی در نظام اسلامی می باشد لذا اگر به پرسش های مطرح شده در مباحث قبل پاسخ واقعی و کاربردیارائه گردد قطعا می توان بستر ها وضرورت استفاده از مکتب اسلامی برای تحقق رشد اقتصادی را مورد لحاظ قرار داد.
مکتب اقتصادی اسلامی تنها شاخصۀ گفتمان سازی و تحقق اقتصاد دانش بنیان
باید اذعان نمود مکاتب اقتصادی غیر بومی در جامعه اسلامی دارای تبعات بسیار خطرناکی برای جامعه ما بوده است که کاهش شدید جمعیت در سال های اخیر،فروپاشی خانواده ها در جامعۀ اسلامی،افزایش آمار طلاق به نسبت آمار ازدواج و افزایش فساد و فحشاء در کشور،و وجود بسیاری از بحران های اقتصادی در کشور معمول این مکاتب غیر بومی می باشد،در عین حال نیز به علت آلودگی در منشأ متد های اموزشی کشور و الگو گیری بدون عقلانیت از مکاتب غربی و کاهش تئوری های اقتصاد اسلامی در کشور،لذا شاهد افزایش تأثیرات تحریم ها بر نظام اسلامی می باشیم.
بدیهی است لزوم ورود نخبگان حوزه و دانشگاه در حمایت و اجرائی نمودن اقتصاد مقاومتی در بعد نظریه پردازی و تولید محتوا و فکر به شدت احساس می شود زیرا اصل و اساس تحقق اقتصاد بومی در کشور باید منطبق بر مکتب اقتصادی بومی برآمده از گزاره های دین مبین اسلام شکل گیرد،لذا تبیین صحیح و مطلوب از اقتصاد مقاومتی خود به عنوان امر بنیادین در تحقق اقتصاد پویا،مقاوم و کارآمد مورد نظر می باشد،از این رو همکاری نهاد حوزه و دانشگاه و هم اندیشی نخبگان آن دو نهاد در راستای ارائۀ گفتمان سازی از اقتصاد مقاومتی و نیز بستر سازی برای اقتصاد دانش بنیان ضرورتی انکار ناپذیر است.
لذا برای ایجاد بسترهای نرم افزاری و فکری اقتصاد اسلامی و به تبع آن تحقق اقتصاد مقاومتی باید گفت : اولا باید حوزه علمیه به عنوان نهاد مرجع و منبع تولید فکر در زمینه اقصاد اسلامی شناخته شود و در عین حال این انتساب اقتصاد اسلامی به حوزه علمیه قم نافی بسیاری از کاستی ها و ضعف این نهاد مقدس در اقتصاد جامعه کشور نمی باشد ز یرا در طول حیات نظام اسلامی تا کنون مبانی مکتب اقتصاد اسلامی به صورت جدی و واقعی در نهاد حوزه تولید نگردیده است و به صورت جدی مورد بحث و بررسی قرار نگرفته است،اگر چه شاهد برخی تولیدات فکری از سوی این نهاد در مورد ارائه مکتب اقتصاد اسلامی می باشیم لیکن اکثر این بحث ها مقدماتی و ابتدائی بوده و رافع بسیاری از مشکلات پیچیده اقتصادی جوامع اسلامی نیست، لذا راهکار نهائی برای ارائه مکتب بومی و اسلامی در کشور را باید در نهاد تخصصی دین یعنی حوزۀ علمیه قم با همکاری دانشگاه جستجو نمود و باید اذعان نمود برای خلق حماسه اقتصادی و نیز اجرائی نمودن دقیق و مطلوب اقتصاد مقاومتی باید با تدبیر و نیز همکاری حوزه و دانشگاه در پالایش مکاتب غیر بومی و نقد و بررسی این نوع مکاتب غیر بومی کوشید و در مرحلۀ بعد با ارائه کامل و جامع از طرح و نظریات مکتب اقتصاد اسلامی ،در راستایپاسخگوئی به فطرت انسانها در راه تحقق عدالت و نیز اجرای منویات مقام معظم رهبری مبنی بر اجرای جهادی اقتصاد مقاومتی کوشید.
* ریاست پژوهشگاه مطالعات تقریبی و استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم