شش سال پیش در آفریقای جنوبی، فسیلهای دو میلیون سالهای پیدا شد که به حلقه گمشده تکامل داروین معروف شد. اما به نظر میرسد که این فسیلها مخلوطی از چندین گونه هستند.
به نوشته فرهیختگان، یکی از نزدیکترین بستگان زیستشناختی ما انسانها (یا حداقل چیزی که ما مدتها تصور میکردیم یکی از نزدیکترین بستگانمان باشد) احتمالا هیچگاه وجود نداشته است. به گفته دانشمندان، فسیلهای آسترالوپیتکوس سدیبا، که قرار بود تاریخ پیدایش انسان را از نو بازنویسی کند، در حقیقت مخلوطی از بازماندههای دوگونه بوده و ربطی به حلقه گمشده داروین نداشته است.
به گزارش نیوساینتیست، اولین فسیل آ.سدیبا در سال 2008 / 1387 در مالاپا واقع در آفریقای جنوبی پیدا شد. این فسیل که 2 میلیون سال قدمت داشت، مخلوطی از ویژگیها را داشت، برخی همانند آسترالوپیتسینهای میمون مانند و برخی دیگر بیشتر شبیه به هوموسپینها یعنی گونه خود ما انسانها. کاشفان این فسیل، چنین آش شلهقلمکاری را اینطور تفسیر کردند که آ.سدیبا داشت به انسان تبدیل میشد، و به اینترتیب گونه هومو (انسان) اولین بار در جنوب آفریقا پیدا شده نه در شرق آفریقا که تا پیش از آن تصور میشد.
ولی بررسی تازهای نشان میدهد که آ.سدیبا هیچگاه وجود خارجی نداشته است! «الا بین» از دانشگاه تلآویو میگوید: «به نظر میرسد که این فسیلها مربوط به دوگونه انسانگون متفاوت بودهاند که خود را با هم در مالاپا نشان دادهاند.» یکی از آنها آستراپیتکوس است و دیگری از نخستین هوموها (موجوداتی که طبق نظریات نوین زیستشناسی اجداد ما انسانها محسوب میشوند).
به گفته «بین»، ما نمیتوانیم بگوییم که آیا بازماندههای فسیل این آستراپیتکوس به اندازه کافی با بقیه همگونههای خود تفاوت دارند تا آن را یک گونه جدید بنامیم یا خیر.
«بین» روی ستون فقرات انسانگونهای باستانی تحقیق میکند، در نتیجه وقتی سال گذشته مقالهای منتشر شد که تمرکز آن روی ستون فقرات آ.سدیبا بود، توجه او را به خود جلب کرد. بخشهایی از دو اسکلت در مالاپا وجود دارند که یکی مربوط به یک مرد نوجوان و دیگری مربوط به یک زن بالغ است. او با نگاه کردن به عکسهای مهرهها، ویژگیهای آشنایی را در اسکلت مرد تشخیص داد. وی میگوید: «فهمیدم که آنها شباهت بسیاری به پسر ناریوکوتومه دارند.» این اسکلت 5/1 میلیون ساله که پسر تورکانا هم نامیده میشود، متعلق به هومو ارکتوس است، گونه پرتعدادی که احتمالا نیای مستقیم ما بوده است. مهرههای ستون فقرات این گونه، همانند ما بیشتر پهن است تا بلند. در مقابل، بلندای مهرههای موجود ماده بالغ بیشتر از پهنایشان بود و این، ویژگی کلاسیک آسترالوپیتکوس است. او چنین نتیجه گرفته که مهرهها به دوگونه متفاوت تعلق دارند.
وقتی بین یافتههای خود را با همکار دیگرش به نام یوئل راک در میان گذاشت، متوجه شد که او نیز مورد مشابهی را در استخوان فک پایین یافته و چنین نتیجه گرفته است که این فسیلها مربوط به دو موجود است، یک آسترالوپیتکوس و یک هوموی اولیه. ولی از اینجا به بعد، داستان پیچیده میشود: شکافی در فک مرد وجود دارد که شبیه آسترالوپیتکوسهاست، در حالی که همان شکاف در فک زن، شبیه انسانهاست. این دو دانشمند چنین نتیجه گرفتند که استخوانهای یافت شده در مالاپا متعلق به دو نفر نبوده، بلکه مربوط به چهار نفر بودهاند: یک فرد بالغ و یک نوجوان از هومو و یک فرد بالغ و یک نوجوان دیگر از آسترالوپیتکوس. آنها هفته گذشته یافتههای خود را در همایش انجمن پالئوآنتروپولوژی در کلگری کانادا ارائه کردند.
همانگونه که انتظار میرفت، لی برگر از دانشگاه ویتواترسراندوی آفریقای جنوبی که کاشف آ.سدیباست، با نظر این دو مخالف است. او میگوید که نحوه جایگیری استخوانهای فرد بالغ روی زمین، این احتمال را که این آثار فقط متعلق به یک نفر هستند، خیلی بالا میبرد. هرچند او اذعان میکند که مهرههای آ.سدیبای جوان شبیه چیزهایی است که از هومو ارکتوس دیدهایم، ولی به گفته او مهرهها در دوره رشد، بلندتر میشوند و در نتیجه مهرههای او هم در پایان بلوغ، شباهت خیلی بیشتری به آسترالوپیتکوسها پیدا میکرد.
اما چنین استدلالی برای «بین» قانعکننده نیست. فسیلهای آسترالوپیتکوسهای نابالغ دیگری که تاکنون یافت شدهاند، همگی مهرههای بلندی داشتند. با این حال، برگر میگوید که مشاهدات بین و راک در صورتی منطقی هستند که آ.سدیبا واقعا یک گونه در حال گذار بین آسترالوپیتکوس و هومو میبود. وی میگوید: «یک اصل بنیادی نظریه تکامل این است که با جدا شدن گونهها از هم، تفاوتهای درون گونهای به تفاوتهای بین گونهها تبدیل میشود».
در این صورت این احتمال وجود دارد که یک آ.سدیبا مهرههایی مانند آسترالوپیتکوس و فکی مانند هومو داشته باشد، در حالی که آ.سدیبای دیگر، فکی مانند آسترالوپیتکوس و مهرههایی چون هوموها داشته باشد. اما ویژگیهای دیگری هم در مهرههای آ.سدیبا وجود دارند که شاید بتوانند تفاوتهایی را که «بین» یافته توضیح دهند. تازهترین کار برگر اشاره میکند که مهرههای ستون فقرات مرد جوان ممکن است نشاندهنده یک بیماری در او بوده باشد. در این صورت، آنها نمیتوانند نماینده هیچگونهای باشند.