مصطفي فقيهي، مديرمسئول پايگاه خبري «انتخاب» در صفحه شخصياش در فيسبوك نوشت:
در گزارش پيشين، به روز پراسترس و مملو از هياهوي كانديداتوري آيتالله هاشميرفسنجاني اشارهيي داشتم و اينك، بنا دارم با گذر از اتفاقات ايام تبليغات و سپس عدم احراز صلاحيت جنجالي ايشان، به روزهاي پس از اين اتفاق كم نظير تاريخ انقلاب اشارهيي داشته باشم. پس از اعلام رسمي نتايج صلاحيتها از سوي شوراي نگهبان، آيتالله هاشميرفسنجاني ديدارهاي متعددي با گروههاي مختلف سياسي داشتند كه خواستار انصراف يكي از «كانديداهاي منتقد ايام احمدينژاد» به نفع ديگري بودند.
گو آنكه صفا و نجابت دكتر عارف دوست داشتني، از او چهرهيي محجوب، اخلاقمدار و محبوب در افكار عمومي ساخته بود، اما عمدتا از همان ابتدا نظرات روي حجتالاسلام روحاني بود و «انتخاب» نيز سعي كرد ضمن آرامسازي فضا، براي نخستينبار تز انصراف را «كليد» زند، هر چند با گلايههاي آتشين برخي نزديكان دكتر عارف مواجه شود. يكي، دو روز پس از آن ماجراي تلخ و خروج نسبي از شوك «عدم احراز صلاحيت»، در جلسهيي به همراه يكي از دوستان با ياسر هاشمي بوديم. از برخي كانديداهاي تاييد شده گله داشت.
بحث به «سن و سال» آيتالله كشيد. طي روزهاي اخير، بارها در سالن سخنراني مجمع تشخيص مصلحت، هاشمي را ديده بودم كه ايستاده، دقايق طولاني سخنراني ميكند؛ اما در جلسه مذكور، يكباره با فيلمي مواجه شدم كه سخت تكانم داد. اين فيلم كه دقيقا يك روز پس از نظر شوراي نگهبان، با موبايل و توسط خود ياسر گرفته شده بود، آيتالله را در وضعيتي متفاوت نشان ميداد. ساعت هفت صبح... هاشمي، تازه از خواب برخاسته بود و چون روزهاي پيشين، قبراق و سرحال در حال ورزش كردن بود اما نه نرمشهاي نرم ايام كهولت... او در گوشهاي از منزل و با لباس و شلوار تماما سفيد، روي «تردميل» مشغول دويدن بود! نه پيادهروي يا دوي آهسته، آيتالله حقيقتا ميدويد! غلو نميكنم و نميگويم من 28 ساله توان چنين دويدني را ندارم، اما قطعا چنان دويدني را از پيرمردي 78 ساله متصور نبودم و فكر نميكردم او بتواند، چنين تحرك منحصر به فردي داشته باشد. در حين دويدن، ياسر از پدر ميپرسيد كه نظرتان در مورد اين اتفاق چيست؟ او در حالي كه همچنان ميدويد، چنين پاسخ داد كه «بناي آمدن نداشتم اما پس از آنكه درخواستها بسيار زياد شد، آمدم... من از اين اتفاق [عدم احراز صلاحيت] ناراحت نيستم... به خاطر مردم و نظام آمده بودم...» (حافظهام ياري نميكند، شايد عبارات دقيقا اينها نباشد اما محتوا همين بود).
پس از پايان اين فيلم كوتاه موبايلي، ياسر هاشمي پيشنهاد داد كه فيلم را در «انتخاب» منتشر كنيم، مشتاقانه پذيرفتم. انتشار اين فيلم، پاسخي مستند بود و قطعا جنجال و كولاك سنگين رسانهيي را موجب ميشد كه گستره آن، تاثير شگرفي در فضاي انتخابات داشت. يكي، دو روز گذشت، خبري نشد. تماس گرفتم كه از فيلم چه خبر؟ پاسخ آمد كه ظاهرا منصرف شدهاند، معتقد بودند كه انتشارش، در شأن آيتالله نيست... و به همين سادگي پرونده ديدني و جنجاليترين مستند سياسي كشور، بسته شد! حقيقتا صد حيف، از چنين فيلم تاريخي و ماندگاري كه هرگز منتشر نشد!