روزنامه شرق نوشت:
ماجرای سردشت و ناگفتههای آن، تمامی ندارد. سهسال پیش که راهی منطقه بودیم یکی از پزشکان از موروثیشدن و انتقال ژنتیک برخی علايم بمبهای شیمیایی گفت و مستندات زیادی نداشت، اما حالا نماینده سردشت از رازهای سربهمهر مردم منطقه میگوید و مادری که علايم شیمیایی را به جنینی منتقل کرده که حالا ناقصالخلقه است و جالب اینکه خود این زن در هفتم تیر 66 جنینی در دل مادر بوده. او بهطور قطع از انتقال نسلی آسیبهای شیمیایی خبر میدهد و اینکه بهترین فرصت است تا پس از مدتها فراموشی نهتنها در کشور که در مجامع جهانی، فاجعه انفجار بمب شیمیایی در سردشت اطلاعرسانی شده و نقش برخی کشورهای اروپایی در فروش سلاح شیمیایی به عراق افشا شود.
از هشتهزار مصدوم شیمیایی شناساییشده، تنها کمتر از دوهزارنفر از حقوق جانبازی برخوردارند و بقیه فراموش شدهاند. زخمهای سردشت در همه این سالها عمیقتر شده: چه با سکوت مجامع جهانی و چه با بیتوجهی نهادهای ملی. جالب اینکه درست حالا که گزارش تخلفهای مالی بنیاد شهید در مجلس نهایی شده، به سالروز تلخ و تاریک انفجار بمب شیمیایی در شهر کوهستانی سردشت میرسیم و مدیرانی که در سالهای گذشته بهجای توجه به مصدومان شیمیایی به فکر انتقال پول بنیاد شهید به امارات بودهاند.
ماجرای شناسایی درصد جانبازی سردشتیها به جایی رسید؟متاسفانه همان 15درصد شناسایی شده.
ولی بمب شیمیایی که شناسایی نمیخواهد، تا چند کیلومتری همه را آلوده میکند.بله؛ اما گوش مسوولان تا به اینجای کار بدهکار نبوده. وگرنه بر اساس آمار مستند بیمارستان بقیهالله میزان مصدومان شیمیایی بمباران سردشت هشتهزارو5نفر بودهاند که حالا حقوقی به اینها تعلق نمیگیرد.
یعنی بر اساس آماری که مسوولان قبول دارند؛ چند مصدوم شیمیایی و جانباز شناسایی شده؟زیر دوهزارنفر که 540نفر از این تعداد هم خانم هستند. یعنی به ششهزار مصدوم دیگر حقوقی تعلق نمیگیرد که این ظلم آشکار به مردمی است که نسلها با مشکل آلودگی شیمیایی مواجه بودند.
گفتید نسلها، شما انتقال ژنتیکی گاز خردل و اثراث آن را تایید میکنید؟در این مساله شکی وجود ندارد، مصداق حرفم مادر بارداری است که جنینش ناقصالخلقه بود و بررسیها نشان داد که او در سال 66 جنینی در شکم مادرش بوده. بنابراین شواهد نشان میدهد که اثراث سوء گاز خردل دستکم دو، سه نسل به شکل عمومی منتقل شود. گاز خردل گاز مختلط بود و 50 تا 70 سال در محیطزیست میماند، از آب گرفته تا خاک. توجه کنید که از همان 500 زنی که بهعنوان مصدوم و جانباز، شناسایی شده، چه تعداد فرزند به دنیا آمده که دوباره همین آسیبها را با خود حمل کردهاند.
یکبار گروهی از ژاپن برای بررسی جهش ژنتیکی آمده بودند و بعدتر خبری از نتایج پژوهشها منتشر نشد.بههرحال نتیجه هرچه باشد، جهش ژنی و خطرات احتمالی آن اثبات شده اما حالا باید در همین سردشت، مرکزی پژوهشی و تحقیقی به منظور شناسایی این مساله ایجاد شود تا دستکم تاثیرات آتی آن قابل شناسایی و پیشگیری باشد.
همین چندسال پیش از دل شهر بمب خنثینشدهای پیدا شد، در این زمینه آیا برنامهای برای شناسایی و خنثیسازی دارید؟بارها با مسوولان در این زمینه نامهنگاری کردیم. خطر اصلی این است که منطقه پر از «مین» است و هر هفته ما یک انفجار مین داریم. نگرانی این است که انفجار یکی از همین مینها به فعالشدن احتمالی یکی از بمبهای شناسایینشده منجر شود، بنابراین در سالروز شیمیایی سردشت از مسوولان میخواهیم که هرچهسریعتر در این زمینه ورود کرده و منطقه را 30 سال بعد از جنگ، پاکیزه به مردم تحویل دهند.
در سالهای گذشته برای فعالیت سازمانهای مردمنهاد سردشت مشکلاتی به وجود آمده؛ برنامه شما چیست؟هیروشیما و ناکازاکی را «انجیاو»ها جهانی کرده و خاطرهاش را در اذهان عمومی زنده نگه داشتند. ما با تمام توان پشتسر «انجیاو»ها ایستادهایم. به تازگی هم در موزه صلح با حضور فعالان مدنی و برخی مسوولان درباره ضرورت فعالیت مدنی و مردمی صحبتهای زیادی مطرح میشود.
اگر «انجیاو»ها ی ما بتوانند صدای مردم سردشت را به خوبی به جهان برسانند، موضوع اصلا سیاسی هم مطرح نمیشود و حرف دل مردم دردکشیده منطقه به گوش آنها میرسد.
گویا در همین زمینه با آقای روحانی هم دیدار داشتید، جلسه نتیجهای هم بهدنبال داشت؟ایشان آقای شهیدی، رییس سازمان بنیاد شهید را در این زمینه مسوول کردهاند تا امور را پیگیری کنند. سردشت باید بهعنوان پایلوتی از شهر صلح جهانی به مردم دنیا شناسانده شود تا ظلم فردی چون صدام و حزب بعث از حافظه جهانی پاک نشود. پیشنهاد ما به شخص آقای روحانی این بود که اگر شما و وزارت امورخارجه بتوانید علیه عاملان این فاجعه در مجامع جهانی طرح دعوی کنید، آن وقت بهجای اینکه ایران را به بمب نداشته متهم کنند؛ همین کشورهای 1+5 باید برای موضوع فروش بمب شیمیایی به عراق، به ایران و جهانیان توضیح دهند. ما باید مساله سردشت و آنچه در این شهر گذشته را در بوق و کرنا کنیم. فاجعهای که تا چند نسل بعد تبعات سوء آن در تن و جان مردم منطقه وجود دارد.