تلویزیون در هفتههای اخیر در ابتکاری قابل تقدیر، اقدام به پخش چندباره کرد که به شدت در شفافسازی فضا در خصوص یکی از وقایع سالهای اخیر مؤثر بود؛ مستندی که به تازگی درباره عملکرد سران گروهک منافقین در قبال اعضای این گروهک با بررسی سرنوشت یکی از فریب خوردگان جوان، پخش شد، همچنان در مرکز توجهات است.
به گزارش «تابناک»، تلویزیون در هفتههای اخیر، اقدام به پخش چندباره مهمترین مستند سیاسی و امنیتی سالهای اخیر کرد که در نوع خود رویدادی کمسابقه و تحسینبرانگیز بود؛ اثری که در رویدادهای تخصصی دیده نشد، ولی از چشم صداوسیما دور نماند و سرانجام نیز مخاطب خود را در قاب شیشهای یافت و از این منظر روایتگر توجه ویژهای به بخش مستند، آن هم درباره چنین وقایع سخت و پیچیدهای در تلویزیون بود.
هفتمین جشنواره بینالمللی مستند ایران (سینما حقیقت) و سیودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، مشترکاً میزبان یک فیلم تأثیرگذار سیاسی بودند که سخنان تازهای برای گفتن داشت؛ فیلمی که برخی قواعد تکراری مستندسازی در این حوزه را کنار گذاشته بود و به واسطه نزدیک شدن بیش از حد به سوژهها، همذاتپنداری را نسبت به مصائب سوژه اصلی در بیننده زنده میکند.
مستند «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» به کارگردانی مرتضی پایهشناس و تهیهکنندگی محمد شکیبانیا که اثری تکان دهنده درباره وضعیت گروهی از عناصر جداشده از گروهک منافقین است، در میان هیاهوی جشنوارهها آنچنان دیده نشد تا اینکه چندی پیش از شبکههای تلویزیون به نمایش درآمد و نظر مخاطبان را به خود جلب کرد.
این فیلم، روایتگر بخشی از زندگی پدری است که خواهان نجات فرزندانش از کمپ اشرف، پایگاه سازمان منافقین در عراق بوده است. سوژه منحصر به فرد باعث شد این اثر در جشنواره سینما حقیقت و جشنواره فجر مورد استقبال زیاد مردم قرار بگیرد.
فیلم درباره یکی از سیاسیترین و امنیتیترین موضوعات ایران معاصر یعنی مسأله سازمان منافقین است، ولی چنانچه کارگردان آن٬ مرتضی پایهشناس میگوید، این اثر به دنبال بیان حرفهای سیاسی نیست. «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» به یکی از ایدئولوژیکترین سازمانهای ایران معاصر میپردازد، ولی اساسا تلاش میکند به موضوع٬ فراتر از ایدئولوژی نگاه کند.
پایهشناس به عبور فیلم از برخی خطقرمزهای رایج در رسانههای تصویری ایران اشاره و تأکید میکند که فیلم او روایتگر یک دعوا یا بازی سیاسی نیست. مضمون مورد توجه او در این فیلم، خانواده است و فیلم او، روایتگر تلاش یک پدر برای جمع کردن دوباره خانوادهای است که به واسطه یک سازمان متلاشی شده است.
«فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» داستان زندگی مصطفی محمدی، مردی است که پس از اعدام یکی از بستگان همسرش٬ در دهه هفتاد از ایران خارج میشود. او برای سهولت روند پناهندگی٬ کیس هواداری سازمان منافقین (مجاهدین خلق) را انتخاب میکند و از آن پس٬ به دلیلی دینی که به سازمان احساس میکند٬ در کانادا به عنوان یکی از هواداران این سازمان فعالیت میکند؛ اما مشکل از جایی آغاز میشود که سازمان منافقین، سمیه دختر او را برای یک بازدید سه هفتهای به عراق دعوت میکند.
سه هفتهای که هنوز پایان نیافته و سمیه هرگز به آغوش خانواده بازنمیگردد. داستان به این ختم نمیشود و محمد، پسر دیگر مصطفی محمدی نیز برای بازگرداندن خواهرش سمیه٬ به عراق میرود ولی او نیز در پادگان اشرف ماندگار میشود.
عمده فیلم، مربوط به صحنههایی است که مصطفی محمدی از تلاشهایش برای بازگرداندن دو فرزندش به آغوش خانواده ضبط کرده است. تصاویری که با دوربین غیر حرفهای ضبط شده است. شاید از این رو بود که یکی از حاضران در جلسه پرسش و پاسخ٬ از دلیل استفاده بیش از اندازه٬ از پلانهایی که در آنها حرکت دوربین وجود دارد٬ در یک سوم اول فیلم میپرسد.
پایهشناس پاسخ میدهد که دلیل لرزشهای دوربین در بخشهای اولیه فیلم، قراردادی است که کارگردان با مخاطب میبندد. درواقع این تصاویر به عمد اینگونه ضبط شدهاند که چشم مخاطب را عادت دهد که قرار است فیلمی ببیند که در آن لرزش دوربین زیاد است.
محمد شکیبانیا، تهیهکننده فیلم نیز درباره مخاطبان فیلم میگوید: مخاطب فیلم جوانان زیر سی سالی هستند که از سازمان منافقین تنها یک اسم شنیدهاند و نمیدانند این اسم به چه پدیدهای اطلاق میشود.
او به این مسأله اشاره میکند که مسئولینی که این سازمان را عامل رخدادهای پس از انتخابات سال ۸۸ ایران ذکر کردند٬ نمیدانند تا چه اندازه به نفع این سازمان کار کردند و موجب شدند تصویری به شدت اشتباه از این سازمان شکل بگیرد. شکیبانیا بر این باور است که یک بخش از مخاطبان این فیلم جوانانی هستند که شاید انتقاداتی از وضعیت کشور داشته باشند و در دام این سازمان بیفتند.
سوای مباحث مطرح، این مستند را به لحاظ فنی میتوان یک اثر بسیار جدی در حوزه سیاسی دانست که تقریباً همترازش در دهههای اخیر در کشورمان تولید نشده و از این منظر دیدن آن، رخداد تازه و یک فرصت متفاوت به شمار میآید که نمیتوان از دست داد.
ای کاش در این زمینه شاهد فعالیت گستردهتر مستندسازان توانمند داخلی با حمایت متولیان امر باشیم و از ظرفیتهای موجود در این بخش برای شناساندن ماهیت این گروهک بیش از پیش بهره برد.