ماراتن مذاکرات هستهای به مهمترین گردنه و پیچ خود رسیده است. مذاکرات طولانیمدت و فشرده وین ۶ میان ایران و گروه کشورهای ۱+ ۵ در مرحلهای قرار گرفته که میتواند تاریخ ساز باشد؛ هرچند بنا به عادت مألوف طرفهای غربی، این احتمال هم هست که دوری گزیدن از واقع گرایی و زیاده خواهی آنها راه بر تفاهم بسته و مسیر مذاکرات را دچار پیچیدگی بیشتر سازد.
بنا به گفتههای رسمی و اخبار موثق طرفین بر سر حدود ۷۰ درصد از متن توافق نهایی به تفاهم و اشتراک رسیدهاند؛ اما ۳۰ درصد مانده همان پرانتزهای اختلافی و موارد مهمی است که تلاش برای روشن شدن تکلیف آنها، کار مذاکره را به درازا کشانده و حتی موجب گرد آمدن وزرای امور خارجه کشورهای عضو ۱+ ۵ در وین شده است.
البته اگر تکلیف این ۳۰ درصد مانده در روزهای آتی روشن شود، آنگاه میتوان از دستیابی به یک تفاهم سخن به میان آورد، وگرنه سایه موارد اختلافی همچنان بر سر مذاکرات و توافقات بدست آمده باقی خواهد ماند.
با توجه به صراحت مذاکرات و گفتهها مشخص است که طرفین از همدیگر چه میخواهند، ایران نیاز عملی که در ژنو بر سر آن توافق شد را در مذاکرات وین به روشنی تبیین کرده است، که عبارت است از ۱۹۰ هزار سو غنی سازی ۵ درصدی که معادل نیاز یکسال نیروگاه اتمی بوشهر است، در مدت زمانی قابل مذاکره و تفاهم. قاطعیت و در عین حال انعطاف سازنده از موضع اعتماد به نفس در اعلام این نیاز عملی توسط مقام معظم رهبری در واقع راه را بر طرفین مذاکره گشوده است تا در یک معادله برد ـ برد بتوانند به یک تفاهم سازنده برسند؛ از این رو برخلاف برخی تبلیغات، توپ در زمین طرف غربی است و آنها هستند که باید تصمیم بگیرند از فرصت ایستادن ایران بر سر نیاز عملی و صلح آمیز خود و فراتر نرفتن از آن در بازه زمانی قابل مذاکره و توافق، استفاده بکنند یا خیر؟
روزهای آتی در وین مشخص خواهد کرد که طرف غربی تا چه حد از اراده و استعداد استفاده از این فرصت برخوردار است؛ اما جدای از نتیجه نهایی مذاکرات وین ۶، آنچه تاکنون به دست آمده نیز برای ایرانیان حائز اهمیت و بسیار قابل توجه است. تا اینجای کار، ایران غنی سازی ۲۰ درصدی را متوقف کرده و هرچند نظام تحریمها هنوز باقی است، ساختار و ساختمان تحریم ترکهای آشکاری برداشته است. بخشی از این ترکها مطابق با توافق ژنو بوده؛ اما بخش دیگر آن حاصل فضایی است که در عرصه جهانی ایجاد شده است؛ همان فضایی که به تعبیر ریاست جمهوری بازگشت به قبل از توافق ژنو را در حد غیر ممکن دشوار ساخته است، زیرا اراده ایران برای اثبات صلح آمیز بودن فعالیتهای هستهای و پایبندی به آنچه مورد توافق قرار میگیرد در شش ماه گذشته نزد مجامع و افکار عمومی جهانی به اثبات رسیده است؛ از این رو بسیاری در دنیا از سیاستمدار تا فعالین اقتصادی و تجاری دریافتهاند که غیر از راه صعب و کم نتیجه تحریم راه آسانتری برای دستیابی به راه حل با ایران وجود دارد و آن مذاکره است؛ مذاکرهای که طبعا و بنا به عقل سلیم اعتماد سازی در آن جادهای دو طرفه است.
حال سیاستمداران مذاکره کننده ایرانی با اعتماد به نفس، منطق روشن و دست باز به آوردگاه وین ۶ رفتهاند. این منطق و اعتماد به نفس و دست باز برای انعطاف منطقی، موجب تقویت امید نزد ایرانیان شده است، البته نه ایرانیان و نه نمایندههای آنها بر سر میز مذاکره و نه حتی رسانههایی که با دقت مذاکرات و حقوق و فعالیتهای صلح آمیز هستهای کشور را زیر نظر دارند، تعجیلی برای رسیدن به یک تفاهم بد ندارند، زیرا در طول مذاکرات و تحولات پیرامون آن دریافتهاند تفاهم خوب، تفاهمی است که انتظارات همه طرفها در آن لحاظ شده و تأمین حقوق بدیهی و نگرانیهای مورد ادعا، توامان در آن در نظر گرفته و ثبت شود؛ این مسیری است که ایران از آن رویگردان نبوده و نیست و از این روی، در بیشتر مواقع توپ در زمین طرف غربی بوده است.
شاید وین ۶ فرصت یک گل طلایی از پاس طلایی ایران برای طرفی باشد که مدت زیادی است توپ را زیر پا و در زمین خود دارد.
این یادداشت نخستین بار در پایگاه امید هستهای منتشر شده است.