کلمه جادویی، کار خودش را میکند. مثل مغناطیس، جذبت میکند و تو را به داخل میکشد. وسوسه میشوی تا ببینی قیمتها بعد از اینکه مهر حراج بر آن زده شد، تا کجا با اوضاع جیبت همراهی میکند. گاهی فقط یک کنجکاوی است، گاهی هم منتظر ماندهای تا در زمان حراج خرید کنی. به هرحال وقت، وقت مناسبی است و اینکه بتوانی کالای مورد نظر را با قیمتی پایینتر بخری، مسلماً احساس خوبی ایجاد میکند و به نفع اقتصاد خانواده هم خواهد بود.
به گزارش ایران، پایان فصل که میرسد، هرجا سر بزنی، از مراکز خرید معروف گرفته تا فروشگاههای سطح شهر، با عبارتهایی همچون فروش فوقالعاده، حراج یا همان sale که اتفاقاً طرفداران بیشتری هم دارد، مواجه میشوی. حراج فصلی که عمدتاً شامل پوشاک و کیف و کفش است، آنقدر خواهان دارد که چیزی حدود یک ماه را به خود اختصاص دهد. البته آنها که زرنگترند و زودتر دست به کار میشوند، میتوانند تنوع انتخاب بیشتری داشته باشند و کالای مورد نظرشان را راحتترخریداری کنند و آنها هم که روزهای اول را از دست میدهند و میمانند برای آخر حراج، دیگر بستگی به شانسشان دارد که از بین تک سایزها و تک رنگهای باقی مانده، چیزی درخور و مناسب پیدا میکنند یا نه. البته حراج داریم تا حراج. مشتریان هم بسته به وضعیت مالی و تواناییشان در خرید، تفاوت میکنند.
وارد فروشگاه خوش رنگ و لعاب یکی از برندهای معروف میشوم؛ از همان خارجیهایی که به مدد افزایش قیمت ارز، دیگر دست هرکسی به نیو کالکشنشان نمیرسد؛ گرچه قیمتهای بعد از حراج هم همچنان آنقدر بالاست که بعید به نظر میرسد به این زودیها فروشگاه از جنس خلوت شود.
دختر جوانی که در حال وارسی لباسهاست، میگوید: «از این برند خوشم میآید. هر وقت حراج میزند، یک تکه لباس از آن میخرم. البته حالا حراج 20 درصد است و هنوز قیمتها بالاست. احتمالاً صبر میکنم تا حراج 50 درصد. 70 درصد که بشود، دیگر چیز زیادی باقی نمیماند؛ یک سری لباسهای شل و ول و ایراد دار! همان 50 درصد خوب است البته اگر بموقع برسی و سایزها ناقص نشده باشد!»
پسر حدوداً 25 سالهای هم که مشغول تماشای اجناس است، میگوید: «تا وقتی که میشود شلوار 400 هزار تومانی را 200 هزار تومان خرید، چرا تا موقع حراج صبر نکنم؟! البته پیش آمده که غیر حراج هم خرید کنم؛ وقتهایی که عجله داشتم ولی این چند ساله کمتر پیش آمده. قبلاً که قیمت دلار پایین بود، باز میشد غیر حراج از برندها خرید کرد اما حالا اگر غیر از زمان حراج به این فروشگاهها بروید، میبینید که تک و توک مشتریهایی که آنجا هستند، بیشتر در حال تماشای اجناس هستند و کمتر خرید میکنند.»
یکی از فروشندگان این فروشگاه هم با تأیید حرفهای پسر جوان، میگوید: «بیشتر فروش ما در همین ایام حراج است، خصوصاً حراج 50 درصد و 70 درصد که گاهی سرمان خیلی شلوغ میشود. قبلاً 90 درصد جنسها در حراج 70 درصد فروخته میشد اما حالا به خاطر بالا بودن قیمتها، پیش میآید که تا حراج 70 درصد هم اجناس زیادی هنوز باقی مانده باشد. البته به فصل هم بستگی دارد. در مورد برند ما به دلیل اینکه قیمت لباس و کفشهای زمستانی بسیار بالاست، مردم معمولاً صبر میکنند تا آخرین حد حراج، اما تابستانیها به دلیل قیمت پایینتر، راحتتر به فروش میروند.»
برندها تکلیفشان یک جورهایی معلوم است. در مواقع عادی نه تخفیفی دارند و نه میشود با چانه زدن، قیمت را حتی هزار تومان کم کرد. زمان حراج هم بر اساس درصدی که مشخص میکنند، تخفیف میدهند. مشتریانشان هم یا مرفهین شمال شهری هستند یا افرادی از طبقه متوسط که ترجیح میدهند لباس مارکدار بپوشند هرچند که آن را در حراج خریداری کرده باشند.
حراجهای مراکز خرید که حالا شکل و زمانی هماهنگ پیدا کرده هم از رونق زیادی برخوردار است. مردم و خصوصاً خانمها اخبار حراجها را دهان به دهان، به گوش هم میرسانند و این طوری میشود که گاهی در زمانهایی مثل آخر هفته، در این مراکز خرید، جای سوزن انداختن نیست.
مهرآسای 20 ساله، از همان دسته افرادی است که ترجیح میدهد در زمان حراج، اقلام مورد نیاز خود را تهیه کند. او که همراه دوستش به یکی از مراکز خرید مرکز شهر آمده، میگوید: «قیمتها در حالت عادی خیلی بالاست. موقع حراج آدم دلش میآید به بعضی چیزها پول بدهد؛ مثل همین مانتو که خریدهام. در حالت عادی و با قیمت قبلی، به هیچ عنوان راضی نمیشدم که آن را بخرم اما حالا که قیمتش خوب شده، قضیه فرق میکند.»
دوست مهرآسا، حرفهای او را این طور ادامه میدهد: «البته بعضی حراجها هم حراج واقعی نیستند. مثلاً روی شیشه مغازه زده تمام اجناس، 20 تا 50 هزار تومان! اما وقتی داخل مغازه میشوی، تازه میفهمی که فقط جنسهای یک رگال با این قیمت عرضه میشود و حراج، شامل بقیه اجناس نیست. این جور وقتها همیشه هم همان کالاهای غیرحراجی چشم آدم را میگیرد!»
خانم ایوبی 43 ساله هم در این باره حرفهای جالبی دارد: «آدم انتظار دارد که در زمان حراج، همان جنسهایی که تا پیش از تخفیف در فروشگاه موجود بوده ببیند، اما خیلی وقتها پیش آمده که چند روز قبل از حراج، به فروشگاهی مراجعه کردهام و زمان حراج هم به آنجا سر زدهام، اما با کمال تعجب مشاهده کردهام که بیشتر جنسهایی که رویشان تخفیف خورده، قبل از حراج در فروشگاه موجود نبوده است. انگار کالاهای جدیدی را به فروشگاه میآورند که مخصوص حراج است و کالاهای قبلی، دوباره بعد از حراج، با قیمتی بالاتر عرضه میشوند. این کار، خلاف شیوههای معمول در همه جای دنیاست. فکر نمیکنم جاهای دیگر مثل ایران باشد. در کشورهای دیگر وقتی حراج میشود، قیمت اجناس آنقدر پایین میآید که تمامشان فروخته شود، نه اینکه دوباره همان جنسهای قدیمی را در مجموعه جدید قرار دهند.»
احمدی، از فروشندگان مرکز خرید که طبق حراج هماهنگ، به فروش فوقالعاده اقدام کرده است، در این باره میگوید: «مدیریت پاساژ به ما اعلام میکند که چه زمانی حراج هماهنگ آغاز میشود و ما هم قیمتها را پایین میآوریم و با سود کمتری به مشتری عرضه میکنیم. تا چند سال پیش حراج هماهنگ به این شکل وجود نداشت و هر فروشگاهی میتوانست هر زمان که میخواهد، به فروش فوقالعاده اقدام کند که البته به زیان مغازههای دیگر، بخصوص همسایهها بود، چون بازار آنها کساد میشد و گاهی مجبور بودند برای رقابت، با وجود میلشان، فروش ویژه بگذارند. حالا اما مغازهها خارج از حراج هماهنگ اجازه ندارند سرخود فروش فوقالعاده اعلام کنند.»
اما آیا در مراکز خرید، تخفیف فروشگاهها بر اساس تعرفه مشخصی صورت میگیرد؟ احمدی در پاسخ به این سؤال میگوید: «تعرفه خاصی برای اعمال تخفیفها وجود ندارد مگر اینکه فروشگاه، مربوط به برندها باشد؛ حالا چه ایرانی و چه خارجی، آنها وضعیتشان فرق میکند اما در مورد مغازهها، خود صاحبان کار تصمیم میگیرند که تا چه اندازه روی کالاهایشان تخفیف بدهند.»
شلوغی بازار آخر فصل، نشان از رونق حراجیها دارد؛ حراجیهایی که با شکستن قیمتها، تلاش میکنند تا در ربودن دل مشتریان، از هم پیشی بگیرند.
صدرالدینی، صاحب مغازهای در شمال شرق تهران، رونق این روزهای بازار را تأیید میکند و میگوید: «این روزها تعداد مشتریانمان خیلی بیشتر شده، خدا را شکر اوضاع بازار خوب است. مغازهداران هم ترجیح میدهند سود کمتری بگیرند اما بیشتر فروش کنند تا بتوانند برای فصل جدید خرید کنند. چند وقت دیگر اجناس پاییزه میرسند و لباسهای تابستانی دیگر مشتری ندارند، پس بهتر است تمامشان را با سود پایین بفروشیم. البته گاهی حتی روی بعضی جنسها سودی هم نمیکنیم اما همین قدر که پولمان برگردد، خوب است.»
حراجهای کاذب برای جذب مشتری
میدان هفت تیر، همان جایی است که به مانتوفروشیهای رنگ و وارنگش معروف است. کمتر خانمی را میشود پیدا کرد که دستکم یک بار برای خرید مانتو، راهی این میدان و حوالی آن نشده باشد.
این روزها مهر حراج بر فروشگاههای این میدان معروف نیز خورده است و گفتن ندارد که فروشگاهها مملو از جمعیتی است که در پی خرید هستند.
سحر، 31 ساله و کارمند، در حالی که ظاهراً مانتوی مناسب و مورد علاقهاش را نیافته، درباره وضعیت حراجها میگوید: «دو ساعتی هست که اینجا هستم. به بیشتر مانتوفروشیها هم سر زدم. حراج هستند اما باز هم قیمتها بالاست و آنها هم که قیمتشان ارزان است، کیفیت پایینی دارند. من دقیقاً قیمتهای قبل از حراج را نمیدانم اما مثلاً روی مانتو نوشته 180 هزار تومان و روی این قیمت، خط کشیده شده و زیرش نوشتهاند 100 هزار تومان، یعنی 80 هزار تومانش کم شده. برای من سؤال است که آیا واقعاً قیمت اولیه مانتو، همین 180 هزار تومان بوده؟ به نظر من که حداکثر 70 یا 80 هزار تومان میارزد و قیمتش اصلاً منطقی نیست. اما بعضیها با دیدن همین تخفیفها، به خرید ترغیب میشوند و درباره درستی ادعای فروشنده هیچ پرسوجویی نمیکنند.»
معصومه 25 ساله و دانشجو هم وارد بحث میشود: «بیرون فروشگاهها برچسب قیمتهایی را زدهاند که آدم واقعاً وسوسه میشود اما داخل که میروی، با کمال تعجب میبینی مانتوهایی که با قیمتهای مذکور عرضه میشوند، یا مدلهای قدیمی هستند یا آنقدر کیفیتشان پایین است که یک بار شسته شود، خراب می شود! جنسهای خوب را معمولاً در حراج نمیگذارند. به نظرم بیشتر اجناس حراجی، ته ماندههای انبارهایشان است که میخواهند با ترفند حراج، آنها را بفروشند.»
آقای بهرامی هم که همراه همسرش برای خرید آمده میگوید: «من که خودم ترجیح میدهم غیر فصل حراج برای خانم خرید کنم چون زمان حراج، آنقدر مغازهها شلوغ است که واقعاً کلافه میشوم، اما خودتان بهتر میدانید که خانمها جاهای شلوغ را دوست دارند و عاشق خرید هم هستند.
البته قبول دارم که در فروش فوقالعاده میتوان اجناسی با قیمتهای مناسب پیدا کرد اما خیلی وقتها در همین حراجها هم به واسطه مناسب بودن قیمت، خریدهایی کردهایم که بعداً پشیمان شدهایم و هیچ کاربردی نداشته است.»
خانم صداقتزاده هم که گویی دل پری از حراجیهای کاذب دارد، میگوید: «یک روسریفروشی اینجا هست که وقتی حراج میزند، غلغله است. اصلاً درش را میبندند و به نوبت بازش میکنند تا جمعیت بیش از اندازه زیاد نشود. قیمتهایش هم انصافاً خوب میشود اما انگار جنسهای حراجیاش کلاً فرق میکند و اصلاً یک سری کارهایش را فقط برای حراج تولید میکند، چون اگر چند روز متوالی به آنجا سر بزنید، میبینید که به جای اینکه حجم اجناس کم شود، زیادتر هم شده و معلوم است که هر روز جنس جدید میآورند! به نظرم این شیوه برخورد با مشتری درست نیست. میتوانند همان اجناس حراجی را با قیمتهای مناسب در تمام طول سال برای فروش بگذارند و وقتی هم که حراج اعلام کردند، حراجشان واقعی باشد.»
همیشه حراجها، شگردی برای فروش بیشترقدیمترها، فروشگاههایی در تهران شروع به کار کردند که به 999 معروف شدند. در این فروشگاهها تمام اجناس با قیمت 999 تومان عرضه میشد. این فروشگاهها خیلی زود طرفداران زیادی پیدا کردند. اینکه جنسی را 999 تومان و 9 هزار تومان بخری، به لحاظ روانی احساس بهتری میدهد و این، چیزی است که آنهایی که این فروشگاهها را به خاطر دارند و احتمالاً از آنها خرید کردهاند، تأییدش میکنند.
حالا در انبوه فروشگاههای جورواجور با انواع و اقسام اجناس، شاید دیگر کسی سراغی از 999 فروشیها نگیرد که البته اگر باشند باید قیمت پایهشان را تغییر دهند و 9 هزار و 999 یا 90 هزار و 999 را مبنای قیمت قرار دهند.
ایده این کار البته به نظر از فروشگاههای آنور آب میآید که هنوز هم قیمتی که روی آنها خورده، به نوعی اثر بهتری روی ذهن مشتری میگذارد و مثلاً به جای اینکه 24 دلار باشد، رویش قیمت 23 دلار و 99 سنت را میزنند.
ایده راهاندازی فروشگاههای همیشه حراج هم شاید از همین جا آمده باشد؛ فروشگاههایی که هر زمان، چه اول فصل و چه آخر فصل از مقابلشان بگذرید، عبارات وسوسهانگیز حراج و فروش فوقالعاده را خواهید دید.
وارد یکی از این فروشگاهها که اتفاقاً سر درش نام یکی از برندهای شناخته شده در ایران را یدک میکشد، میشوم. خانم جوانی با خوشرویی جلو میآید و خوشامد میگوید و سپس عنوان میکند که همه اجناس ما 40 درصد حراج هستند و فروش فوقالعادهمان هم تا پایان همین هفته است. فروشگاه البته در مسیر رفت و آمدم قرار دارد و میدانم که از 9-8 ماه پیش یعنی همان زمانی که افتتاح شده، همیشه حراج بوده است!
قیمتهای اولیه، نسبتاً بالا به نظر میرسند اما با اعمال تخفیف 40 درصدی، متعادل میشوند و این، همان چیزی است که خریدار را ترغیب میکند، حتی اگر به کالای مورد نظر نیاز هم نداشته باشد، آن را بخرد.
کمی پایینتر از مرکز شهر، وقتی گذرتان به خیابان جمهوری و کوچه برلن و آن حدود بیفتد، هنوز هم شاید صدای فروشندگانی را بشنوید که با جملههایی نظیر «بدو بدو حراجش کردم» مشتریان را به خرید ترغیب میکنند. اینجا جایی است که گذر برندبازها کمتر به آن میافتد. این فروشگاهها گرچه ممکن است عبارت دلانگیز sale را در ورودیشان درج نکرده باشند، اما بیشتر وقتها تا جایی که سماجت مشتری و حوصله خودشان اجازه دهد، تخفیف میدهند.
قیمتها هم معمولاً آنقدر بالا نیست و مشتریان هر موقع از سال و بدون نیاز به منتظر ماندن برای حراج، به آنها مراجعه میکنند. به قول یکی از کاسبهای همان حوالی: «ما حراج نمیکنیم، ارزان میفروشیم.»