پروسه نامگذاری خیابانها به نام شخصیتها و چهرههای برجسته در شرایطی پی گرفته میشود و حال چند خیابان به نام چند تن از بزرگان که به تازگی از میانمان رخت بربستهاند نامگذاری میشود که روند معمول در کشورمان برای این نامگذاری خلاف روال معمول در دیگر کشورهاست؛ اما این تنها اشتباهی نیست که در نامگذاری رخ میدهد.
به گزارش «تابناک»، نامگذاری خیابانها در کشورمان و به ویژه در پایتخت، همواره با حساسیت همراه بوده و گاه حتی نامگذاری کردن یا نکردن یک خیابان فرعی، تنشهای فراوانی در پی داشته که گاهی رسانهای نیز شده و از این نگاه، محافظه کاری جدی در خصوص نامگذاری معابر ـ ولو یک کوچه ـ به نام اشخاص وجود دارد و تغییر برخی نامها نیز به همین نسبت محتاطانه انجام میشود.
بنا بر این گزارش، شدت این محافظه کاری به حدی میرسد که تعداد چهرههای زنده که خیابان یا میدانی به نامشان در پایتخت وجود دارد، به تعداد انگشتان دست نمیرسد و این موارد نیز بعضاً با مقاومتهایی همراه شده و مشخصاً درباره نامگذاری یکی از این میادین به نام یکی از قهرمانان زنده، این مقاومت بسیار جدی بود و همین مقاومتها و واکنشها نیز ظاهراً عامل دوچندانی برای تقویت این فضای محافظه کاری بودهاند.
به همین دلیل، روندی که بر پایه آن تنها نام چهره وفات یافته بر معابر عمومی گذاشته میشد، بیش از پیش به آن توجه شد و حرکت اندکی که در خصوص نامگذاری خیابانها به نام چهرههای در قید حیات شکل گرفته بود، متوقف شد. در همین راستا، همزمان با رحلت آیتالله مهدوی کنی، کمیسیون نامگذاری شورای شهر تهران تشکیل جلسه داد و درباره نامگذاری برخی خیابانهای تهران درباره چند تن از چهرههایی که به تازگی درگذشتهاند از جمله رئیس مجلس خبرگان رهبری تصمیم گیری کرد.
بر پایه پیشنهادهای اعضای کمیسیون، قرار شد بلوار مدیریت در کنار دانشگاه امام صادق (ع) به نام حضرت آیتالله مهدوی کنی نامگذاری شود و نامگذاری خیابان یا معبری به نام طاهره صفارزاده، پژوهشگر قرآنی و امیرحسین فردی، یکی از نویسندگان سرشناس در حوزه کودک و همچنین دکتر کاتوزیان حقوقدان برجسته کشورمان تصویب و قرار شد جانمایی خیابانهای در نظر گرفته شده برای این چهرهها نیز به زودی اعلام شود.
در درجه نخست آنچه محل نقد است، اصل این نام گذاریهاست. اگر یک چهره فرهیخته از شأنی برخوردار است که ساختمان، میدان یا خیابانی به نامش شود، چرا نباید این کار در دوران زندگی اش رخ دهد و در حکم یکی از مشوقها باشد؟
آیا خدای نکرده از ترس اینکه در جریان ادامه زندگی یکی از چهرههای زنده که مشمول چنین نامه گذاریهایی میشود، اتفاقی رخ دهد و این نام گذاری حاشیه ساز شود، مانع این کار شود و در همین راستا، سیاست در پیش گرفته شده این است که پس از درگذشت شخصیتها و امکان نداشتن ایجاد هرگونه حاشیه برای ایشان چنین نامگذاری صورت پذیرد و آیا چنین روشی منطقی است؟
طبیعتاً اگر چنین نگاهی باشد، باید هیچ نشان ملی شجاعت، لیاقت و... به هیچ شخصی اهدا نشود، زیرا ممکن است یکی از اشخاصی که این نشان و مزایایش را دریافت کرده، خدای ناکرده دچار خطایی شده و یا حتی خلاف منافع کشور گام بردارد؛ بنابراین، آیا بهتر نیست از این توجیهات گذشت و چهرههای برجسته کشورمان را در دوران زندگی شان نیز دریابید؟
موضوع دیگر که باید در نظر گرفت، وجود تناسب برای نامگذاری ها است و باید در مکانیابی دقت بیشتری داشت تا نسبتی منطقی میان نام و مکان در نظر گرفته شده وجود داشته باشد. در کنار این تناسب، مسئله قابل تامل تر، تازگی شکل گیری محلی که نام گذاری میشود نیز از اهمیت قابل توجهی برخوردار است، چرا که معمولاً معابر یا اماکنی که به نامی تشاهر یافتهاند، با دشواری امکان جا انداختن نام جدیدشان در افواه عمومی وجود دارد و تجربه، این حقیقت را به اثبات رسانده است.