در جایی که برای ثبت محضری ازدواج های شرعی باید طرح داد و بر اجرایش اهتمام ورزید، آیا نیازی به شمردن فهرست محرومیت ها هست؟
به گزارش «تابناک»، در میان اخبار مختلفی که درباره پرداخت به معوقات منتشر میشود، به تازگی خبری منتشر شده که بسیار عجیب و در عین حال، قابل تأمل است؛ اجرای طرح «ثبت ازدواج های معوقه در استان سیستان و بلوچستان»؛ یعنی ثبت محضری ازدواج های شرعی که تاکنون ثبت نشدهاند و از قضا شمارشان هم زیاد است.
آن گونه که رضا راحتدهمرده، مدیرکل ثبت احوال استان سیستانوبلوچستان به مهرخانه گفته، بر اساس اسناد تنظیمی موجود در ثبت احوال استان، 85 درصد ازدواجهای والدین ثبت شده و تقریباً 15 درصد ازدواجها شرعی بوده و هنوز ثبت نشدهاند که این ازدواجها بیشتر مربوط به مناطق روستایی است.
عجیب آنکه به گفته این مقام مسئول، اجرای این طرح، نه امروز، که از سال 91 در این استان آغاز شده و خبررسانی های اخیر درباره اجرای آن، در حقیقت آغاز فاز دوم اجرای این طرح است، وگرنه شمار ازدواج های شرعی ثبت نشده در این استان خیلی بیشتر از 15 درصدی بوده که اکنون وجود دارد.
دهمرده در این باره گفته است: سال 91 مدیر کل ثبت احوال استان طرحی اجرا کرد که مربوط به ثبت ازدواجهای معوقه و ثبتنشده سالهای گذشته بود. با تنظیم اقرارنامه با اجرای ماده 32 قانون ثبت احوال، ازدواجهای معوقه را ثبت کردیم و در حال حاضر نیز حدود 50 هزار واقعه ثبتنشده از سالیان گذشته را که مربوط به 20 یا 30 سال قبل بوده، با گرفتن اقرارنامه ثبت کردهایم و عملاً وضعیت ثبت ازدواج رشد خوبی داشته است.
با این حساب، میتوان فهمید در روزگاری که شروع زندگی مشترک برای خیلی هایمان از محضرخانه است، برای ساکنان استان محروم کشورمان، از قرائت خطبه شرعی فراتر نمیرود، چراکه شاید در آن استان محضرخانه به قدر کافی وجود ندارد، یا به دلیل وسعت استان، لازم است محضرخانه سیار یا ابتکار دیگری به کار گرفته شود، شاید هم عدهای از ثبت در محضر رویگردان هستند چون توان مالی پرداخت هزینه های این فرایند قانونی را ندارند.
البته ممکن است ثبت نشدن تعداد زیادی از ازدواج های شرعی در استانی که نرخ ازدواجش از بسیاری نقاط کشورمان بالاتر است و در زمره استان هایی قرار دارد که کمترین میزان طلاق در آنها رقم میخورد، دلایل متعدد دیگری هم داشته باشد، ولی علل شکل دهنده این نقص هرچه باشد، قطعا محرومیت در آن نقش بارزی ایفا کرده است.
این در حالی است که اگر از مسأله ثبت نشدن شماری از ازدواج های شرعی در این استان عبور کنیم و به تبعات این اتفاق بیندیشیم، ماجرا دردناک تر هم خواهد شد. کافی است بدانیم ثبت نشدن برخی ولادت ها در این استان به دلیل ثبت نشدن ازدواج، یکی از تبعات این نقیصه بزرگ است که میتواند سرسلسله بسیاری اشکالات دیگر شود. مثل محرومیت های فراوان این اولادهای شرعی و ثبت نشده از خدمات عمومی مانند تحصیل رایگان و به موقع، بهداشت و... .
دردناک تر اینجاست که بدانیم مسئولان ثبت احوال در سال های گذشته با این مشکل به شکلی عجیب کنار آمده اند و اتفاقی فراقانونی را در مقیاس کلان رقم زدهاند؛ به این صورت که ثبت رویداد ولادت در این استان بی آنکه نام مادر ثبت رسمی شود، امری رایج در سیستان و بلوچستان به شمار میآید و تخلفی است که از فرط رواج، قانونی شمرده میشود.
این را میشود از شناسنامه بسیاری از اهالی سیستان و بلوچستان، به ویژه ساکنین مناطق محروم تر این استان فهمید که گاه در میانشان مردان دارای بیش از یک همسر هم زیاد است، ولی اسامی فرزندان این مادرهای مختلف، بی آنکه نام مادران در شناسنامه درج شده باشد، در شناسنامه پدر به چشم میخورد. بماند که شماری از مادران به کل شناسنامه ندارند، چه برسد که اسامی فرزندان شرعی و قانونی شان در اوراق هویتی رسمی شان به ثبت نرسیده!
با این حساب اصلا جای تعجب ندارد که از زبان مدیرکل ثبت احوال این استان بشنویم که آمار مشخصی از چندهمسری در این استان موجود نیست! نقیصه ای دیگر که میتوان آن را بسط داد و فقدان آمار دقیقی از ولادت و فوت را هم به دیگر اتفاقات مهمی که در این استان رخ میدهند و ثبت نمیشوند، افزود تا نتیجه گرفت، همه آمارهای ارائه شده از ازدواج، طلاق، ولادت و فوت در این استان، دارای خطای فاحشی است و این اتفاق متأسفانه ریشه در گذشته های دور و دراز دارد.
و تلخ تر از همه اینها، رویدادهایی است که در این استان رخ میدهند؛ اما برای ثبت رسمی شان، بستر قانونی وجود ندارد. مثل ازدواج اهالی این استان با اتباع دیگر کشورها که اگر در دسته بندی مادر ایرانی و پدر غیر ایرانی قرار بگیرد، ثبت ولادت فرزندان در کشورمان غیر ممکن میشود؛ رویدادی که اگر بگوییم از فراوانی اش کاملا بی خبریم، به حقیقتی دردناک و تلخ اشاره کردهایم.
این حکایت دردناک را میتوان با روایت فرزندانی که بی شناسنامه هستند و فوت والدشان، مانعی بزرگ در راه ثبت رسمی هویتشان به شمار میآید، یا کودکانی که در محرومیت به دنیا میآیند و بی آنکه ثبت ولادت شوند، به دیار ابدی کوچ میکنند و داستان های دردناک دیگری ادامه داد تا به این نتیجه رسید که محرومیت در این استان، خیلی بیشتر از آن چیزی است که خیلی هایمان متصور هستیم و نتیجه گرفت که برای کار جهادی در راستای رفع محرومیت ها از این دیار باستانی، خیلی تأخیر داریم؛ آیا شما غیر از این فکر میکنید؟!