یک هفته نامه معتبر ورزشی در جدیدترین شماره اخیر خود ، گفت و گویی با بهروز رهبری فر دارد که انتشارش شوکی بزرگ به فوتبال ایران وارد می کند. بهروز رهبری فر در این گفت و گو از سال 1380 گفته است . از زمانی که مهدی هاشمی نسب بزرگترین یاغی فوتبال ایران شد و از پرسپولیس به استقلال رفت. او حالا می گوید خودش هم از فتح الله زاده پیشنهاد داشته اما این کار را نکرده است. ولی نکته مهم تر واسطه این پیشنهاد بوده ، یک مجری و گزارشگر سرشناس فوتبال ؛ آقای جواد خیابانی(!) این ادعای بهروز رهبری فر است که به تماشاگران امروز گفته. اینکه جواد ، گزارشگر اول فوتبال ایران در آن روزها ، چرا باید چنین ریسکی می کرده ، سئوالی است که ماجرا را پیچیده می کند و جواد قطعا به این ادعا، واکنش نشان می دهد. بخش های جنجالی این مصاحبه را بخوانید.
*زمانی که مهدی هاشمینسب به استقلال رفت، شما هم از استقلال پیشنهاد داشتید. شنیدهام به شما بیست میلیون تومان هم بیشتر از مهدی میدادند. چرا همراه دوست صمیمیتان به استقلال نرفتید؟
شرایط مهدی را دیدم. من با آن شرایط نمیتوانستم کنار بیایم. از در خانه که خارج میشد فحش میخورد تا به تمرین میرسید. هنوز هم بعضی مواقع فحش میخورد! یکبار به خانهشان رفتم و داشتیم حرف میزدیم که یکدفعه شیشه خانه پایین آمد. حسابی ترسیدم و گفتم خانهتان جن دارد؟ گفت جن کجا بود، مردم با آجر هر روز شیشه خونه رو میشکونن! مهدی خیلی اذیت شد.
*یعنی فقط به خاطر اذیتها نرفتید؟! عرق به پیراهن وجود نداشت!
چرا، عرق به پیراهن و تعصب بود. با رفتن مهدی به استقلال طرفداران خیلی اذیت شدند. به همین دلیل اصلا دلم نمیآمد که بخواهم طرفداران را با رفتنم از پرسپولیس بیشتر اذیت کنم.
*چه فردی واسطه انتقال شما به استقلال بود؟! شنیدهام آدم مشهوری بوده است...
تا به حال درباره این قضیه صحبت نکردهام اما برای شما بازگو میکنم. جواد خیابانی! خیلی با من تماس گرفت که با استقلالیها صحبت کردهام که به آنجا بروی. شما دوتا حسابی هماهنگ هستین و حیف است کنار هم نباشین. از این حرفها خیلی به من زد، اما من زیربار حرفها نرفتم. مهدی هم نمیخواست به استقلال برود...
*واقعا؟
بله، علی پروین مهدی را نمیخواست. فتح اللهزاده زرنگی کرد که توانست مهدی را بخرد وگرنه مهدی استقلال برو نبود! علی پروین گفت مهدی شوخی میکنه و جو تیم را به هم زده! من در جلساتشان حضور داشتم. عابدینی خیلی اصرار کرد که مهدی را نگه داریم اما یکبار علی آقا آب پاکی را روی دست عابدینی ریخت و گفت حتی اگه مارادونا هم باشه نمیخواهمش. اینها را به گوش خودم شنیدهام. زمانی است که شما پیشنهاد از تیم رقیب دارید و وسوسه میشوید، اما جریان مهدی آن چیزی نبود که فتحاللهزاده میگفت. مهدی را از پرسپولیس بیرون کردند و او از سر لج به استقلال رفت. هنوز هم عاشق پرسپولیس است. پدرش میگفت ما خونمان هم قرمز است. اما یک سری دوستان اینگونه نبودند. مثلا علی انصاریان. مگر از پرسپولیس بیرون انداخته بودندش که به استقلال رفت؟! مهدی هرکاری هم کرد، آخر سر معذرتخواهی نکرد و نگفت از کارش پشیمان است اما علی انصاریان هرجا که مینشیند میگوید از کاری که کرده پشیمان است! امروز که از استقلال به پرسپولیس رفتن و برگشتن خیلی سخت و مهم نیست.