«کاشی‌دزدها» نمونه شخصی‌سازی سرمایه‌های ملی؛

چرا می‌خواهیم بخشی از تاریخ ایران را به خانه ببریم؟!

اینکه تصور کنیم اموال ملی و تاریخ ملی باید میان مردم تقسیم شود و با بردن بخشی از تاریخ ملت ایران به خانه‌هایمان، قصد شخصی سازی سرمایه‌های ملی را داشته باشیم، بزرگ‌ترین خطر فرهنگی است که همواره آینده ایران را در همه زمینه‌ها تهدید می‌کند و اکنون نمود عینی‌اش در میراث فرهنگی نمایان شده است.
کد خبر: ۵۴۶۲۱۵
|
۱۹ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۳ 10 November 2015
|
10755 بازدید
چرا می‌خواهیم بخشی از تاریخ ایران را به خانه ببریم؟!
جنجال بر سر سرقت بخش‌هایی از بناهای تاریخی در تهران در حالی بالا گرفته که این اتفاق تقریباً در تمامی ابنیه تاریخی به طور نسبی در حال وقوع است و هرچند ممکن است برخی باندهای خاص اقدام به سرقت اشیای تاریخی کنند اما به نظر می‌رسد بخشی از این سرقت توسط برخی از مردم عادی صورت پذیرفته است. با این اوصاف باید پرسید چه انگیزه‌ای باعث می‌شود تا شخصی بخشی از بناهای تاریخ ملی‌اش رو جدا کند و به خانه ببرد؟!

به گزارش «تابناک»؛ تزئینات ساختمان قدیم مجلس شورای اسلامی، سردر باغ ملی و سپس تزئینات دروازه‌ غربی مسجد مدرسه سپهسالار مجموعه سرقت‌هایی است که اخیراً رسانه‌ای شده و منجر به نگرانی‌های جدی در سطح افکارعمومی پیرامون سرقت آهسته و پیوسته پوسته بیرونی بناهای تاریخی شده است؛ نگرانی که به حق است و درباره‌اش می‌توان چندین سناریو در نظر گرفت.

سناریوی اول اینکه گروهی کاملاً مسلط و به صورت باندی در حال سرقت‌های حساب شده از بناهای تاریخی تهران و دیگر نقاط هستند. این فرضیه غیرقابل رد نیست، چرا که به هر حال همواره گروهی در نقش قاچاقچی آثار تاریخی اقدام به سرقت آثار می‌کنند و گزینه محتمل ادامه تلاش امثال این قاچاقچی‌ها برای کشف و یا سرقت آثار تاریخی و قاچاق این آثار به کشورهای همسایه است.

چرا می‌خواهیم بخشی از تاریخ ایران را به خانه ببریم؟!

مهدی معمارزاده استاد دانشگاه و کارشناسان میراث فرهنگی بر این سناریو تاکید کرده و گفته است: جای تاسف و تعجب زیاد دارد، حتی اگر اعلام شده که سارق تزئینات دروازه مدرسه سپهسالار را گرفته‌اند، پس می‌توانند دیگر دزدها را با اقرار از این سارق بگیرند. در واقع سارقان به درستی می‌دانند در کدام بنا چه ساعتی امکان سرقت وجود دارد. باید آنها را شناسایی کرد. حتی کسانی سراغ این کار می‌روند که با چگونگی جداسازی این آثار آشنا هستند.

وی توضیح می‌دهد: چند سال پیش سنگ‌نوشته روی قبر مادر ناصرالدین شاه در مدرسه حکیم هاشمی در کوچه تکیه دولت را شناسایی کردیم، اما یک هفته پس از آن این سنگ نوشته به سرقت رفت، قطعا کسانی می‌توانند این کار را انجام دهند که از ارزش این سنگ مطلع باشند، وگرنه چرا قبل از آن چنین اتفاقی برای این سنگ نوشته نیفتاده بود؟

سناریوی دوم سرقت‌های غیرتخصصی است، بدین معنا که سارقین خرده پا که اقدام به سرقت سردرهای مسی منازل شخصی نیز می‌کنند، اجزای بیرونی این بناهای تاریخی را سرقت کرده‌اند؛ اتفاقی که اگر واقعاً رخ داده باشد، باید درباره میزان حفاظت از اماکن تاریخی به شدت نگران بود. البته سرقت دروازه‌ غربی مسجد مدرسه سپهسالار نشان می‌دهد که این سرقت‌ها و یا لااقل بخشی از این سرقت‌ها که در حد سرقت درهای داخلی یا سنگ قبر بوده، نمی‌تواند متوجه سارق‌های خرده پای عمدتاً معتاد باشد.

چرا می‌خواهیم بخشی از تاریخ ایران را به خانه ببریم؟!

سناریوی سوم، سرقت بخشی از آثار تاریخی توسط برخی مردم عادی است؛ مردمی که اتفاقاً با دزدی به لحاظ شرعی و قانونی مشکل جدی دارند و از این کار پرهیز می‌کنند اما در عین حال، در یک بنای تاریخی از بردن یک کاشی به خانه استقبال می‌کنند و اگر فرصت پیش آید، یکی از این کاشی‌ها را با خود می‌برند و متاسفانه همین رویکرد باعث شده در بسیاری از بناهای تاریخی که اتفاقاً محدود در تهران نیز نمی‌شود، شاهد فقدان تک کاشی‌ها در اجزای دیوارهای کاشی‌کاری شده باشیم.

اگرچه می‌بایست با سارقان ذکر شده در سناریوی اول و دوم به شدت برخورد کرد و جای تاسف دارد که پس از سرقت‌های اخیر، نمایندگان مجلس و رسانه‌ها حساسیت کافی به خرج نداده‌اند و عملاً زمینه‌ساز ادامه سهل انگاری و سرقت‌های بعدی می‌شوند، اما خطرناک ترین سناریو و پرخطرترین گروه، همان سناریوی سوم و گروه سوم است.

اینکه تصور کنیم اموال ملی و تاریخ ملی باید میان مردم تقسیم شود و با بردن بخشی از تاریخ ملت ایران به خانه‌هایمان، قصد شخصی سازی سرمایه‌های ملی را داشته باشیم، بزرگ‌ترین خطر فرهنگی است که همواره آینده ایران را در همه زمینه‌ها تهدید می‌کند و اکنون نمود عینی‌اش در میراث فرهنگی نمایان شده است.

شاید نمود دیگری از این شخصی سازی را بتوان در تلاش هر شخصی برای برخورداری از سهمی از جنگل‌های شمال در قالب ویلا و بهره برداری سودجویان از این تقاضای بالای عمومی مشاهده کرد، حال آنکه این پهنه وسیعی که در طول چند دهه اخیر بخش قابل توجهی از آن به ویلا بدل شده می‌توانست، یک دست و در اختیار عموم مردم باشد و البته سرمایه ملی ایران تلقی گردد اما اکنون به سرمایه شخصی بدل شده است.

ای کاش در این روحیه اندکی تجدیدنظر کنیم، چرا که شخصی‌سازی اموال عمومی که واحدی کوچک‌تر و خطرناک‌تر از گروهی‌سازی اموال عمومی است، می‌تواند در بلندمدت هیچ سرمایه ملی برای کشور باقی نگذارد و آنچه بیش از همه در گزند آسیب پذیری از این شخصی‌سازی است، بی‌شک نشانه‌های در معرض خطرِ تاریخ کهن ملت ایران است.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟