گفتوگوی تازه یک بازیگر زن سینما با یکی از مجریان تلویزیون و پاسخهای عجیب این بازیگر به برخی از بدیهیترین پرسشهای قابل تصور، در حالی به بحث روز بدل شده که سوای دانش این چهره و نظایر او، موقعیت اجتماعی که با تکیه بر این سطح از سواد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به دست آورده، محل تأمل است.
به گزارش «تابناک»، سحر قریشی در برنامه دید در شب با اجرای رضا رشیدپور، با پرسشهایی مواجه شد که با صراحت به آنها پاسخ داد و همین موضوع بسیار چالشزا بود. سحر قریشی در مواجهه با تصاویر چهرههایی که مقابلش قرار میگرفت، «کوئنتین تارانتینو» نویسنده، کارگردان و بازیگر سرشناس سینمای آمریکا را نشناخت و همین اتفاق درباره «فرانسیس فوردکاپولا» کارگردان پدرخوانده نیز اتفاق افتاد.
رشیدپور از نشان دادن چهره «فوردکاپولا» به قریشی گفت که این چهره کارگردان سه گانه پدرخوانده است که قریشی این بار «فوردکاپولا» را با آل پاجینو اشتباه گرفت و گفت: «چقدر پیر شده است»، تا در ادامه این بازی، رشیدپور چهره «یوکیو آمانو» مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی را به او نشان دهد و سحر قریشی طبیعتاً این چهره را نیز نشناسد.
مجری برنامه دید در شب از این موقعیت استفاده کرد و به قریشی گفت: «خانم، ایشان آقای وینچستر برنده اسکار بهترین بازیگری هستند. چطور نمیشناسید؟». در ادامه وقتی قریشی کاملاً این گفته رشیدپور را پذیرفت و اصراری بر سوادش ننمود، رشیدپور از شوخیاش و دست انداختن این بازیگر سینما و تلویزیون پرده برداشت. با این حال جالبتر از همه اینها، نشناختن محمدسرافراز رئیس صداوسیما بود؛ در واقع قریشی هنوز رئیس مجموعهای که در آن به شهرت رسیده را نیز نمیشناسد.
البته این گفتوگو، با سخنان تأسف آور دیگری نیز همراه بود، ولی شاید هیچ بخشی تأثربرانگیزتر از دیالوگهای فوق نبود؛ دیالوگهایی که نشان میدهد سطح سواد عمومی و آگاهی از مسائل روز کشور نزد برخی چهرههای مطرح کشورمان تا چه حد پایین است و حتی این چهرهها شناختِ حداقلی در خصوص حوزه تخصصیشان یعنی سینما نیز ندارند.
این نگاه همراه با تأسف، صرفاً به واسطه سطح سواد این چهرهها نیست، بلکه به واسطه تأثیرگذاری این چهرهها با وجود این سطح سواد محدود است. در واقع نگرانی از بابت کمسوادی چهرههایی چون قریشی وجود ندارد، بلکه نگرانی از دو میلیون و صد هزار دنبال کننده صفحه اینستاگرام قریشی است که طبیعتاً بخش قابل توجهی از آنها طرفدارانش هستند.
شاید این حجم طرفداری و همراهی با چنین چهرهای را بتوان در کنار مخاطب محدود نخبگان و نوابغ حال حاضر ایران قرار داد که کتب شناخته شده ترین آنها از چند ده هزار نسخه فزونی نمیرود و شاید اگر در چنین فضاهایی حضور یابند، مخاطبشان در خوشبینانه ترین برآورد از چندصدهزار تن فزونی نیابد.
یک نگاه کلی به مخاطبان این بازیگر و چهرههایی نظیر او به مدد جادوی تصویر یک شبه ره صدساله را پیمودهاند، نشان میدهد که قریب به اتفاق طرفدارانش از طبقه نوجوان و جوان هستند و گروه سنی که علاقه مندیها و سبک زندگی امثال قریشی را پی میگیرد، در رده سنی 12 تا 25 سال قابل تعریف است.
با این حال تلخ ترین بخش ماجرا ـ که نمیتوان از کنارش به سادگی گذشت ـ این است که بخشی از این طیف سنی نیز سبک زندگی و معلوماتی شبیه به قریشی دارند. در واقع قریشی را میتوان در جمعیت آماری قابل توجهی مشاهده کرد. به همین دلیل اینکه تصور شود چنین عارضهای در این بازیگر محدود شده، یک خیال خام خواهد بود. آنچه سحر قریشی نمایندگی کرد، واقعیت تلخ و تصویری از یک گروه است که در آینده کشور آثار پررنگی خواهد داشت.