آیت الله محی الدین حائری شیرازی که از حوزه انتخابیه استان تهران نامزد نمایندگی پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری بود، 23 بهمن ماه با انتشار پیامی از نامزدی در این انتخابات انصراف داد.
در این پیام آمده است: همانطور که قبلا وعده کرده بودم در کنار استخوان داران انقلاب و اسلام بایستم و در متابعت امام جماعت نظام و همراهی با او نه یک لحظه جلوتر و نه یک لحظه عقب تر مأموم بمانم، به همه توصیه می کنم نظام، یک نماز جماعت و نماز جماعت، فقط یک امام دارد. انصراف اینجانب برای حفظ دین و احتراز از تقابل با استخوان داران اسلامیت و انقلابیت نظام است.
وی در گفتوگویی تفصیلی با ایرنا به اهداف کلی و جزئی انقلاب شکوهمند اسلامی پرداخت و با بیان این که انقلاب به اهداف جزئی خود نرسیده است، اظهارداشت: اهداف جزئی انقلاب اسلامی این بود که انسان ها در عین رقابت، رفاقت داشته باشند که به این هدف نرسیده و رقابت و رفاقت به رقابت و عداوت تبدیل شده است.
عضو مجلس خبرگان رهبری همچنین از دیدگاه خود به تشریح تفاوت اصلاح طلبان و اصولگرایان پرداخت و گفت: تفاوت اصولگرایان و اصلاح طلبان این است که هر دو جمهوری اسلامی می گویند اما اصولگرا می گوید اگر رقابتی شدن انتخابات برای جمهوریت لازم است رعایت استقلال شورای نگهبان نیز برای اسلامیت لازم است و اصلاح طلبان می گویند اگر رعایت شورای نگهبان برای حفظ اسلام لازم است رقابتی شدن انتخابات نیز برای حفظ جمهوریت لازم است.
به اعتقاد آیت الله حائزی شیرازی اصولگرایان و اصلاح طلبان هردو یک مطلب می گویند اما اولویت اول آن ها متفاوت است و با این اختلاف کم چرا اینقدر باهم دعوا می کنید؟ این ها می توانند با هم دوست باشند.
نماینده مردم استان فارس در چهارمین دوره مجلس خبرگان رهبری همچنین در بخش دیگری از این گفت و گوی تفصیلی بر ضرورت توجه به قانون در بررسی صلاحیت ها توسط شورای نگهبان تاکید کرد و درباره شرایط داوطلبان مجلس خبرگان رهبری گفت: آنچه برای شرایط مجلس خبرگان رهبری نوشته شده شرایط حداقلی است، اجتهاد شرط حداقلی است و شرط حداکثری نیست.
آیت الله حائری شیرازی افزود: حداکثری این است که این خبره بتواند در یک شاخه از شاخه هایی که زیر نظر رهبر معظم انقلاب اداره می شود، تخصص داشته باشد و بتواند در آن قسمت یار و عصای دست رهبری باشد و ما این را می خواهیم، در حال حاضر عملا کمتر است، اگر خبرگانی انتخاب می کردیم که بتوانند کمک بیشتری به رهبری کنند بار رهبری سبک تر می شد.
وی در ادامه این گفت و گو درباره عملکرد دولت یازدهم و مذاکرات هسته ای نیز تاکید کرد: داغ اجماع را به دل آمریکا انداختند و ما می فهمیم، عوام نمی فهمند، خواص می فهمند که این ها یک ضربه کلی به آمریکا و اهدافش زدند و داغ اجماع را به دل این ها انداختند. ما که می فهمیم ممکن است نتوانیم برای مردم بیان کنیم اما نامردی نیز نمی کنیم و نمی گوییم این ها خیانت کردند ما حرف رهبری را در اینکه این ها خیانت نکردند تایید می کنیم.
متن کامل گفت و گوی تفصیلی ایرنا با آیت الله حائری شیرازی بدین شرح است:
حضرتعالی به عنوان یکی از یاران امام (ره) و رهبر معظم انقلاب در طول دوران انقلاب اسلامی دیدگاه های مختلفی در حوزه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... ارایه کردید یکی از دیدگاه های حضرتعالی در بعد علوم انسانی است که یکی از دغدغه های رهبر معظم انقلاب است، در این زمینه توضیحاتی بیشتری ارایه کنید؟
علوم انسانی برای نجات انسان است، برای مدیریت و تربیت انسان است، برای کمال انسان است، هرچه انسان صحیح تر تعریف و شناخته شود کمال انسان نیز به همین میزان معتبرتر تشخیص داده می شود و راه رسیدن به کمال نیز بهتر مشخص می شود. پس ما دو چیز یعنی کمال و یراه رسیدن به کمال را داریم. ممکن است کسی کمال را خوب تعریف کند اما راه رسیدن به کمال را نتواند از آسمان به زمین بیاورد و حقیقت را به واقعیت نزدیک کند و آن آرمان را عملیاتی کند. اسلام تعریفی برای انسان و کمال انسان دارد غرب هم تعریفی برای انسان و کمال انسان دارد. غرب یک چیز قابل دسترس را کمال انسان فرض کرده است مثلا راحتی و آرامش و در کنار این ها عزت، قدرت، شهرت و ثروت را به عنوان کمال انسان مطرح کرده است.
اسلام می گوید انسان ساخته خداست و خدا یک نظراتی درباره انسان دارد و سعادت انسان این است که خداوند از او راضی باشد. غربی ها برای عزت، شهرت و آرامش خودشان راهکار را پیدا و کشف کردند و با همه نواقصش برای آن برنامه دارند و توانستند آن را عملیاتی کنند. به مجموعه این راهکار علوم انسانی می گویند.
در حوزه اسلام هم اگر کمال رضای خداست باید روش تربیتی و مدیریت و اقتصاد و سیاست به یک راهکاری برای رسیدن به رضای خدا تبدیل شود. تفاوت ما و غربی ها در این است که آن ها برای تعریف ناقص خود از انسان و رسیدن به آن تعریف سال هاست که راهکار عرضه کردند و رشته های مختلف علوم انسانی دارند. مسلمان ها به دلیل این که مدت ها در خواب غفلت بودند در حالی که بهترین تعریف از انسان و جمال انسان را دارند اما دفاع علمی از دارایی خودشان نکردند. غرب دفاع علمی از برنامه هایش خودش کرده است و توانسته است دانشگاه های عالم را تسخیر کند. دانشگاه ها برای سیستم هدایتی قله تمدن هستند اگر جامعه انسانی و تمدن اسلامی یک مخروط باشند دانشگاه ها در راس آن مخروط قرار دارند. اگر علوم انسانی را راه های آبیاری تشبیه کنیم دانشگاه ها قله اورست می شوند که مخزن را در آنجا قرار دادند، اگر مخزنی در قله اورست قرار گرفت می شود با آن لوله کشی کرد و همه قله های عالم را زیر پوشش آن اورد از قله ها نیز در کوچه و پس کوچه ها این شبکه ها وارد می شود و کل زندگی را پوشش می دهد اگر غلط ، فاسد باشد همه عالم را در فساد غرق می کند اگر سالم باشد این خونی که در بدنه فرهنگی انسانیت جاری است همه عالم را سالم می کند. اینکه می گوییم حضرت می آید عالمی که پر از ظلم و جور شده را پر از عدل و داد می کند، معنایش این است که با علوم انسانی غلط عالم پر از ظلم و جور و با علوم انسانی صحیح عالم پر از عدل و داد می شود. پس نزاع بر سر علوم انسانی است و ریشه نزاع در علوم انسانی، انسان کیست؟ کمال انسان چیست؟ آرامش انسان در چیست ؟ است.
غرب می گوید آزادی و کام جویی آرزوی نهایی انسان است و این دید غرب است، سال ها زحمت کشیدند تا نظرات خود را علمی کردند. مشکل ما این است که هنوز باور نکردیم که دانشگاه ها تعصبی به مطالب ندارند راهکار و راه نجات می خواهند بخاطر اینکه سال ها علوم انسانی غربی تجربه شده و مشکلات حل نشده است، عالم آماده پذیرش راهکار جدید هستند اگر ما راهکارهای نجات بخش اسلامی را با یک دلایل قوی و تعقلی به دانشگاه ها عرضه کنیم دلیلی ندارد که قبول نکنند.
حرف من این است که ما از دورترین احکام اسلام به ذهن که بریدن دست سارق است گرفته تا سایر احکام اسلامی، هم علمی و هم عقلانی و هم قابل استدلال هستند اگر مقدمات بحث را تنظیم کنیم می توانیم موافقت دانشجویان غربی را به قطع دست سارق جلب کنیم، بقیه مسایل ساده تر است.
ما می توانیم غلط بودن ربا را در شاکله زندگی با دلیل نه با آیه بلکه با برهان و تعقل به دانشگاه های عالم بقبولانیم. اگر حرف ما حرف حسابی باشد ما نیاز به زور برای جلب موافقت آن ها نداریم، نیاز به استحکام ادله داریم. اسلام در حال حاضر برهنه است ملبس به لباس علوم انسانی نیست، ما باید از احکام اسلام لباس علوم انسانی را به تن اسلام کنیم. غرب هم لباس علوم انسانی خودش را بر تن ایدئولوژی خود پوشانده است.
مشکل ما این است که می خواهیم لباس علوم انسانی غرب را بر اندام اسلام بپوشانیم و اسلام در چنین لباسی نمی گنجد و این لباس برای اسلام خیلی تنگ است. مثلا در بانکداری، اسلام می گوید ربا ممنوع است، ما در قالب علوم انسانی غرب می خواهیم اقتصاد بدون ربا را عرضه کنیم، حال به هیچ جا نرسیدیم. آنها که ربا را حلال می دانند قرض با بهره یک درصد و دو درصد دارند ما که ربا را حرام می دانیم از قرض گیرنده مطالبه 27 درصد می کنیم.
شما درباره پول و اقتصاد اسلامی نیز نظرات زیادی مطرح کردید در این زمینه نیز توضیحاتی مطرح کنید؟پول غربی پرورده شده طرح علوم انسانی غرب است شما می خواهید احکام اسلامی را بر پول تعریف شده غرب بپوشانید نتیجه نمی گیرید. لازمه پول غرب لباس اقتصادی غربی است، قرض بدون بهره در غرب معنا ندارد، در اسلام بهره معنایی در قرض ندارد و این دو باهم سازگار نیستند. مضاربه و مشارکت حق است، پول غربی باطل است، شما می خواهید به کمک مضاربه و مشارکت مشکل اسلامیت پول غربی را حل کنید، این کار را نکنید. شما باید اول اسکناس تان را با پشتوانه ای تعریف کنید که ماندگار است، روی اسکناس بنویسید معادل یک سکه یا یک دهم سکه یا معادل 10 سکه است و قولی هم ندهید که ما در مقابل اسکناس سکه می دهیم ولو معادل سکه باشد، بگویید سکه برای سنگ وزنه است کالای مطابق ارزش سکه به شما می دهیم که رابطه کاغذ و کالا بر مبنای سکه باشد. غرب می گوید کاغذ و کالا بر مبنای شرایط اقتصادی است، تفاوت بر مبنا است، غرب وقتی می گوید بر مبنای شرایط اقتصادی، خود به خود بیماری اقتصادی را وارد خون اقتصاد که پول است می کند اما اسلام که برای اسکناس ارزش یک دهم و یک صدم سکه را مطرح می کند اجازه نمی دهد بیماری های اقتصاد، پول را بیمار کند.
علوم انسانی چه غربی و چه اسلامی خونی در رگ های فرهنگ انسانی است همانطوری که پول، خون در رگ اقتصاد است.
طلا کالا است، مساله پول باید معادل کالایی داشته باشد، حال هر کالایی می خواهد باشد، چرا بین کالاها طلا را انتخاب می کنند به همان دلیلی که الان قیمت نفت را می گویند قیمت طلا را نیز می گویند علت انتخاب طلا این است که طلا اگر صد سال هم در دریا باشد و در آتش سوزی بسوزد باز طلا است و از بین نمی رود و همچنین طلا نوعی نیست که بتوان زیاد آن را تولید کرد.
دیدگاه حضرتعالی درباره زنان و مشارکت آنان در عرصه های سیاسی و اجتماعی چیست؟یک زمانی کنگره بسیج بود و همه آمده بودند تا گره جنگ را حل کنند و نیرو به جبهه برود، سوال این بود که چرا جبهه های ما خلوت شده است که من گفتم به خاطر زنان است.
زن و مرد را اگر جدا - جدا تربیت کنیم عقب ماندن زن ها از مردها موجب عقب نشینی نظام می شود. جایگاه زنان در جمهوری اسلامی ایران خیلی خوب است به خصوص پیروزی انقلاب اسلامی که پیش آمد به وسیله زنان پیش آمد. دو زن در دیدار امام(ره) زیر دست و پا له شده بودند آقای ناطق گفتند که خدمت امام راحل عرض کردیم که اگر بشود دیدار زنان تعطیل شود و مردها بیایند امام خمینی(ره) تشر زدند و گفت مگر شما انقلاب کردید، این ها انقلاب کردند. در پیدایش انقلاب اسلامی زنان نقش اول را داشتند.
به عنوان فردی که از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن در تمامی تحولات کشور حضور داشتید آیا فکر می کنید این انقلاب توانسته به اهداف مدنظر خود دست یابد و نقاط ضعف و قوت انقلاب اسلامی از دیدگاه حضرتعالی چیست؟خواسته های انقلاب اسلامی اصلی و فرعی دارد پیروزی کفر به طاغوت خواسته اصلی آن است که این خواسته مانده است و تا آخر هم اساس کفر به طاغوت خواهد بود. در حال حاضر نیز مقاومت در سوریه و لبنان و عراق به معنای کفر به طاغوت است.
انقلاب اسلامی یک اهداف جزئی نیز داشته است و این بود که انسان ها در عین رقابت، رفاقت داشته باشند که به این هدفش نرسیده است و رقابت، رفاقت به رقابت، عداوت تبدیل شده است.
چه چیزی باعث عدم تحقق اهداف جرئی انقلاب اسلامی شده است؟ریشه تبدیل شدن رقابت به عداوت تازه کار بودن مبارزه بود، اگر مبارزان ما کهنه کار بودند متوجه به اهداف دشمن می شدند که دشمن این ها را از رقابت به عداوت نکشید. در مصر رقابت به عداوت تبدیل شد بعد هم ارتش آمد و هردو طرف را گرفت.
چه تهدیدی پیش روی انقلاب اسلامی قرار دارد که همه مسوولان و نخبگان و مردم باید با آن مقابله کنند؟ بزرگ ترین نفوذ دشمن این است که رفاقت ها را به عداوت تبدیل کند و نمی خواهد جای دوری برویم.
با توجه به شرایط منطقه وحدت جهان اسلامی را چقدر ضروری می داند؟ امام (ره) گفتند اسلام بر دو پایه استوار است کلمه توحید و توحید کلمه. کلمه توحید یعنی مقابله با شرک و طاغوت و توحید یعنی اشدا علی الکفار و توحید کلمه یعنی رحما بینهم.
با توجه به این که در آستانه برگزاری انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری و دهمین دوره مجلس شورای اسلامی قرار داریم ارزیابی حضرتعالی از آرایش سیاسی و انتخاباتی در کشور چیست؟حساسیت نسبت به هم بیشتر از حد لزوم است یعنی بیشتر از رقابت است. تفاوت اصولگرایان و اصلاح طلبان این است که هردو جمهوری اسلامی می گویند، اصولگرا می گوید اگر رقابتی شدن انتخابات برای جمهوریت لازم است رعایت استقلال شورای نگهبان نیز برای اسلامیت لازم است اما اصلاح طلبان می گویند اگر رعایت شورای نگهبان برای حفظ اسلام لازم است رقابتی شدن انتخابات نیز برای حفظ جمهوریت لازم است.
هر دو یک مطلب می گویند اما اولویت اول آن ها متفاوت است. با این اختلاف کم چرا اینقدر باهم دعوا می کنید؟ این ها می توانند با هم دوست باشند.
مردم دو نوع می توانند در انتخابات حضور داشته باشند یک حضور لیستی که از نویسندگان لیست تقلید کنند و آن ها مطالعه کردند و به نتیجه رسیدند و چون نمی توانند لیست را یکی یکی بشناسند به تقلید اکتفا می کنند حال اگر اجتهاد بتوانند بکند بهتر است یا تقلید؟ طرف یک شناختی از یک نماینده داشتنه باشد انگیزه او بیشتر است. این که می گوییم لیست از باب ضرورت و اضطرار است وگرنه باید این ها نامزدها را از اجتهاد انتخاب کنند.
در روند بررسی داوطلبان انتخابات مجلس خبرگان رهبری اظهارنظرها و نقدهای متفاوتی از سوی برخی شخصیت ها به شورای نگهبان وارد شد ارزیابی حضرتعالی از روند بررسی صلاحیت ها چیست؟ما می گوییم دقیقا قانون. در عالم ثبوت قانون و در عالم اثبات هم مردم قانع شوند به این که جز قانون هیچ چیز دخیل نبوده است، کمی در قسمت دوم ظرافت می خواهد. ما می دانیم در عالم ثبوت جز قانون هیچ چیز برای آن ها مطرح نیست همین که در عالم ثبوت است ظواهر نوعی نشان دهد که همینطور هم بوده است، خلاف آن باشد تردیدهایی ایجاد می کند وگرنه مردم به تقوای آنان اعتماد دارند روی آن ها حساب می کنند.
از دید شما یک داوطلب مجلس خبرگان رهبری چه شرایطی باید داشته باشد؟آنچه برای شرایط مجلس خبرگان رهبری نوشته شده شرایط حداقلی است اجتهاد شرط حداقلی است شرط حداکثری نیست، حداکثری این است که این خبره بتواند در یک شاخه از شاخه هایی که زیر نظر رهبر معظم انقلاب اداره می شود تخصص داشته باشد و بتواند در آن قسمت یار و عصای دست رهبری باشد و ما این را می خواهیم، الان عملا کمتر است، اگر خبرگانی انتخاب می کردیم که بتوانند کمک بیشتری به رهبری کنند بار رهبری سبک تر می شد. ما هیچ وقت نگفتیم مردم نگاه کنند، ببینند مراجع خلاف می کنند یا نمی کنند، مردم همیشه به مراجع اعتماد کردند و الان هم به رهبرشان اعتماد می کنند. بحث در این نیست که ما شکی در آنجا داریم بحث در این است که چه کمکی می توانیم بکنیم. بعضی ها خیال کردند بیاییم نقد کنیم که این غلط است، کی ما مراجع عظام تقلید را نقد می کردیم؟ تقویت مطرح است، خبرگانی که در 70مورد نظارتی که جزو وظایف رهبری است باری را از دوش رهبر کم کنند و نشاط را در رهبری تقویت کنیم وگرنه حال که به اجتهاد تنها برای شناسایی اکتفا کردیم حداقلی است، این ها بازوان رهبری هستند و باید بازوی کارآمد باشند.
در وظایف مجلس خبرگان رهبری دیدگاه های متعددی از سوی برخی افراد مطرح شده است دیدگاه حضرتعالی چیست؟خبرگان، لشگر رهبری برای این که رهبری بتواند جامعه را اداره کند هستند. آنها بازوان نظارتی رهبری می توانند باشند، بروند در قسمت های مختلف بررسی کنند و گزارش دهند در این قسمت ها چه اتفاقی افتاده است. اگر اعضای خبرگان رهبری در جایگاه خودشان قرار می گرفتند اقتدار رهبری چندین برابر می شد کاری کنیم که رهبر حضورش در دل ها بیشتر باشد و این خواسته ما است، اینکه رهبر را به گروه خاصی مصادره کنند نه در شان رهبری است و نه رهبری چنین چیزی را می پذیرند.
در راهپیمایی 22 بهمن کسانی که می آیند همه انقلابی هستند، این ها همدیگر را در آغوش می گیرند، ضد انقلاب که در این راهپیمایی نمی آید، باید همدلی تمام کسانی که در 22 بهمن و در روز جهانی قدس شرکت می کنند را نهادینه کنیم. روابط اصلاح طلب و اصولگرا را جوری تعریف کنیم که 22 بهمن و روز قدس بهتر اجرا شود.
ارزیابی حضرتعالی از عملکرد چهارمین دوره مجلس خبرگان رهبری چیست؟مجلس چهارم ادامه مجلس سوم و دوم بود و این مجالس هم ادامه مجلس اول بود که مجلس اول همین رهبر را انتخاب کرد، مجالس بعدی نیز با همین رهبر کار کرده است، چه تفاوتی می توانند داشته باشند؟
به اعتقاد حضرتعالی مجلس آینده خبرگان رهبری چه برنامه ای باید دنبال کند؟فکر می کنیم این فرصت که پیش می آید زمینه ساز پیشگیری از نفوذ آمریکا در کشور شود و این حساس است. سخت گیری های شورای نگهبان نیز اگر برای جلوگیری از نفوذ بتواند کارآیی داشته باشد، کاملا ارزشمند است چرا که ممکن است طرف نفوذی نباشد و حذف شود اما اگر نفوذی باشد و حفظ شود یک ورودی نفوذی ضررش بیشتر از حذف 10 بیگناه است.
عملکرد دولت یازدهم به خصوص در حوزه سیاست خارجی را چگونه ارزیابی می کنید؟ ارزیابی عملکرد دولت یازدهم سخت است و علتش این است که رییس جمهوری قبلی برنامه ای داشت که هروقت آن ها می گفتند این دو درصد زیاد است که شما غنی سازی می کنید می گفت من 10 درصد بیشتر می کنم، اگر می گفتند چرا اینکار را می کنی می گفت 20 درصد بیشتر می کنم و روحیه به مردم می داد و از آن ناحیه خوب بود اما اجماع را برای آمریکا بوجود می آورد یعنی 1+5 می گفت ببینید این ها اینطوری هستند، حتی موافقت روس ها و چینی ها را هم جلب کرده بودند و در مواردی روس ها علیه ما امضا کرده بودند یعنی اتحاد دنیا علیه ما می شد. این ها حداقل کاری که کردند آن اجماع را برانداختند، دیگر اجماع از دست آمریکا رفته است، داغ اجماع را به دل آمریکا انداختند و ما می فهمیم، عوام نمی فهمند، خواص می فهمند که این ها یک ضربه کلی به آمریکا و اهدافش زدند و داغ اجماع را به دل این ها انداختند. ما که می فهمیم ممکن است نتوانیم برای مردم بیان کنیم اما نامردی نیز نمی کنیم و نمی گوییم این ها خیانت کردند ما حرف رهبری را در اینکه این ها خیانت نکردند، تایید می کنیم.
ارزیابی حضرتعالی از برجام چیست؟به اعتقاد من این برنامه نباید به مردم کشیده می شد چون کار تخصصی بود. این موضوع هرچه به مردم کشیده شود اشتباه است، علت آن این است که مردم باید در حد کارشناسی باشند وقتی نیستند چشمانشان در دهان کارشناسان است. نتیجه آن می شود فردی که موافق برجام است با این صحبت ها موافق تر می شود و آن که مخالف برجام است مخالف تر می شود. هرچه این بحث ها ادامه پیدا می کرد فاصله بین دو گروه بیشتر می شد به خاطر اینکه آن ها کارشناس نبودند چشمشان در دهان این ها بود.
بزرگان و نخبگان کشور همچون حضرتعالی که در مقاطع مختلف انقلاب اسلامی حضور داشته اند همواره دغدغه هایی دارند، مهم ترین دغدغه و آرزوی شما چیست؟ بچه ها وقتی مدرسه می روند اجباری نباشد، در گذشته یک روز که تعطیل می شد عزا می گرفتند اما در حال حاضر یک روز که تعطیل می شود جشن می گیرند، این ما را به اهدافمان نمی رساند ما وقتی تحصیل می کردیم عاشق تحصیل بودیم. سیستم، سیستمی نیست که عاشق تربیت کند و این دغدغه من است. کسانی که در هسته ای کار می کردند، عاشق این کار بودند.