میزان آسیبها و مسائل اجتماعی در جامعه ایران به دلایل گوناگون در حال رشد است و هر روزه در رسانهها اخباری در باره آسیب های اجتماعی منتشر میشود. سؤال این است که سیاستمداران ما به طور عام و کاندیداهای انتخابات پیش رو، به طور خاص، تا چه میزان به آسیبهای اجتماعی توجه دارند.
در این میان یکی از الگوهای رایج رفتار کاندیداها، اشاره ابزاری بعضی از آنان به برخی از آسیبها برای جلب نظر و رأی مردم و به فراموشی سپردن موضوع بعد از انتخابات است.در هر صورت به نظرمی رسد اهمیت موضوع آسیبهای اجتماعی برای نمایندگان مجلس هنوز روشن نشده باشد؛ یکی دیگر از موضوعاتی که در این رابطه باید مورد توجه قرار گیرد ناکارآیی سیاستها و برنامههای موجود برای کاهش آسیبها است که مستلزم یک چرخش بینش از رویکردهای یکسویه امنیتی و روانشناختی است. هر چند آسیبهای اجتماعی ابعاد امنیتی و دلایل فردی نیز دارند ولی مهمترین دلایل گسترش و مؤثر ترین راهبردها و راهکارهای مهارشان را باید در جامعه جستوجو کرد.
یکی از ویژگیهای آسیبهای اجتماعی در شرایط کنونی تداخل دایره آنها و همپوشانیشان با یکدیگر است. بسیاری از قربانیان آسیبهای اجتماعی را میتوان به طور همزمان در چند مقوله رده بندی کرد.برای مثال میتوان به همپوشانی آسیبهای اعتیاد، کارتن خوابی،طلاق و رفتارهای خشونتآمیز اشاره کرد.اما این همپوشانیها مطلق نیست و برای مثال حدود نیمی از رخدادهای طلاق را میتوان به اعتیاد نسبت داد ولی نیمی دیگر از آنها ارتباطی با اعتیاد ندارند. از پدیده همپوشانی آسیبها میتوان امکان تبیین یکسان آنها را نتیجه گرفت و نسبی بودن همپوشانیها نیز نشان میدهد که عوامل دیگری نیز دستاندرکار آسیبها هستند. تا جایی که به پدیده همپوشانی بازمیگردد .
مسائل و آسیبهای اجتماعی گوناگون با وجود تفاوت نامها و دلایل فردی خود از علل اجتماعی یکسان ریشه میگیرند.
شیوع اعتیاد،طلاق و پرخاشگری همه طبقات اجتماعی را در بر گرفته است. به نظر میرسد رواج این آسیبها در بین طبقات پایین تر بیشتردلایل اقتصادی و در بین طبقات بالاتر بیشتر دارای دلایل اجتماعی باشد. دلایل اقتصادی به طور خاص فقر، نابرابری، شکاف طبقاتی و تورم را در بر میگیرد و دلایل اجتماعی نیز به دو مقوله بحران مناسبات اجتماعی و بحران معناسازی برای زندگی بارور و پرنشاط باز میگردد.پیوند خوردن این دو دسته از دلایل و زمینهها با همدیگر نیز شیوع فراوان آسیبها در بین بخشهایی از مردم را توضیح میدهد.برای مثال در بین حاشیه نشینهای شهری، گسترش و جدی بودن آسیبها را بیش از دیگران میتوان مشاهده کرد؛ زیرا آنان از یکسو با فقر دست و پنجه نرم میکنند و از سوی دیگر فاقد سرمایه اجتماعی مایه ور و ظرفیتهای معناسازی برای کنار آمدن با مشکلات زندگی هستند.
از سیاستمداران و کاندیداهای انتخاباتی انتظار میرود سیاستها و برنامههای پیشنهادی خود را برای کاهش این آسیبها بیان کنند و البته در وهله اول باید درک خود از این رخدادها را بر مبنای بینش جامعه شناختی تقویت واصلاح کنند. آنان اغلب، و در بهترین حالت، به زمینههای اقتصادی آسیبها توجه میکنند و از علل اجتماعی آنها و به طور خاص عوامل ناشی از زوال زمینههای زندگی جمعی غفلت دارند.
در این میان، اهمیت امر سیاسی در ساخت رابطه و معنا نیز نکتهای جالب توجه است؛ امر اجتماعی و فرهنگی چنان با امر سیاسی پیوند دارد که میتوان از تأثیر شکل سیاسی بر محتوای اجتماعی و فرهنگی سخن گفت. بر مبنای این دیدگاه میتوان مشارکت سیاسی گسترده را در کاهش آسیبهای اجتماعی مؤثر دانست. اما این تأثیر تنها حالت مقطعی دارد و کسانی که تحت تأثیر شور و شوق سیاسی نسبت به آینده امیدوار میشوند و نشاط و روحیه ای تازه پیدا میکنند پس از مدتی در برخورد با ثبات روندها و رویهها مجدداً در معرض آسیبهای پیشین قرار میگیرند.
هرچند کاندیداهای انتخابات پیش رو، اشاره چندانی به برنامههای خود برای کاهش آسیبهای اجتماعی نداشتهاند، ولی باید امیدوار بود که مشارکت گسترده مردم در انتخابات هفتم اسفند از یکسو زمینه روانشناختی اجتماعی برای کاهش آسیبها را فراهم سازد و از سوی دیگر با برنامههای تازه نمایندگان منتخب مجلس، نه برای گسترش دخالت در قلمرو خصوصی مردم، بلکه برای بازگرداندن شور سیاسی اجتماعی به زندگی عمومی تکمیل شود.