علیاکبر صالحی در گفت و گویی مفصل از رفتارهای دوگانه احمدی نژاد در حوزه سیاسی، پشت پرده روابط با آمریکا و همچنین شرایط منطقه در دورهای که او رئیس سازمان انرژی اتمی و وزیر امورخارجه شد، سخن به میان آورد؛ سخنانی که برخی ابعاد حوادث سالهای اخیر را روشنتر میسازد.
به گزارش «تابناک»، علیاکبر صالحی هم در دولت احمدی نژاد و هم در دولت روحانی، رئیس سازمان انرژی اتمی و در عین حال در دولت پیشین، وزیر امور خارجه نیز بود. صالحی در گفت و گویی که در ویژه نامه نوروزی اعتماد منتشر شده، حواشی جالبی از متن سیاست ورزی در سالهای اخیر مطرح کرده است.
گوشههایی از این گفت و گو درباره روز تصویب برجام بازنشر شده، ولی بخش عمده آن منتشر نشده که اکنون در «تابناک» گزیده هایی از آن را میخوانید؛
ـ یک روز برای شرکت در مراسم بزرگداشت شهید عزیز دکتر شهریاری به دانشگاه دعوت شده بودم و زمانی که منتظر بودم تا به محض رسیدن نوبت پشت تریبون بروم و سخنرانی کنم، فردی به من نزدیک شد و پیامکی را در موبایل خود به من نشان داد. در آن پیامک نوشته بود: «علی اکبر صالحی به عنوان سرپرست وزارت امورخارجه تعیین شد.» در آن لحظه شوکه شدم. روح من هم از این مسأله خبر نداشت. درست است که در شش ماه پیش از این تاریخ با من در این خصوص صحبتهایی شده بود، ولی موافقت قطعی خود را اعلام نکرده بودم. این پیامک را پیش از سخنرانی به من نشان دادند و بنده کاملاً حیرت زده پشت تریبون رفته و سخنرانی کردم.
ـ برداشت بنده این است که به احتمال قوی، در این شش ماه به آقای متکی گفته شده بود، برنامهای برای جابجایی ایشان وجود دارد. به من گفته شده که مسأله جابجایی به اطلاع آقای متکی رسیده بوده؛ اما بنده هیچگاه شخصاً از آقای متکی نپرسیدم تا ببینم که آیا ایشان در جریان بودهاند یا خیر. تصور آقای احمدینژاد این بود که روزی که خبر حکم سرپرستی من منتشر شده، آقای متکی هم به تهران خواهند رسید. در حقیقت نوعی ناهماهنگی در برنامهها به وجود آمد. دفتر آقای احمدینژاد به من گفتند که آقای متکی سفر خود را تمدید کرده بودند و آقای احمدینژاد از این مسأله اطلاع نداشتند. آقای احمدینژاد زمانی که متوجه تأخیر در حضور آقای متکی در ایران میشوند، از دفتر خود میخواهند که خبر انتصاب بنده به عنوان سرپرست وزارت امورخارجه را منتشر نکنند که ظاهراً دیر شده و خبر در اختیار رسانهها قرار گرفته بود.
ـ بنده اختیارات کامل در وزارت امور خارجه داشتم و مصداق این هم اقدامهایی بود که من در آن سه سال انجام دادم. به عنوان نمونه، باز شدن راه مذاکره با آمریکا در زمان حضورم در وزارت امور خارجه انجام شد. این مذاکرات سال 90 آغاز شد و آقای احمدینژاد اصلاً به این «مسیر دوم» راضی نبودند اما مانع من هم نشدند. به اصطلاح ایشان نه تشویق کردند و نه مانع شدند. این در حالی بود که ایشان میتوانستند با تحکم به من بگویند که این کار را نباید انجام بدهی، در غیر این صورت مثلاً تو را عزل میکنم. اما ایشان هیچگاه چنین رویهای نداشتند.
ـ (در پاسخ به اینکه آیا عربستان برای دیدار دوجانبه گامی برداشت؟) آقای سعودالفیصل بارها و بارها دعوت خود را تکرار کردند اما بنده باید با داخل برای انجام این سفرها هماهنگیهایی می کردم که با مخالفتهایی روبه رو شد... زمانی توانستم به عربستان سفر کنم که ولیعهد پادشاه فوت کرده بود و بنده تأکید داشتم که باید برای شرکت در مراسم تدفین ایشان به ریاض بروم. آن سفر هم بسیار تأثیرگذار بود. ملک عبدالله با هر یک از مهمانها چند ثانیه صحبت میکرد اما دستان من را در دست گرفته بود و رها نمیکرد. ایشان دایم هم این جمله را تکرار میکرد: «سلام من را به رهبری برسانید. سلام مرا به رئیس جمهور ایران برسانید».
ـ در همان سفر زمانی که سوار هواپیما شدم و هواپیما در حال بلند شدن بود، خلبان به من گفت که از ریاض درخواست کردهاند تا هواپیما را برگردانیم که سعودالفیصل میخواهد جلسهای با شما داشته باشد. متأسفانه هواپیما پرواز کرده بود و صحیح نبود ما بازگردیم. در آن دوره ما شاهد اختلاف نظرهایی در داخل برای رابطه با عربستان بودیم اما اعتقاد من این بود که ما باید فضای سلبی که بین ایران و عربستان ایجاد شده را از بین ببریم.
ـ (اشاره ناخواسته به رفتار دوگانه احمدینژاد در پشت و روی پرده) این صحبتی که گفته میشود آقای احمدی نژاد مخالف رابطه با عربستان بودند، صحیح نیست. اتفاقاً آقای احمدینژاد بر خلاف تصوراتی که گفته میشود، حدود سه سالی که بنده تصدی وزارت امورخارجه را بر عهده داشتم، هرگز به دنبال این نبود که روابط ما را با دنیا در مسیر تنش قرار دهد. من در خصوص چهار سال اول ریاست جمهوری ایشان اظهارنظری نمیکنم، چرا که حضور نداشتم. به یک نکته میتوانم اشاره کنم و آن هم اینکه آقای احمدینژاد در بیان سخنرانیهای خود در استانها آتشین اما در مسائل سیاسی عملگرا بودند و در آنجاهایی که لازم بود انعطاف مورد نیاز را از خود نشان میداد.
ـ یک بار برای شرکت در یکی از نشستهای سازمان کنفرانس اسلامی به عربستان رفتم و اتفاقا سعود الفیصل از من دعوت کرد که به منزل وی بروم. ایشان قریب به دو ساعت با من دیدار داشتند و در حالی که بیمار بودند، اما حاضر به قطع جلسه نبودند... جوانههای نزدیکی رابطه هم در حال ریشه زدن بودند که متأسفانه به دلیل مخالفتهای داخلی ممکن نشد... حتی زمینه سفر وزیر (وقت) اطلاعات را فراهم کردم و ایشان هم این سفر را انجام داد. در نهایت نتوانستم این اختیار را برای مذاکره بگیرم.
ـ قطعاً اشتباهاتی هم در تمام دولتها صورت گرفته است؛ اما سؤال اینجاست، کدام انسانی است که اشتباه نکند؟ اما متأسفانه در ایران زمانی که رنگ و بوی جناحی به قضایا داده میشود، تا فرد یا گروه مقابل خود را نابود نکنیم، دست از تلاش برنمیداریم. به دنبال این هستیم که اثبات کنیم فلانی هیچ نقطه سفیدی در کارنامه خود ندارد. این روش نه خداپسندانه و نه مردم پسندانه است.
ـ (برای حل بحران سوریه) پیشنهاد من این بود که به غیر از وزرای امور خارجه کشورهای چهارگانه، وزرای اطلاعات ایران، مصر، ترکیه و عربستان هم با یکدیگر دیدار داشته باشند. این بزرگترین برگ برنده ما در همین نشست و البته بعدها بود... آقای صالحی وزیر اطلاعات وقت به مصر رفتند و وزیر اطلاعات آنها هم به ایران سفری داشت. برای نخستین بار دو کشور در سطح وزرا با هم ارتباطهایی داشتند اما با فروپاشی دولت مرسی این رابطه ادامه پیدا نکرد. در حال حاضر دولت مصر با سوریه همراهتر از دولت مرسی است.
ـ بنده این را لطف الهی می بینم که در آن مقطع دولت دهم با پیشنهاد گفت وگوی مستقیم با آمریکا خدمت ایشان برسم و ایشان هم با بزرگواری این پیشنهاد را بپذیرند. این مسأله را سند افتخار و لطف الهی برای خود می دانم. فکر می کنم اگر فرد دیگری هم به جز بنده در آن مقطع نزد ایشان می رفت باز با همین تصمیمِ حکیمانه ایشان روبه رو می شد. مقام معظم رهبری به آقای حجازی پیام داده بودند که آقای صالحی باید شرعا، عرفا و عقلا مسئولیت فنی این این توافق را بپذیرد و من هم در دیداری که با رهبری معظّم داشتم تأکید کردم که شرعاً، عرفاً و عقلاً مسئولیت ابعاد فنی این توافق را می پذیرم.