پس از فیلمسازی بابک زنجانی؛
شهرام جزایری آکتور سینما میشود
شهرام جزایری نیز قصد سرمایه گذاری در سینمای ایران را دارد؛ اما احتمالاً نه با بلندپروازی بابک زنجانی. او می خواهد با نقش آفرینی در فیلمی که خود سرمایهاش را تأمین میکند و نمایش این فیلم بر پرده نقرهای سینماها، چهره نابود شدهاش در سطح افکارعمومی را بهبود بخشد و به نوعی با استفاده از ظرفیت سینمای ایران، اعاده حیثیت کند.
تقریباً هر سرمایهگذاری با هر میزان سرمایه، میتواند اطمینان داشته باشد، در صورت اراده جدی میتواند بخشی از چرخه تولید در سینمای ایران باشد و بر مبنای همین قاعده، پس از بابک زنجانی نوبت به شهرام جزایری رسیده تا به دنبال تولید فیلم سینمایی برود و چرخه معیوب تولید در سینمای ایران بیش از پیش نمایان شود.
به گزارش «تابناک»؛ «
من به دنبال تأسیس «بانک جهانی شهرام» هستم که قرار است بازارهای بینالمللی را نیز پوشش بدهد. در این مسیر هم برخی دوستان مطرح کردند که فیلم آن را هم بسازم، یعنی فیلم «بانک جهانی شهرام». البته هنوز فیلمنامه آن به پختگی نرسیده است... این فیلم با هدف تغییر نگاه مردم به شرام جزاریی ساخته میشود.
یک فیلم مثل همه فیلمهای سینمایی که خودم هم قرار است در آن بازی کنم. منتها در این فیلم قطعا خطوط قرمز نظام را رعایت میکنیم.» و با این تعابیر شهرام جزایری عرب به شرق خبر داده که وارد صنعت سینما میشود.
شهرام جزایری نخستین چهرهای نیست که با تکیه بر چنین سرمایههایی، قصد ورود به سینمای ایران را دارد. پیش از او، بابک زنجانی بارزترین نمونه سرمایه گذاری بدنه اقتصادی غیرمتخصص در حوزه سینما با سرمایههای خاص بود که اگرچه چند شخص آشنا به این حوزه را به عنوان مشاور انتخاب کرده بود، در عمل سرمایه گذاری که در این بخش انجام داد، حاصلی جز چند عکس یادگاری برای زنجانی در کنار بازیگران در پی نداشت.
بابک زنجانی دست کم در سه پروژه «نقش نگار»، «هیچ کجا، هیچ کس» و «سیزده» سرمایه گذاری مستقیم کرد؛ اما این سرمایه گذاری در مقابل حجم بالای تجهیزات فنی که وارد کرده بود، رقم چندانی نبود. محمود دینی، بازیگر تلویزیون که اداره «یاسین فیلم» مجموعه سینمایی راه افتاده توسط زنجانی را بر عهده داشت، تأکید کرده بود، سناریوی فیلمها توسط شخص زنجانی خوانده میشود و زنجانی شخصاً درباره سرمایه گذاری در پروژههای سینمایی تصمیم گیری میکند.
دینی همچنین درباره تجهیزات سینمایی وارد شده به کشور گفته بود: «زنجانی فقط در حیطه سینما ۲۵ میلیارد تومان سرمایهگذاری کرده بود. از این سرمایهگذاری بخش عمدهاش صرف تجهیز امکانات سختافزاری شده است. در همین شرکت، یکسری استودیوی درجه یک در زمینههای مختلف تولید از تدوین گرفته تا صدابرداری، موسیقی، دوبلاژ و نریشن، تدوین و اصلاح رنگ و حتی استودیوی کروماکی راهاندازی شده و شش دوربین الکسای درجه یک و شماری از ابزار تولید فیلم خریداری شده است».
حال شهرام جزایری نیز قصد سرمایه گذاری در سینمای ایران را دارد؛ اما احتمالاً نه با بلندپروازی بابک زنجانی. او می خواهد، با نقش آفرینی در فیلمی که خود سرمایهاش را تأمین میکند و نمایش این فیلم بر پرده نقرهای سینماها، چهره نابود شدهاش در سطح افکارعمومی را بهبود بخشد و به نوعی با استفاده از ظرفیت سینمای ایران، اعاده حیثیت کند.
هرچند شاید در نگاه نخست این ذهنیت وجود داشته باشد که با توجه به سوابق شهرام جزایری، هیچ کارگردان معتبری حاضر به تولید چنین فیلم سینمایی نیست، سوابق نشان داده در سینمای ایران، دست رد به سینه هیچ سرمایهگذاری زده نمیشود و جزایری میتواند از هماکنون اطمینان داشته باشد که گروهی از سینماگران در چنین پروژهای با او در پشت و مقابل دوربین همراهی نموده و دستمزدهایشان را دریافت خواهند کرد.
اقتصاد بیمار سینمای ایران، سالهاست با چنین سرمایهگذاریهایی روبه روست و از طلافروش و برجساز تا کارخانهدار و واردکننده با سرمایههایشان و با انگیزههای متفاوت با فرش قرمز برخی سینماگران وارد این عرصه شدهاند. برخی از این سرمایه گذاران به سرعت توسط برخی سینماگران به لحاظ مالی تخلیه شدهاند و از فضای سینمای فرار کردهاند و برخی دیگر آنچنان این فضا برایشان جذابیت داشته که با صرف هزینههای کلان به بخشی از بدنه سینمای ایران در حوزه تولید تبدیل شدهاند.
وقتی بهرام بیضایی در سال ۱۳۸۷، «وقتی همه خوابیم» را ساخت و تأکید کرد این فیلم در نقد سینما نیست، بلکه شرایط سینما را بدون اینکه قضاوتی در مورد آن انجام دهد، نشان میدهد نیز سینمای ایران با پشت پردههایی به همان زشتی به تصویر کشیده شده توسط بیضایی دست به گریبان بود. متأسفانه در یک دهه اخیر، این حواشی بیشتر شده و تنها گاهی با حضور سرمایه گذارانی نظیر زنجانی و جزایری که برای مردم از برخی طلافروشان و برجسازها شناخته شدهتر هستند، جزئیاتی از آن سوی پرده سینمای ایران آشکار میشود.
البته سرمایه گذاری در صنعت سینما از سوی اشخاص غیرسینمایی اتفاقی مرسوم است و حتی در هالیوود نیز سرمایه گذاران آمریکایی، هندی و چینی در بسیاری از پروژههایی که نیاز به بودجههای چندده تا چندصدمیلیونی دارد، سرمایه گذاری میکنند اما این سرمایه گذاری به منزله دخالت در روند تولید نیست، بلکه کمپانی سازنده یک کتابچه حاوی تصویرسازی از کلیت فیلم را به سرمایه گذار نشان میدهد و اگر سرمایه گذار پسندید، سهمش را از هزینه تولید تأمین و صحنه را تا پایان تولید فیلم ترک میکند و در نهایت سهم خود را از فروش میبرند. ای کاش در سینمای ایران نیز چنین روند سالمی در حوزه سرمایه گذاری سینما وجود داشت.