بدرقه باشکوه جنازه کیارستمی در تهران و وداع هنرمندان و مردم با این کارگردان سینما، در کانون توجه روزنامههای امروز است؛ هرچند فیشهای حقوقی و همچنین مرگ سرکرده منافقین و تحلیلها بر سر آن، از دیگر موضوعات مهم امروز بوده است.
به گزارش«تابناک»، روزنامه ها از همه طیف ها، امروز مراسم بدرقه جنازه کیارستمی را در کانون توجه قرار داده اند.
در همین زمینه روزنامه وقایع اتفاقیه در گزارشی با تیتر «دست غم روی شانه شهر» با اشاره به وداع مردم با این کارگردان نوشت: «خیابان حجاب صبح یکشنبه سیاهپوش شد. جمعیتی که برای بدرقه عباس کیارستمی آمده بودند، فراتر از انتظار بود. با اینکه تبلیغات رسمی و اطلاعرسانی از مجاری دولتی برای این مراسم صورت نگرفته بود اما همه آمده بودند؛ علاقهمندان سینما، دانشجویان، هنرمندان، سینماگران، دوستداران هنرمندان و همه آنهایی که فکر میکردند حضورشان لازم و پاسخی است برای خیلیها یا خیلی حرفها. خودشان به میل قلبی و با دلوجان آمده بودند. آمده بودند که فیلمساز بینالمللی خود را به آرامگاهش بدرقه کنند تا حضورشان به چشم همه بیاید، هم داخلیها و هم خارجیها. البته از آنور آبیها هم در این مراسم حضور داشتند. خبرنگارانی که کارت خود را به سینه آویخته بودند و با دوربین و بدون دوربین به دنبال جمعیت از اینسو به آنسو میرفتند. آنها از بقیه بیشتر شگفتزده شده بودند، انگار توقع چنین حضوری را نداشتند. نیروی انتظامی هم از ابتدا پیشبینی چنین جمعیتی را نمیکرد. در اخبار اعلام شده بود احتمال بستن خیابان حجاب در صورت لزوم وجود دارد و کمی بعد از شروع مراسم چارهای جز بستن خیابان به دلیل کثرت جمعیت وجود نداشت. برخلاف دیگر مراسم تشییع که مردم از در و دیوار برای گرفتن عکس و سلفی بالا میرفتند و به دنبال هنرمندان میگشتند تا با آنها عکسی به یادگار بگیرند، در سکوت تنها به همکاران و دوستان کیارستمی نگاه میکردند و سلام و علیکی ردوبدل میشد. انگار همه واقعا عزادار بودند، آرام و سربهزیر و در سکوت راه میرفتند، حواسشان به پوسترهایی بود که قبل از مراسم دریافت کرده بودند و آنها را طوری در دست نگه میداشتند که انگار میخواهند با خود از این مراسم به یادگار ببرند. »
روزنامه شهروند نیز در کاریکاتور زیر به این مراسم واکنش نشان داده است.
مرگ سرکرده منافقین نیز همچنان سوژه مهم روزنامه هاست.
روزنامه شرق امروز در گزارشی با تیتر «آگهی مرگ يك مرده » در این باره نوشت: «زنده یا مردهاش ٦٨ساله است، سرکرده منافقین همراه اعضای گروهک و اندیشهشان سالهاست مردهاند، «مسعود رجوی» ٣٧ سال پیش، همان زمانی که وارد سالن بزرگ دانشگاه صنعتی شریف میشد تا جهان را برای شنوندگانش «تبیین» کند، همان زمان که با پوشهای زیر بغل و در میان صدای تشویق حاضران و فریادهای زندهباد روی صندلی سخنران مینشست، مرده بود. ٣٠ خرداد ٦٠ با اعلام جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی و آغاز ترور مسئولان کشور و مردم بیگناه، آخرین میخ را به تابوت خود کوبید و چند ماه بعد از ایران فرار كرد و به فرانسه رفت. چند سال بعد با اخراج از فرانسه همراه تعدادی از اعضاي گروهکش در ١٧ خرداد ١٣٦٥ وارد بغداد شد؛ بعد از استقرار در عراق و کسب حمايت همهجانبه از سوي صدام، رسما دوشادوش ارتش متجاوز به وطن خود قرار گرفت. از اين تاريخ به بعد رجوي و گروهش بهطور كامل در اختيار دستگاه اطلاعاتي عراق قرار گرفتند و با همکاری با دشمنی که در مرزهای غرب و جنوب علیه مردم ایران میجنگید، خود را در اعماق ذهن مردم ایران دفن کردند.
اكنون رئیس سابق سازمان اطلاعات عربستان اطلاعیه مرگ این مردِ مرده را منتشر کرده است. روز شنبه ١٩ تیر، «ترکی فیصل» با حضور در همایش سالانه منافقین در پاریس، از مرگ مسعود رجوی سرکرده سابق این گروهک خبر داد. فیصل در گفتههایش به زبان عربی، از مسعود رجوی با عنوان «مرحوم» یاد کرد؛ اگرچه سخنگوی این سازمان تروريستي، بلافاصله اعلام کرد از گفتههای روز شنبه ترکی فیصل، شاهزاده سعودی، سوءتعبیر و نتیجهگيری نادرست شده است!
مسعود رجوی سالهاست، در انظار عمومی ظاهر نشده؛ از فروردین ١٣٨٢ یعنی درست از زمان حمله آمریکا و همپیمانانش به عراق تاکنون، هیچ فیلم یا عکسی از او ثبت نشده است. همین موضوع سبب شد پیش از این نیز بسیاری به این نتیجه برسند که رجوی در حمله جنگندههای آمریکایی به اردوگاه اشرف، در خلال حمله علیه صدام، بههمراه ٢٠ نفر دیگر از اعضای این گروهک مرده است.
مرگ رجوی در وبسایت خزعلی
در حالی که خبر مرگ مسعود رجوی برای اولین بار در وبسایت مهدی خزعلی مطرح شد، برخی معتقدند که مسعود رجوی در سلولی مجاور با سلول سابق صدام حسین، دیکتاتور سابق عراق، زندانی است و برخی هم بر این باورند که او در خانهای در عراق زندانی شده است. درعینحال گزارشهايی هم مبنی بر استقرار وی در ناوگان پنجم دریایی نیروهای آمریکا در خلیج فارس منتشر شده است. برخی منابع نیز اعلام کردهاند او را در ستاد مرکزی نیروههای آمریکایی در قطر دیدهاند.
در هر حال مرده یا زنده در سواحل اردن، سوئیس یا کشوری دیگر در خاورمیانه، مسعود رجوی عملا سالهاست که مرده است. ایدئولوژی ضدزندگی او و سازمانش سالها پیش مرگ او و تفکرش را رقم زد.»
آیدین سیار سریع در مطلبی در ستون طنز روزنامه ایران با تیتر «در فواید خاموشی» نوشت: «راه انداختن دعوا یکی از راههایی است که آدم را از اصل ماجرا غافل میکند و چون ما در بیشتر موارد به اصل ماجرا زیاد علاقه نداریم و با توجه به اینکه حقیقت تلخ است و این حرف ها، همیشه یکی از پیشگامان فن نزاع و یقه گیری بوده ایم. تا قبل از ظهور فضای مجازی ما مجبور بودیم همهاش توی کوچه و خیابان از مهارت هایمان استفاده کنیم، با خانمها هم نمیتوانستیم دست به یقه شویم. ولی خدا رو شکر با آمدن شبکههای اجتماعی تمام محدودیتها برطرف شد و توانستیم در حالتهای مختلف از جمله خوابیده روی یک دست، ایستاده، دمر، طاقباز و بدون محدودیت زمانی و مکانی تنها با در دست داشتن یک گوشی دعوا راه بیندازیم و این چند تا فحشی که هر روز با دیدن موفقیتهای دیگران میماند روی دلمان را یک جایی خالی کنیم. بعدها مجبور شدیم که نوآوری هم بکنیم. یعنی از شکاف دیوار هم یک سوژهای برای دعوا در میآوردیم. از برنامههای تلویزیون دعوای قومیتی درآوردیم، از مرگ هنرمند دعوای پزشک و غیرپزشک درآوردیم، از جمله یک سلبریتی در فضای مجازی هم دعوای فمنیستی. و جالبتر از همه این است که هیچ اتفاق مثبتی بعد از این دعواها نمیافتد. یعنی دعوا میکنیم که فقط بزنیم. در پایانِ هیچ کدام از این دعواها و معرکهگیریهای مجازی و حقیقی نه رفتاری اصلاح شده نه راه غیرمستقیمی ،مستقیم و نه پینوکیویی آدم شده. تنها ثمرهشان این بوده که حساسیت روی آن موضوع زیاد میشد و بعد دیگر نمیشد راجع به آن حرف زد! به طور مثال شما اگر الان راجع به زنان چیزی بنویسید اگر مرد باشید که خب غلط میکنید که راجع به زنان اظهارنظر میکنید ای ظالمان سیه طینت تاریخ! اگر زن باشید هم که کی به شما مجوز نمایندگی از طرف زنان رو داده؟ نتیجه هم این میشود که یک موضوع دیگر به موضوعات ممنوعه کشور اضافه میشود! از آخرین دستاوردهای این معرکه گیرهای مجازی هم میتوان به این اشاره کرد که فردا اگر ما بر اثر خطای پزشکی مردیم باید بگویند خودش مرد! اصلاً معتاد بود کرم انداخت. از آنور پزشک بنده خدا هم اگر تقصیری نداشته باشد نمیتواند بگوید من تقصیر نداشتم، چون پزشک اصولاً کسی است که خون مردم را در شیشه میکند و بیجا میکند در مسألهای بیتقصیر باشد. از طرفی بعد از مرگمان هم کسی جرأت نمیکند راجع به ما حرف بزند. چون اگر در سوگ ما چیزی بنویسد مرده پرست است اگر ننویسد بیتفاوت به مرگ هنرمندان مملکت. شاید بهتر باشد رجوع کنیم به ادبیات کهن ارزشمندمان، گلستان سعدی را باز کنیم و قبل از کامنت گذاشتن باب چهارم را خوب بخوانیم: در فواید خاموشی!»
موضوع فیش های حقوقی همچنان موضوع داغ و دعوای میان طرفداران دولت و منتقدان دولت است.
در همین زمینه روزنامه اعتماد در گزارشی با تیتر «هر ٤ روز، يك دردسر» با اشاره به این موضوع که 8٠ اتفاق و مشكل براي دولت روحاني در يكسال گذشته رخ داده است می نویسد:« هر چهار روز يك دردسر؛ اين كارنامه مخالفان دولت يازدهم در مواجهه با اين دولت است. اگر دولت اصلاحات، دولت «هر ٩ روز يك بحران» بود ١٠ سال بعد اين عدد براي دولت روحاني به كمتر از نصف رسيده است. همين چندي پيش بود كه محمدباقر نوبخت، سخنگوي دولت از تشكيل اتاق فكر مخالفان دولت آن هم شنبه هر هفته خبر داده بود. او گفته بود: «هر هفته اتاقهاي فكري با انگيزههاي سياسي عليه دولت تشكيل ميشود و مشخص ميكند كه در تخريب دولت روي چه موضوعاتي متمركز شوند». پس از او هم الياس حضرتي، نماينده تهران به جزييات بيشتري از اين موضوع پرداخته و گفته بود كه رياست اين اتاق فكر را يكي از وزراي احمدينژاد بر عهده دارد. اما اين اتاق فكر شامل چه كساني است و چگونه عمل ميكند؟ دولت در يك سال گذشته با چه دردسرهايي مواجه بوده است؟ پشت اين دردسرسازيها براي دولت كدام گروه و جريانها حضور داشتهاند؟ براي كشف نقشه مخالفين دولت لازم است دستكم به يك سال گذشته برگرديم و بحرانسازيها عليه دولت را مرور كنيم. مرور يك سال گذشته يعني از خرداد ماه سال ٩٤ تاكنون نشان ميدهد دولت در ماههاي منتهي به انتخابات مجلس و خبرگان و البته ماههاي بعد از آن دستكم با ٨٠ دردسر از سوي مخالفانش مواجه شده است. كانونهاي بحرانسازي هم البته از چند حلقه فراتر نميروند. اين كانونها به همراه رسانههاي وابسته به آنها دردسرهاي زيادي براي دولت درست كردند. »
اما روزنامه جوان نیز در همین مورد با بازنشر اظهارات دادستان دیوان محاسبات پیرامون موضوع فیش های حقوقی در مطلبی با عنوان «معادل یارانه 2ماه 70میلیون ایرانی در جیب چندصد مدیر نجومی! » با اشاره به رونمایی دادستان دیوان محاسبات از پرونده 6 هزار میلیارد تومانی اضافه پرداختها طی سالهای 90-94 نوشت:« در پی دستور رهبر انقلاب مبنی بر برخورد جدی با فیشهای نجومی و عزل مدیران متخلف و بازگرداندن اموال بیتالمال، وزیر اقتصاد بابت فیشهای نجومی از مردم عذرخواهی کرد و در این بین دادستان دیوان محاسبات از پرونده 6هزار میلیارد تومانی اضافه پرداختها رونمايي کرد که وزارت صنعت سردمدار فیشهای نجومی بود. این مقدار اضافه پرداخت حدود دو برابر یارانه یکماه 70میلیون یارانهبگیر ایرانی است!
به گزارش «جوان»، وزارت صنعت بيش از 3/5 هزار ميليارد تومان، وزارت نفت ۸۰۰ ميليارد تومان، وزارت راه ۹۰۰ ميليارد تومان، وزارت جهاد كشاورزي ۱۰۰ ميليارد تومان و وزارت نيرو ۷۴ ميليارد تومان، وزارت ارتباطات حدود 100ميليارد تومان، بانك مركزي ۹00 ميليارد تومان و بيمه مركزي و شركتهاي بيمه دولتي 3/6 ميليارد تومان طي سالهاي 90 تا 94 اضافه پرداخت غيرقانوني به مديران داشتهاند، اين در حالي است كه شركت نفت حدود ۵37 ميليون تومان، سازمان جمعآوري و فروش اموال تمليكي و اعضاي هيئت عالي نظارت 1/5 ميليارد تومان و بانك توسعه صادرات ايران تنها در سال 94 حدود 180ميليون تومان اضافه پرداخت غيرقانوني داشتهاند. دادستان ديوان محاسبات كشور ضمن بيان مطلب فوق از تشكيل ۱۲۳ پرونده طي سالهاي ۹۰ تا ۱۳۹۴ به ارزش ۵۹ هزار ميليارد ريال درباره پرداخت حقوقهاي غيرمتعارف غيرقانوني به مديران دولتي خبر داد. اين مقدار تخلف در دو سال و نيم آخر دولت احمدينژاد (از سال ۱۳۹۰ تا پايان نيمه اول سال ۱۳۹۲) و يك سال و نيم اول دولت روحاني (از نيمه دوم سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴) اتفاق افتاده است. فياض شجاعي با اشاره به پيگيري پرونده حقوقهاي نجومي اظهار داشت: ديوان محاسبات كشور به عنوان بازوي نظارتي مجلس شوراي اسلامي، افزايش غيرقانوني حقوق، مزايا و پرداختهاي خلاف قانون را در دستگاهها و سازمانهاي ذيربط از سال ۹۰ تا ۹۴ پيوسته رصد و بررسي كرده است. دادستان ديوان محاسبات اضافه كرد: اين پرداختها و پروندههاي مربوط به آنها پس از ارسال به دادسراي ديوان محاسبات و تشكيل پرونده، به صدور دادخواست عليه مسئولان ذيربط مدخل در پرداخت و دريافت و محكوميت آنها به استرداد و اصلاح احكام كارگزيني منجر شده است. شجاعي با برشمردن وزارتخانهها و سازمانهاي مربوط، اين احكام را به اين شرح اعلام كرد:
- وزارت نفت، حدود ۲۹ پرونده به مبلغ حدود ۸هزار ميليارد ريال
- وزارت صنعت، معدن و تجارت و شركتها و سازمانهاي تابعه آن از جمله سازمانهاي گسترش و نوسازي صنايع ايران، سازمان توسعه و نوسازي معادن و صنايع معدني ايران و همچنين سازمان صنايع كوچك و شهركهاي صنعتي با ۳۸ پرونده به مبلغ ۳۶ هزار ميليارد ريال
- وزارت جهاد كشاورزي و سازمانهاي تابعه با ۹ فقره پرونده به ارزش ۵۸ ميليارد ريال
- وزارت راه و شهرسازي و شركتهاي تابعه با ۱۲ پرونده به ارزش هزار ميليارد ريال
- وزارت ارتباطات و فناوري و شركتهاي تابعه با ۵ پرونده به مبلغ حدود هزار ميليارد ريال
- وزارت نيرو و شركتهاي تابعه با ۵ پرونده به ارزش ۷۴۰ ميليارد ريال
- بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران با ۱۶ پرونده به ارزش ۹ هزار ميليارد ريال
- بيمه مركزي جمهوري اسلامي ايران و شركتهاي بيمه دولتي با ۷ پرونده به مبلغ ۳۶ ميليارد ريال. در حالي وزارت صنعت از سوي دادستان ديوان محاسبات به عنوان سردمدار فيشهاي نجومي در بين وزارتخانههاي دولتي معرفي شده است كه معاون توسعه مديريت، منابع و امور استانهاي وزارت صنعت چندي پيش در نشست خبري روز صنعت معدن در رابطه با ليست ۹۵۰ نفرهاي كه اخيراً تهيه شده و حقوقهاي نجومي را دريافت كردهاند، گفت: خدا را شكر از وزارت صنعت كسي در اين ليست قرار ندارد».