سید مصطفی صابری در روزنامه خراسان نوشت:
شما هم کلیپ دختری که از محمدرضا گلزار خواستگاری می کند را دیده اید؟ کلیپ اول را دیده اید یا دومی؟ در کلیپ اول دختر عاشق پیشه صرفاً از علاقه اش به گلزار می گوید و در دومی ماجرا تا خواستگاری رودررو پیش می رود. اما ماجرا به این سادگی نیست.
برگردیم به عقب تا ماجرا را دقیق تر بررسی کنیم. عادت سوپراستارهای سینما این است که همراه یکی دو محافظ بلند قامت برای افتتاح گالری ها، رستوران ها یا مزون های لوکس بالاشهر پایتخت در ازای گرفتن مبلغ کلانی حاضر شوند. سوپراستار یک پولی می گیرد، هواداران موفق می شوند چند نفری را پس بزنند و یک سلفی بگیرند، صاحب رستوران و... هم که توجه عمومی را به کسب و کارش جلب می کند. این وسط تلویزیون های اینترنتی هم موفق می شوند با پخش ویدئوی این برنامه ها، بیننده جذب کنند تا راحت تر تبلیغات و اسپانسر جذب کنند. دعای خیر شرکت های فروش اینترنت هم پشت سر همه عوامل این نوع ماجراهاست، چون ترافیک مردم خرج ماجراهایی می شود که تاثیر مستقیمی روی زندگی و معیشتشان ندارد، خلاصه اگر برای مردم آب نداشته باشد برای خیلی ها نان دارد که یک مجری یا گزارشگر یا هر چیز دیگری که اسمش را بگذاریم بتواند از زیر زبان یک دختر این جمله را بکشد که به گلزار علاقه دارد و بعد با ترفندی حتی در دهانش بگذارد که یعنی از او خواستگاری می کنی؟ خب دختر هم که منتظر چنین موقعیتی است تا حرفش را به ستاره مورد علاقه اش برساند یا حتی معروف شود از این حرف گزارشگر استقبال می کند.
خب کلیپ ابراز علاقه دختر جوان به گلزار حسابی مورد توجه قرار گرفت، پس چه دلیلی دارد که یک رسانه بازاری که اسم تلویزیون اینترنتی را روی خودش گذاشته و توسط مجری معروف شبکه سه اداره می شود و هدفش چیزی جز جلب مخاطب به هر بهانه ای نیست از این نمد برای خودش کلاه تازه ای نبافد؟ پس تی وی پلاس برای برنامه بعدی گلزار دست به کار می شود. دختر عاشق پیشه را همراه مادرش به رستورانی می برد که گلزار باز هم در آن حضور دارد. در گلوگاه خاصی که حتماً گلزار مجبور به توقف خواهد شد دوربین را می کارند، گلزار سر می رسد و دختر شکلاتی به او هدیه می دهد و این بار رودر رو و خیلی جدی از سوپر استار خواستگاری می کند، گلزار که انگار عصبی و متعجب است بابت شکلات تشکر می کند و بدون این که پاسخی به خواستگاری دختر بدهد از او می خواهد کناری بایستد تا او به بقیه میهمانان برنامه سر بزند!! دختر هم می گوید احساس کرده گلزار می خواهد فکر کند! کلیپ دوباره پربازدید می شود و غیر از آن تلویزیون اینترنتی، سر از انواع و اقسام کانال های تلگرامی و ... در می آورد. موج ماجرا طی یک روز چنان فراگیر شده که حتی کانال هایی که اهل اینجور رفتارهای غیر حرفه ای هم نیستند ناچار می شوند برای آن که از دیگران عقب نمانند کلیپ را منتشر کنند. خب آدم های زیادی به هم علاقه مند می شوند، اشکال کار در کجاست؟
* بله زمانه فرق کرده، ماجرای ابن سینا را شنیده اید که بر بالین جوانکی بیمار رفت و چون علائمش را بررسی کرد فهمید درد او جسمی نیست برای همین نبضش را گرفت و در کوچه کوچه شهر با او قدم زد و با بررسی نبض و حالات جوانک تا خانه معشوقه طرف هم رسید و فهمید او عاشق شوریده ای بوده که در بیان عشقش خجالت و ملاحظه داشته! حالا نگفتن ها حسرت های زیادی به بار می آورد اما در چه حالتی؟ آیا همیشه می شود حرف دلمان را بزنیم؟
* گاهی گفتن یک احساس اگر در زمان و مکان درستش نباشد گره کار را بیشتر می کند. این که صریحاً نشان دهیم هر کسی می تواند بدون توجه به جایگاه خودش و طرف مقابلش حرف دلش را بزند گره از کار آن رسانه عوام پسند باز می کند یا گره از احساس آن دختر جوان؟
* قرار هستی بر این منوال است که زن دلبر باشد، دوست داشته شود و به سراغش بیایند تا جایگاهش حفظ شود. نمی توان نسخه صددرصدی صادر کرد که اگر روزی خانمی مردی را دوست داشت باید احساسش را نادیده بگیرد اما آیا بیان آن به شیوه مستقیم و در رسانه پسندیده است و باعث کاهش جایگاهش نمی شود؟ بله درباره موارد ساده می توان از بزرگترها، مشاوران و افراد امینی کمک گرفت که با حفظ حرمت و جایگاه یک خانم، بتوانند راه هایی برای رسیدن دو جوان پیش پای آن ها بگذارند. اما این که یک دختر جوان با خواستگاری مستقیم و بدون آن که بخواهد درباره ویژگی های خودش بگوید و یک نفر را نه براساس ویژگی های شخصیتی بلکه بازی سینمایی و احتمال زیاد ظاهر بپسندد هم باعث می شود زندگی آینده آن دختر تحت الشعاع ماجرا قرار بگیرد هم این که به دیگران با این نوع برنامه سازی می گوییم همین که احساس کردی طرف مقابلت را دوست داری کفایت می کند، مابقی جزئیات را در نظر نگیر و حرف دلت را بزن!
* یک موضوع مهم که در مواجهه با چنین برنامه هایی به ما کمک می کند این است که آن رسانه، اهداف و شیوه تولید برنامه اش را بشناسیم تا تاثیرپذیری مان از آن دقیق تر و مبتنی بر شناختی باشد که از آن رسانه داریم، رسانه ای که شخصیت یک دختر را فدای تولید یک برنامه جنجالی می کند چه قدر می تواند قابل تامل باشد؟