رحلت ناگهانی آیت الله هاشمی و غم و اندوه ناشی از فقدان یکی از مهمترین و تإثیرگذارترین شخصیت های انقلاب اسلامی ایران، باعث شده است که همه فضای کشور در التهاب این رخداد قرار بگیرد. امروز نیز روزنامه ها به تبعیت از روزهای گذشته، حضور میلیونی مردم در تشییع یار دیرین امام و رهبر انقلاب را به زیبایی به تصویر کشیده اند.
به گزارش «تابناک»، همه روزنامه ها از همه طیف های سیاسی این حضور گسترده مردم که نماد وحدت بود را به زیبایی به تصویر کشیده اند.
روزنامه جوان در گزارشی با عنوان «آرام در جوار امام» با اشاره به خداحافظي باشكوه مردم تهران با آيتالله هاشمي رفسنجاني نوشت:« مردم ايران روز گذشته با هاشميرفسنجاني وداع كردند؛ وداعي كه نشانههاي قدرشناسي ملت از آيتالله را با خود به همراه داشت. قدرشناسيهايي از سالهاي دور مبارزات عليه رژيم پهلوي و تاب شكنجههاي وحشيانه ساواك و فرار و زندان تا سالهاي دهه 60 و رياست مجلس و فرماندهي دفاع مقدس و خطبههاي آتشين هاشمي در نماز جمعه و... تا رياست جمهوري و رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام و... مردم از اقشار مختلف آمدند و پشت سر رهبرشان نماز بدرقه هاشمي به جهان ابدي را خواندند، برايش طلب رحمت و مغفرت كردند و جسم او را در جوار امام امت به خاك سپردند.
دانشگاه تهران روز گذشته محل خداحافظي با آيتالله هاشميرفسنجاني بود. هزاران نفر از مردم همراه با مقامات كشوري و لشكري به محل تشييع رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام آمده بودند. مداحي و قرآن ساعت آغازين مراسم بود و بعد در ساعت 10 رهبر معظم انقلاب، حضرت آيتالله خامنهاي براي اقامه نماز وارد دانشگاه تهران شدند و در مراسم تشييع و وداع با رفيق ديرين و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامي و همكار نزديك سالهاي متمادي در عهد جمهوري اسلامي حضرت حجتالاسلام والمسلمين هاشميرفسنجاني (رحمهاللهعليه) حضور يافتند. سران سه قوه، دبير شوراي نگهبان، فرماندهان ارتش و سپاه، فرمانده نيروي قدس سپاه، شهردار تهران، رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح، وزراي دولت و نمايندگان مجلس و جمع زيادي از شخصيتهاي سياسي و نظامي در اين مراسم حضور داشتند. خانواده مرحوم هاشميرفسنجاني هم كه از ساعتي قبل از شروع مراسم با يك دستگاه اتوبوس به جمع ملت پيوسته بودند، در دانشگاه تهران حضور داشتند. »
غلامحسین کرباسچی در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان «هيهات ان ياتي الزمان بمثله » نوشت: « اين عبارت از قدما در فرهنگ ايراني همچنان به يادگار مانده است كه انسان همانطوري ميميرد كه زندگي ميكند. زندگي آيتالله هاشمي براي مردم بود. ايشان دلسوز مردم بود و راهش را از شاهراه مطالبات و خواستههاي مردم انتخاب ميكرد و به همين خاطر بود كه بارها خود را در معرض راي مردم قرار داد. ايشان هميشه ميگفت كه اگر وحدت نظر و اجماعي براي حضور و شركتش در انتخابات باشد، به صحنه ميآيد. در انتخابات مجلس ششم نيز وقتي شرايط و حال و هواي عمومي را ديد، نهايتا تصميم گرفت كه در سمتي بايستد كه اراده و خواست اكثريت مردم باشد. آن زمان برخي دوستان اصلاحطلب حرفهايي در مورد ايشان زدند كه البته بعدها از كرده خود پشيمان شدند. براي آقاي هاشمي خرد جمعي حجت بود. برخي ميگويند كه آيتالله هاشمي در دوران زندگياش تغيير و تحولات فكري و عملي داشت ليكن در افكار، عقايد و خط مشي ايشان هيچ تغييري وجود نداشت. اين ديگران بودند كه به دلايل مختلف يك روز به آقاي هاشمي نزديك و يك روز از ايشان دور ميشدند. حضرت علي تعبيري را درباره اهل بيت به كار ميبرد كه آقاي هاشمي به عنوان يك شيعه اين ويژگي را داشت. آقاي هاشمي فرد معتدلي بود. حضرت امير با تعبير « النمرقه الوسطى » از آن نام ميبرد. ويژگي حركت آقاي هاشمي آرامش، جهتدار و هدفدار بودن است. چنين حركتي است كه به نتيجه ميرسد و ديگراني كه تندتر يا كندتر حركت ميكنند، بايد حركت خود را با رويه معتدل و پيوسته، هماهنگتر كنند. در اين صورت است كه ميتوان به وحدت رسيد. دغدغه آيتالله هاشمي در تمام عمرش وحدت ملي بود.»
احمد مسجد جامعی نیز در یادداشتی در روزنامه ایران با عنوان « دختر گلفروش به چه کسی اعتماد کرد؟» نوشت: « چند روز پیش جلد نشریهای را نشانم دادند که با تیتر «شاه و گدا» و با تمهیدات تصویری، کوشیده بود به شایعه همیشگی رفتار شاهوار و بیاعتنایی هاشمی به حال و روز مردم بینوا، دامن بزند؛ نشریهای که با بودجه عمومی نهچندان با حساب و کتاب منتشر میشود. آن زمان به خودم گفتم، برایشان چه اهمیتی دارد لابد مهم نیست، پول بیتالمال را حیف و میل میکنند! حالا فکر میکنم بازیگران این نمایش در پاسخ به مردم چه دارند که بگویند. پیام مردم به اینقلعهکوبان نامردم در آخرین انتخاباتی که هاشمی در آن شرکت داشت روشن است و جای شک و انکار ندارد: به او رأی دادند و مخالفان او را حذف کردند. دیروز در مراسم بدرقه پیکر هاشمی، در فردای سالروز رگ زدن امیرکبیر، مدام نشان دادند که اگر کسی گامی به سوی آنها بردارد، آنان گامهای بلند تری به سویش بر میدارند. دیروز آن چراغ قرمز تصویر روی جلد آن نشریه سبز شد و مردم نشان دادند که به گمانشان شاه و گدا کیست و دختر گلفروش به چهکسی اعتماد کرده است.»
تصویر از روزنامه نوآوران
سعدالله زارعی در یاداشتی در روزنامه کیهان با عنوان « تشییع هاشمی، استعاره سخاوت» نوشت: « «رحلت ناگهانی» آیتالله هاشمیرفسنجانی برای رهبر و ملت ایران سخت بود و میتوان گفت در دو دهه گذشته مرگ هیچ شخصیتی به اندازه مرگ او برای کشور شوکآور نبود. پیام بسیار بلند و پرنکته رهبر معظم انقلاب اسلامی و مقایسه آن با پیامهای دیگر هم عظمت این تفاوت را به خوبی نشان میدهد. مرحوم هاشمی روز سهشنبه با حضور بزرگ مردم تهران و بر دوش آنان راهی سفر آخرت شد و در کارنامه 82 ساله او آنقدر نقاط برجسته وجود داشت که بتوان گفت انشاءالله «راضیهًْ مرضیه» خدا را ملاقات خواهد کرد.
هاشمی البته از جمله شخصیتهایی بود که تقریبا همواره موافقان بزرگ و مخالفان بزرگی داشت و در هر دو سر طیف هم اهل حقیقت و اهل باطل وجود داشتند و میتوان گفت از این رو بود که هیچکس از کنار «رحلت ناگهانی» او عبور نکرد و همه مکثی کرده و گواهی دادند که یک شخصیت موثر سیاسی جهان از میان رفته است.»
جانشین هاشمی کیست؟
عبداالله ناصری در یادداشتی در روزنامه شهروند با عنوان « آشتی ملی پیام مراسم تشییع پیکر هاشمی » نوشت: « موضوع جایگزینی آیتالله هاشمی از دو منظر قابل بحث است. اول جایگزینی صوری و فیزیکی است و دیگری جایگزینی معنوی. بهلحاظ نخست، درمورد مجمع تشخیص مصلحت نظام بهعنوان مهمترین پست آیتالله هاشمی در دوران اخیر، از آنجا که بنابر قانون انتصاب جایگزین توسط رهبری جمهوری اسلامی انجام میشود، باید منتظر بمانیم. اما درباره جایگزینی معنوی ایشان، بهلحاظ جایگاهی که آیتالله هاشمی در سپهر سیاسی کشور دارند، میتوان به ابعاد مختلفی توجه کرد. آیتالله هاشمی علاوه بر اینکه بهعنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در حکم یکی از سران قوای حاکمیتی و بهمثابه رئیس این قوه چهارم محسوب میشد، اما آنچنان که همه جریانهای سیاسی و نیز جامعه مدنی میدانند، هاشمی پشتوانهای انکارناپذیر برای حاکمیت بود و باتوجه به رویکرد عملگرایانهاش، نقش تعادلبخش میان حاکمیت و جامعه، و همچنین ایجاد تعادل در حیات سیاسی-اجتماعی کشور داشت.
در این میان، حوادثی که پس از سال ٨٨ به اینسو اتفاق افتاد، این نقش تعادلبخش را برای دو جریان سیاسی اصولگرایان سنتی و اصلاحطلبان ارتقا بخشید و فارغ از جریان اصولگرایی رادیکال، هردو جریان اصولگرایی سنتی و اصلاحطلب به این نقش وحدتبخش اذعان داشتند. هاشمی تبعاتی که حوادث پس از انتخابات ٨٨ برای کشور بههمراه داشت، دلسوزانه تعقیب کرد و از منظر یک مقام حاکمیتی خواستار رفع این مشکلات بود و بسیاری اذعان دارند که مواضع هاشمی پس از سال ٨٨ نقطه عطفی در زندگی سیاسی-اجتماعی او بوده و با رویکرد جدیدی که از سر دلسوزی و عشق به جمهوری اسلامی، ثبات سیاسی، آشتی ملی و انسجام کشور اتخاذ کرد، چهرهای متفاوت از خود نشان داد و باوجود اینکه بسیاری از خواستههای هاشمی محقق نشد،کمتر کسی در انگیزه دلسوزانه او شک دارد.»