· شورا و شهرداری، سکویی برای پرتاب به مناصب خاص دولتی، حاکمیتی و ریاستجمهوری شده است.
· شورای شهر صرفا یک نهاد تشریفاتی برای حضور افراد معروف هنری، ورزشی، اقتصادی و سیاسی شده است.
· جناحهای سیاسی فتح شورای شهرها را بخشی از فتحالفتوح کیان سیاسی کشور تلقی میکنند.
· شورای شهرها باید محل حضور افرادی دلسوز، مردمی، نخبه و متعهد به منافع ملی با تکیه بر اقتصاد مقاومتی باشد.
چندین سال گذشت و بالاخره پس از چند دوره برگزاری انتخابات، بالاخره هزینه برگزاری دو انتخابات مجزا، از دوش مردم برداشته و فاصله برگزاری دو انتخابات متوالی به دوسال رسید. این تغییر باعث شد تا رویداد انتخاب اعضای شورای شهرها با تعداد فراوان کاندیداها و ظاهرا کماهمیت با رویداد بسیار مهم برگزیدن رییسجمهوری ایران با رقابت رجال سیاسی اندک با یکدیگر همزمان شوند.
صرف نظر از طنزِ تلخِ ثبت نامِ کاندیداهایِ ریاستجمهوری، که این روزها نُقل همهی محافل است؛ در میان نامزدهای شورای شهر و بهطور خاص شهرهای بزرگ، نام افرادی دیده میشود که در ادوار گذشته رقبای خود را در میدان رقابت ریاست جمهوری یا نمایندگی شهرهای بزرگ و مطرح در مجلس میدیدند.
برخی این موضوع را ناشی از سرخوردگی و ورشکستگی سیاسی و عده دیگری از صاحبنظران آن را ناشی ارتقاء جایگاه شورای شهرها تعبیر میکنند. اما واقعا چه اتفاقی افتاده است؟ آیا شورای شهر صرفا یک نهاد تشریفاتی برای حضور و تجربهاندوزی افراد معروف هنری، ورزشی، اقتصادی و سیاسی شده است که بهدلیل عدم اشراف اعضای آن به مطالبات مردم و فقدان تخصص در اعضای منتخب، ترس از تصمیم اشتباه، تهدید و ارعاب ضمنی آنان از سهو، خطا و روحیه محافظهکاری، وظایف خود را به شهرداری تفویض میکنند تا در بهترین حالت تصویبکننده و مفتخر به طرحهای مدالآور شهرداری باشند؛ یا شورای شهر باید محل تجمع افراد صاحبنظر و نخبه برای بهبود فرهنگ، رفاه و معیشت شهر و شهروندان با بهکارگیری افراد کارآمد بهعنوان شهردار و مدیران شهری باشد؟
پاسخ به این سوال چندان ساده نیست؛ چرا که در شهرهای بزرگ ما و علیالخصوص شهرهای تهران، مشهد و اصفهان، صرف نظر از هر علتی که تمایز ناصواب موجود را بوجود آورده است؛ جنبه سیاسی شورا و شهردار پررنگتر و شهرداری، محلی برای حکمرانی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و سکویی برای پرتاب به مناصب خاص دولتی، حاکمیتی و ریاستجمهوری شده است، بهصورتی که جناحهای سیاسی فتح شورای شهرها را بخشی از فتحالفتوح کیان سیاسی کشور تلقی کرده و اهمیت فراوانی برای آن، در تضمین آینده سیاسی خود قائل شدهاند.
یکی دیگر از این دلایل میتواند، القای مستقل بودن نسبی شورای شهر و علیالخصوص شهرداریها از نقطه نظر حاکمیت سازمانی و نظارتهای معمول حاکم بر نهادهای دولتی و عمومی باشد که دست جریانهای حاکم را برای انتصاب نیروها و مدیران همسو با خود برای حفظ و توسعه جبهه سیاسی متبوعشان باز میگذارد، بهصورتی که در این روزها در برخی از محافل صحبت از آمادگی برای مهاجرت به نهادی دیگر و در برخی از ستادهای نامزدها، وعدههای توپر و توخالی پستهای مدیریتی شورای شهر و شهرداریها شنیده میشود. انتصابها و تغییراتی که بیش از آنکه تخصصی و عملکردی باشد، سیاسی است.
این جنبه مصونیت شهرداریها و شوراها گرچه به نظر میرسد خوب و نشان حاکمیت اراده مردم است، اما با نگاهی به عملکرد شوراها در سراسر کشور و از دید آرای هیاتهای عمومی و تخصصی دیوان عدالت اداری که مرجع تظلمخواهی و مطالبهگری همان مردم، از خطاها و رفتار غیرقانونی دستگاهها و نهادهاست؛ میتوان دریافت که متاسفانه شوراها و شهرداریها پروندههای بسیاری را در دیوان، در بین دستگاههای عمومی و دولتی به خود اختصاص دادهاند و متاسفانه بسیاری از پروندههایی که در آنها شورا یا شهرداریها محکوم شدهاند، موضوعات مشابه هم و ناشی از خطای حقوقی و قانونی در مصوبات شورا یا احساس مافوق قانون بودن شهرداریها بوده است. که نشان از عدم اشراف حقوقی یا تمایل به بیتفاوتی اعضای شوراها و شهرداریها به مسایل قانونی مربوطه دارد.
تمایل شدید به عدم شفافیت، میل به فرا قانونی عمل کردن، مقاومت در برابر تحقیق و تفحص، موضعگیری در برابر نهادهای ناظر، پاسخگو نبودن، رفتار تند و آمرانه و ... خصوصیاتی است که قبل از شکلگیری شوراهای اسلامی در شهرداریها شکل گرفتهاست و کم و بیش با همین وضعیت ادامه دارد و به نظر نمیرسد علی الخصوص در شهرهای بزرگ تمایلی به شکستن این پوسته، حتی از جانب شوراهای اسلامی نیز وجود داشته باشد.
اما... نکته مهم این است که مردم، هزینهی همه این ماجراجوییها، مهاجرتها، جابهجاییها و شهوترانیهای قدرت و سیاست را به امید بهبود آینده زندگی، فرزندان و شهر خود میدهند تا لبخندی را که حقشان است بر لب خانوادههایشان ببیند.
مردم انتظار دارند تا شورای شهرها محل حضور افرادی دلسوز، مردمی و نخبه باشد که با همراهی و ایجاد شبکهای از مردمان خوب از شهرها محلی امن و امید بخش برای مردم و نسلهای آینده، در جهت بالندگی و عزت ایران عزیز بسازند و به عنوان مردمیترین نهاد جمهوری اسلامی ایران، ملموسترین عملکرد را در شفافیت، مردمگرایی، پاسخگویی به مطالبات، پاکدستی و مسئولیتپذیری تداعی کنند.
از این رو به نظر میرسد وقت آن رسیده است، فارغ از سهم خواهی و موج سواریهای سیاسی، تعهد به منافع شهری و بالطبع ملی در شوراها نهادینه شده و ارزشهای محوری چون قانونگرایی، شفافیت، خرد ورزی، مردم محوری و اخلاق مداری با تکیه بر مطالبات مردمی محور فعالیت شوراها و تعهد کاندیداها قرار بگیرد.
شورای شهر و اعضای آن باید نسبت به مسئولیت خود متعهد بوده و اشراف نسبتا کاملی به وظایف و اختیارات خود پیدا کنند و بدانند که آینده و زندگی نسلهای جاری و آینده جوانان شهرشان به تصمیمات و مدیریت عالمانه آنان گره خورده است؛ از جایگاه و نقش خود به عنوان نهادی مدنی و زیرساختی در تامین، تضمین و بهبود محیط زیست، فرهنگ، اشتغال، رفاه، امنیت وتقویت اقتصاد و فناوری شهر و شهروندان، مطلع بوده و از نقش محوری شهروندان و همکاری آنان به عنوان ذینفعان اصلی شهر غافل نشوند؛ همه جانبهنگری را در مدیریت شهر به فراموشی نسپرده و به نقش نهاد شهرداری نه به عنوان سیاستگذار بلکه به عنوان یک مجری، برای انجام تحقیقات، پژوهشها، راهبردها، برنامهها و مصوبات شورای شهر باور داشته و بر آن دلسوزانه و سختگیرانه نظارت کنند و در یک کلام عضویت در شورای شهر را صرفا یک جایگاه و شخصیت اجتماعی تشریفاتی و صرفا پلهای برای صعود تلقی نکنند.