با وجود گذشت دو ماه از سال 1396، تولید سینمای ایران به شکل حداقلی استمرار دارد و فیلمهای محدودی مراحل پیش تولید را سپری میکنند و این وضعیت تا میانه سال استمرار دارد؛ اما چرا چنین شرایطی بر سینمای ایران حکم فرماست و تمام توان تولید با هزینهای گزاف عمدتاً در پنج ماه پایانی سال مشغول است؟
به گزارش «تابناک»؛ تولید در سینمای ایران طی سالهای اخیر همواره به ماههای آخر هر سال منتهی شده و در ماههای نخست هر سال، روند ساخت فیلمهای سینمایی بسیار کند و به صورت محدود پیگیری میشود. این وضعیت، یکی از نشانههای واضح بیماری مزمن اقتصادی سینمای کشورمان است که همواره با انکار از کنارش عبور میشود اما در عدم دستیابی سینمای ایران به جایگاه واقعیاش در قامت یک «صنعت» نقش اساسی ایفا کرده است.
سینمای ایران از دهه شصت که چهره هایی چون انوار و بهشتی در مصدر امور قرار گرفتند، به سینمایی تقریباً دولتی تبدیل شد که قریب به اتفاق فیلمهای سینمایی یا با سرمایه دولتی تولید میشدند یا با سیاست گذاریهای دولتی تولید میشدند و اگر مسیر دیگری در پیش میگرفتند، اوضاعی برای آنها رقم میخورد که ممکن بود سرمایه گذاران این آثار تا مرز ورشکستی پیش بروند. این واقعیتی است که مهدی فخیمزاده در گفت و گو با فریدون جیرانی به آن به صورت مشروح اشاره کرده بود.
فارابی به عنوان نهاد برخوردار از امکانات تصویربرداری نظیر دوربین و نگاتیو و همچنین بودجه سنگین دولتی نقش مکمل سیاستهای اشتباه معاونت وقت سازمان سینمایی نظیر ارزش گذاری بر فیلمهای سینمایی و صدور نوع مجوز اکران مبتنی بر میزان تطبیق فیلم های سینمایی با سیاست های دولت وقت بود. این وضعیت باعث شد بخش خصوصیِ واقعی که برای مخاطب عام فیلم میساخت و با توجه به فروش فیلم، تولیدات بعدیاش را به میساخت، در سینمای ایران روز به روز ضعیف تر شود.
بدین ترتیب ساختاری شکل گرفت که متکی به اعتبارات دولتی بود؛ اعتباراتی که معمولاً در ماههای نخست سال به دستگاهها تزریق نمیشود و میزان تزریق اعتبارات عمدتاً صرف اداره امور و تامین هزینههای جاری است. بنابراین عمده تمرکز بر بودجه ریزی از تیرماه آغاز میشود و در نیمه سال به اوج میرسد؛ فصلی که آهسته آهسته پروژههای سینمایی کلید میخورد و در آذر و دی ماه شاهد سیل تولیدات در سینمای ایران هستیم.
این وضعیت به خوبی نشان میدهد که سینمای ایران تا چه حد دولتی است و عمده پروژهها یا از مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و یا از سایر سازمانها که مستقیم یا غیرمستقیم از اعتبارات عمومی بهره برداری میکنند، تامین مالی میشوند. نتیجه این اوضاع، وقوع بحران پس از اوج گیری تحریمها و کاهش درصد تخصیص اعتبارات از بودجه رقم مصوب به برخی حوزهها از جمله سینما بود.
این شرایط علاوه بر آسیب پذیر نمودن سینمای ایران، تولید را در سینمای ایران گرانتر از حد معمول ساخته است. به هر حال وقتی یک فیلمبردار، صدابردار، دستیار صحنه، تدوین گر و بازیگر به جای فعالیت در طول سال و کسب درآمد مستمر، باید هزینه های یک سالش را در ماههای پایانی سال و با حضور در یک یا دو پروژه تامین کند، طبیعی است که رقم بالاتری تولید میکند.
این در حالی است که اگر بخش خصوصی واقعی وجود داشت و تولید وسیع تر در طول سال در جریان بود، بازیگران به واسطه افزایش پروژههایی که در طول هر سال نقش آفرینی میکردند، رقمهای منطقی تری مطالبه میکردند. افزایش فروش سینمای ایران در چند سال اخیر، این فرصت را به وجود آورده تا بخش خصوصی تقویت شود و از اعتبارات دولتی فاصله بگیرد و اگر این شرایط استمرار بیابد، میتوان امیدوار بود که بخش خصوصی پس از سی سال دوباره جان بگیرد.