پسر جوان وقتی فهمید دوست صمیمی‌اش به‌طور پنهانی با خواهرش رابطه برقرار کرده است با او درگیر شد و وی را به قتل رساند.
به گزارش همشهری، نيمه‌شب پنجم بهمن‌ماه سال93 پيكر خونين جواني 23ساله به بيمارستاني در غرب پايتخت منتقل شد. او به‌دليل اصابت 2ضربه چاقو به‌شدت مجروح شده بود و با وجود تلاش پزشكان ساعتي بعد جان خود را از دست داد. شواهد نشان مي‌داد يكي از دوستان صميمي متوفي عامل قتل اوست. به اين ترتيب تلاش‌ها براي دستگيري وي آغاز شد اما او چند روز بعد خودش را تسليم پليس كرد.
او گفت چون فهميده دوستش به‌طور مخفيانه با خواهرش در ارتباط است با وي درگير شده و او را به قتل رسانده است. متهم در ادامه صحنه جنايت را بازسازي كرد و در نهايت پرونده‌اش با صدور كيفرخواست به دادگاه فرستاده شد.
در جلسه ديروز كه در شعبه هفتم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي رحماني و با حضور قاضي مقدم زهرا برگزار شد ابتدا نماينده دادستان به دفاع از كيفرخواست پرداخت و در ادامه رئيس دادگاه از پدر و مادر مقتول خواست خواسته‌شان را مطرح كنند. پدر مقتول گفت: با اينكه من پسرم را از دست داده‌ام و هنوز هم داغدارم اما مي‌خواهم با بخشش قاتل به آرامش برسم. سپس مادر مقتول در جايگاه ايستاد و درحالي‌كه از حرف‌هاي شوهرش عصباني بود گفت خواسته او قصاص است و به هيچ وجه حاضر به بخشش نيست.
در ادامه متهم در جايگاه ايستاد و گفت: من و مقتول از حدود 5سال پيش از حادثه با يكديگر دوست بوديم تا اينكه فهميدم او شماره تلفن خواهرم را از گوشي تلفن همراهم به‌دست آورده و با او طرح دوستي ريخته است. من و برادرم حتي يك مرتبه او را به گاراژي برديم و كتك زديم و گفتيم كه نبايد ديگر با خواهرمان كاري داشته باشد اما چند وقت بعد از طريق مادرش فهميدم كه او هنوز با خواهرم رابطه دارد.
وي ادامه داد: شب حادثه درحالي‌كه مشروبات الكلي مصرف كرده بودم جلوي خانه‌شان رفتم تا با او صحبت كنم. چند دقيقه بعد او آمد. وقتي فهميد مي‌خواهم حرف بزنم گفت سوار ماشين شد. در همان حال او در پاركينگ خانه‌شان را باز كرد و وارد شديم. فهميدم كه او مي‌خواهد من را كتك بزند. از ماشين پياده شدم تا فرار كنم اما او دنبالم آمد و من زمين خوردم. او بالاي سرم بود و براي اينكه فرار كنم دو ضربه چاقو به او زدم.
متهم ادامه داد: از شب تا صبح در خيابان‌ها پرسه مي‌زدم و سپس به خانه رفتم و بعد از عوض كردن لباس‌هايم كه خون‌آلود شده بود به مشهد فرار كردم اما چند روز بعد تصميم گرفتم خودم را تسليم كنم. حالا هم پشيمانم و درخواست بخشش دارم. در پايان اين جلسه هيأت قضايي وارد شور شدند.
خوب ابله میشد دامادتون ، این چه کاری بود کردی؟!؟