شگرد سرقتشان هرچند نخنما و تکراری بود، اما ابزاری که برای سرقت استفاده میکردند تا حدودی خاص و منحصر به فرد بود.
به گزارش جام جم، اعضای این باند که دو جوان شیشهای هستند با شگرد خاص از مشتریهای بانکها سرقت میکردند.
متهمان که بعد از سرقت راهی یکی از استانهای دیگر شده بودند تا ردی از خود به جا نگذارند دستگیر شدند.
ایمان، پسر جوانی که با همدستش پولهای زیادی را از مشتریان بانکها سرقت کرده در باره شگرد خاصشان توضیح میدهد.
شگردتان برای سرقت چه بود؟معمولی، مثل خیلی از سارقان دیگر، سرقت از مشتریان بانکها.
آن طور که شنیدهایم شگردت کمی متفاوت بوده است؟ابزاری که استفاده میکردیم بله، اما شگردمان نه.
بیشتر توضیح میدهی؟همان شگرد تکراری زاغزنی و سرقت از مشتریان بانکها. من یا همدستم در مقابل یا داخل بانکها به عنوان زاغزن، مشتریهایی را که پول نقد زیادی از بانک میگرفتند شناسایی میکردیم. خیلی نامحسوس طوری که سوژههایمان متوجه نشوند آنها را تعقیب کرده و همین که مالباخته سوار خودرواش میشد ما از فرصت استفاده میکردیم و با قمهای که همراه داشتیم لاستیک ماشین را پنچر میکردیم. سارقان این صنف با چاقوهای کوچک لاستیک را پنچر میکنند و زمانی زیادی میبرد این تنها وجه تفاوت ماست. کسی را نمیشناسم که با قمه لاستیک پنچر کند.
بعد چه اتفاقی میافتاد؟قمه خیلی زود باد لاستیک را کم میکند و آنها هم مجبور بودند که به خاطر پنچرگیری نگهدارند و در این فرصت کیف را از داخل خودرو سرقت میکردیم.
با مالباختهها درگیر نمیشدید؟مگر میشود درگیر نشد. خب وقتی آنها میدیدند داریم پولشان را به سرقت میبریم، وارد عمل میشدند و ما هم گاهی اوقات مجبور به تهدید با سلاح سرد میشدیم.
با چه وسیلهای برای سرقت میرفتید؟پژو یا پراید. ماشینها برای خودمان بود، اما برای این که شناسایی نشویم یا پلاکشان را مخدوش میکردیم یا این که پلاک سرقت کرده و روی ماشینها میگذاشتیم.
چه شد که این ایده برای سرقت به ذهنتان رسید؟راستش را بخواهید در فیلمها خیلی از سارقان از این شگرد برای سرقتشان استفاده میکنند. همین که سوژه از بانک بیرون میآید او را تعقیب میکنند و پشت چراغ قرمز یا به خاطر پنچری وقتی ماشین را نگه میدارد کیف را میقاپند. فقط میدانید در این میان یک چیز برای من عجیب است.
چه چیزی؟نمیدانم مالباختهها، چرا به این موارد توجه نمیکنند. یکی نیست به اینها بگوید وقتی پول نقد با خودتان حمل میکنید کمی محتاطتر باشید. در این شرایط تنهایی به بانک نروید، قطعا اگر سوژه تنها نباشد ما هم جرات نمیکنیم به آنها نزدیک شویم. تا آنجایی که میتوانند مردم با خودشان پول نقد حمل نکنند، وقتی این همه سیستمهای مدل به مدل انتقال وجه پول است، چرا نقدی این انتقال را انجام میدهند. بعد هم چرا کیف را روی صندلی میگذارند، خب بگذارند زیر صندلی و جایی که مقابل چشم نباشد که براحتی سرقت نشود. من تصور میکنم اگر مالباختگان کمی دقت بیشتری داشته باشند یا هیچ سرقتی صورت نمیگیرد یا اگر هم انجام شود راحت نیست و آمار آن خیلی پایین میآید.
با این توصیهها که بازار خودت را کساد میکنی؟من دیگر سراغ سرقت نمیروم. این بار آخر بود.
با همدستت چطور آشنا شدی؟همدستم برادرم است. ما فامیلی کار میکنیم و شخص دیگری را در کارمان وارد نمیکنیم. معتقدیم که هر چی گیرمان میآید باید در خانواده و بین خودمان پخش شود و به دست شخص دیگری نیفتد.
چرا بعد از سرقت به استان دیگری رفتید؟ترسیدیم دستگیر شویم، میدانستیم که پلیس خیلی زود ردمان را میزند. با تغییر استان میتوانستیم سرقتهایمان را در جای دیگری ادامه دهیم.