مرد جوانی که زن باردار همسایه را به قتل رساند و به قصاص محکوم شد، با جلب رضایت اولیایدم از قصاص رهایی یافت و از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
به گزارش شرق، اسفندماه سال ٩٠ پلیس از مرگ زنی در شهر قدس باخبر شد.
آنها پس از حضور در محل متوجه شدند مقتول زن ٣٠ سالهای به نام ناهید است که با ضربات چاقو از سوی فرهاد که همسایهشان است کشته شده است.
فرهاد که میخواست از محل فرار کند، همانجا از سوی همسایهها بازداشت شد. این متهم ٣٠ساله به پلیس گفت: ناهید زن همسایهمان بود. او مدتی قبل به من گفت با شوهرش اختلاف دارد، بههمیندلیل بعضیوقتها با من تماس میگرفت و با هم صحبت میکردیم. چند ماه از رابطه ما گذشت و ما به یکدیگر علاقهمند شدیم تا اینکه خانوادهام متوجه رابطه پنهانی ما شدند و از من خواستند هرچهزودتر به رابطهام با ناهید پایان دهم.
هنگامی که موضوع را با ناهید در میان گذاشتم، او قبول نکرد و گفت بدون من نمیتواند زندگی کند.
فرهاد ادامه داد: روز حادثه هنگامی که پدر و مادرم از خانه خارج شدند، ناهید به خانهمان آمد و التماس کرد ارتباطم را با او قطع نکنم. از او خواستم دست از سرم بردارد، برای همین با قهر از خانهمان خارج شد. خیلی عصبانی بودم و کنترلم را از دست دادم، برای همین یک چاقو از آشپزخانه برداشتم و مقابل خانه ناهید رفتم و به محض اینکه در را باز کرد با چاقو به شکمش زدم.
با تکمیل پرونده، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی در اختیار دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت.
در این جلسه پدر و مادر و همسر ناهید که قیم پسر ١٤ساله اوست، برای او حکم قصاص خواستند.
در ادامه، فرهاد درحالیکه گریه میکرد، در برابر قضات ایستاد و گفت: نمیدانستم ناهید باردار است. حالا نیز از کاری که انجام دادهام پشیمانم و از خانواده ناهید میخواهم من را ببخشند، اما اگر حاضر به گذشت نیستند و با اعدام من آرام میشوند تفاضل دیه را میبخشم تا آنها مجبور نباشند تفاضل دیه را به من بپردازند.
در پایان، قضات وارد شور شدند و فرهاد را به قصاص محکوم کردند و دیوانعالی نیز رأی را تأیید کرد.
با گذشت شش سال، فرهاد توانست با پرداخت ١٢٠ میلیون تومان، رضایت اولیایدم را جلب کند و از قصاص رهایی یابد و دیروز از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی زالی تشکیل شد، فرهاد گفت: من در زندان توبه کرده و برای اعدام آماده بودم که اولیایدم حاضر به گذشت شدند.
مادرم پولی نداشت تا دیه را بپردازد. بههمینخاطر خانهمان را فروخت و من شرمنده او و خواهر و برادرهایم هستم. من از گذشتهام پشیمانم و حالا که زندگی دوبارهای به دست آوردهام قصد دارم گذشته را جبران کنم.
در پایان این جلسه، هیئت قضائی وارد شور شدند تا درباره این پرونده تصمیم بگیرند.