افشای اظهارات پشت پرده نتانیاهو درباره توافق هسته‌ای با ایران

مخالفان برجام منتظر نیمه اکتبر هستند تا ترامپ در مسیر از بین بردن برجام گام بر دارد. کالین کال از مشاوران ارشد دولت اوباما در حوزه سیاست خارجی، ضمن این که با ارائه دلایلی از وهم و خیال بودن توافق جدید با ایران سخن گفته، اظهارات و ایده‌های پشت پرده نتانیاهو در باره توافق هسته‌ای با ایران را افشا کرده است.
کد خبر: ۷۳۳۹۵۵
|
۰۵ مهر ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۰ 27 September 2017
|
23130 بازدید
مخالفان برجام منتظرند تا نیمه اکتبر فرا رسیده و ترامپ با اعلام عدم پایبندی ایران به توافق هسته‌ای در مسیر از بین بردن آن گام بردارد. کالین کال از مشاوران ارشد دولت اوباما در حوزه سیاست خارجی، ضمن ارائه دلایلی از وهم و خیال بودن توافق جدید با ایران سخن گفته، اظهارات و ایده‌های پشت پرده نتانیاهو درباره توافق هسته‌ای با ایران را افشا کرده است.

به گزارش «تابناک»؛ کالین کال که در دوره اوباما به عنوان کارشناس ارشد و موفق سیاست‌گذاری سیاست خارجی با مقامات مختلف آمریکایی از جمله وزیر دفاع، رئیس جمهور و جو بایدن معاون وی همکاری کرده است، در مطلبی مفصل درباره اینکه آیا ممکن است با فشار به ایران شرایط توافق را تغییر داد، فاش ساخته است که در دوره اوباما، نتانیاهو مکرر در گفت و گو با مقامات آمریکایی، نگرانی خود از هر گونه سازش و توافق با ایران را ابراز می‌داشت، زیرا به عقیده وی، توافق با ایران به حکومت ایران مشروعیت داده و موضع منطقه‌ای آن را تقویت می‌کند و شرایط توافق هر چقدر هم که سخت باشد، سرانجام ایران با فریبکاری آن را نقض خواهد کرد.

کال که به خاطر خدمات برجسته خود به پنتاگون مدال نیز دریافت کرده است، درباره امکان‌پذیر بودن رسیدن به توافقی جدید با ایران، در فارین پالیسی نوشته است که 15 اکتبر، تاریخی مهم برای برجام است زیرا طبق قانون بررسی توافق هسته‌ای با ایران (INARA) ـ که در سال 2015 به تصویب رسیده است ـ رئیس‌جمهور آمریکا هر نود روز باید پایبندی ایران به برجام را تأیید و اعلام کند برداشته شدن تحریم‌های ایران برای امنیت ملی آمریکا اهمیتی حیاتی دارد.

اگر ترامپ در 15 اکتبر تهدیدات خود را عملی کند، دوره‌ای شصت روزه آغاز خواهد شد که در آن کنگره باید در مورد بازگرداندن تحریم‌های ایران تصمیم‌گیری کند. برخی تندروهای خارج از دولت از جمله جان بولتون سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل توصیه می‌کنند که ترامپ علنی و صریح عدم پایبندی ایران به برجام را اعلام کند تا رژیم تحریم‌های جهانی و طاقت‌فرسایی که در دوره اوباما علیه ایران وضع شده بود به همراه تهدید نظامی علیه ایران به جای خود بازگردانده شود.

روشن است که ترامپ علاقه‌ای به برجام ندارد و مجذوب عقیده پاره کردن آن شده، ولی بعید است که آمریکا سرراست از برجام کناره‌گیری کند، بلکه به نظر می‌رسد که دو گزینه جایگزین برای دولت آمریکا مطرح شده است.

گزینه نخست اینکه آمریکا پایبندی ایران به برجام را تأیید کند، ولی به شکلی فزاینده تحریم‌های جدید به بهانه‌های غیرهسته‌ای علیه ایران وضع کند تا ایران راضی شود، بار دیگر بر سر برجام پای میز مذاکره بیاید. هرچند تردیدی نیست که ترامپ به افزایش تحریم‌های غیرهسته‌ای علیه ایران ادامه خواهد داد، به نظر می‌رسد که این گزینه اول عطش ترامپ برای پاره کردن برجام را فرو نخواهد نشاند.

به همین سبب است که گزارش‌ها حاکی از این است که ترامپ به سوی گزینه دوم متمایل شده که بر اعلام عدم پایبندی و مذاکره مجدد برجام مبتنی است. این همان ایده‌ای است که در سخنرانی نیکی هیلی، نماینده فعلی آمریکا در سازمان ملل در مؤسسه امریکن اینترپرایز نیز مطرح شده است.

مسأله مهم این است که حتی تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا نیز اخیرا به پایبندی ایران به برجام اعتراف کرده و با اینکه شاید تصور شود که ترامپ تلاش خواهد کرد، نهادهای اطلاعاتی آمریکا را با سیاسی‌کاری وادار کند، ادعای تخلف ایران از برجام را مطرح کنند، به چنین اقدامی نیاز نیست. طبق قانون مصوب کنگره، کافی است که ترامپ اعلام کند، ادامه برجام به نفع منافع ملی آمریکا نیست.

با این حال، هدف اولیه اعلام این مسأله، از بین بردن برجام نیست، بلکه ادعا می‌شود که اعلام آمریکا در این خصوص، ایران و دیگر طرف‌های شریک در برجام را تحت فشار قرار خواهد داد تا به مذاکره مجدد بر سر برجام تن دهند. حتی ممکن است ترامپ تهدید کند که برای آخرین بار است پایبندی ایران به برجام و مفید بودن آن برای آمریکا را تأیید می‌کند، ولی سه ماه بعد این کار را نخواهد کرد، مگر این که دوباره مذاکره آغاز شود.

هر کدام از این حالت‌ها که اتفاق بیفتد، ظاهرا هدف این است که معایب برجام از نظر آمریکا و اسرائیل در مذاکره دوباره از بین برده شود؛ یعنی این که محدودیت‌های موقت برنامه هسته‌ای ایران که در برجام تعیین شده، دائمی‌سازی شود؛ در توافق جدید، محدودیتی برای برنامه موشکی ایران در نظر گرفته و مسائل منطقه‌ای نیز در آن گنجانده شود.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از جمله افرادی است که به دولت ترامپ فشار وارد می‌کند که یا برجام را اصلاح کند و یا این که آن را از بین ببرد.

دو گزینه بالا ضمن راضی کردن هواداران ترامپ که مخالف توافق هسته‌ای هستند، فرصتی برای نشان دادن این ادعای ترامپ است که خود را مذاکره‌کننده‌ای قهار معرفی می‌کند. این تصور که که رسیدن به توافقی بهتر با ایران عملی است، عمیقا در این عقیده مخالفان برجام از جمله اسرائیلی‌ها و اندیشکده‌های هوادار آنها ریشه دارد که دولت اوباما مهارت کافی برای مذاکره با ایران در سال 2015 نداشته و به همین دلیل به برجام تن داده است.

ولی مسأله مهم این است که این تصور مخالفان برجام یک افسانه است و افزایش فشار به ایران نمی‌توانست به توافقی بهتر منجر شود.

در سال 2015، بر سر این افسانه که امکان رسیدن به توافقی بهتر با ایران وجود دارد، جنجال زیادی به پا شد. نتانیاهو در سخنرانی خود در اجلاس مشترک مجلسین آمریکا در سوم مارس 2015، از قانونگذاران آمریکایی خواست که توافق در حال انعقاد با ایران را رد و توافقی را درخواست کنند که در آن برنامه هسته‌ای برچیده شود، به موضوع موشکی و اقدامات منطقه‌ای ایران و همچنین رفتار ایران در قبال اسرائیل نیز در آن توجه شود.

نتانیاهو مدعی بود که تحریم‌ها، ایران را به ضعیف‌ترین حالت خود رسانده و ادامه فشارها در تحمیل همه درخواست‌های آمریکا به ایران مؤثر واقع خواهد شد.

چند هفته بعد از توافق بر سر برجام، مارک دوبویتز و آنی فیکسلر از مؤسسه دفاع از دموکراسی‌ها در نوشته‌ای پرخواننده درخواست کردند که کنگره برجام را رد کند، زیرا تحمیل درخواست‌های امروزی در مورد دوره محدودیت‌های هسته‌ای ایران، مسأله موشکی و ادعای حمایت از تروریسم عملی است؛ به شرط این که تحریم‌های جدیدی علیه ایران وضع شود.

مسأله مهم این است که به این پرسش پاسخ داده شود که آیا واقعا هیچ توافقی با ایران وجود دارد که دوبویتز و نتانیاهو از آن راضی شوند یا خیر. در ملاقات‌هایی متعدد بین مقامات ارشد آمریکایی و نتانیاهو در دوره خدمت من در دولت اوباما، نخست‌وزیر اسرائیل همواره این نگرانی را ابراز می‌کرد که توافق با ایران به حکومت ایران مشروعیت داده و موضع منطقه‌ای آن را تقویت می‌کند و شرایط توافق هر چقدر هم که سخت باشد، ایران سرانجام با فریبکاری آن را نقض خواهد کرد.

به طور مشابه، دوبویتز در مقالات متعددی در سال 2011 و 2012، تنها راه مسأله ایران را تغییر رژیم می‌دانست.

برای عملی نشدن خواست مخالفان برجام در خصوص موضوع هسته‌ای، موشکی و اقدامات منطقه‌ای سه دلیل وجود داشت؛

نخست این که حمایت جهانی از درخواست‌های حداکثری از ایران وجود نداشت. در میان خود 5+1 نیز بر سر فشار آوردن بر سر موضوع موشکی اجماع نبود و متحدان آمریکا و البته تیم مذاکره هسته‌ای آمریکا بر این عقیده بودند که به میان کشیدن مباحث منطقه‌ای کار را بدتر و اهرم‌های فشار آمریکا تضعیف خواهد کرد و مثلا ممکن است ایران در مذاکرات با پذیرش برخی محدودیت‌های منطقه‌ای، امتیازات هسته‌ای بیشتری را درخواست کند.

دوم آنکه حتی در صورت همراهی متحدان آمریکا و تشدید تحریم‌ها تضمینی وجود نداشت که ایران به دادن امتیازهای بیشتر وادار شود. بین سال های 2012 و 2015، ایران به میزان 160 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی خود را از دست داد و اقتصاد ایران به میزان 15 تا 20 درصد کوچکتر شد.

با وجود این از نظر داخلی، تسلیم شدن در مقابل فشار غرب، حتی نسبت به تحمل فشار اقتصادی بیشتر اولویت داشت، چون دولت ایران حدود یکصد میلیارد دلار برای رسیدن به توانایی هسته‌ای هزینه کرده بود و تحقق حقوق هسته‌ای کشور، در حفظ هویت انقلابی حکومت تأثیر مهمی داشت.

سوم؛ مسأله زمان در میان بود. برآوردهای رسانه‌ای نشان می‌داد، در آن شرایط فاصله ایران با به دست آوردن مواد غنی ‌شده برای ساخت یک بمب هسته‌ای از شش ماه در سال 2010 به حدود یک یا دو ماه در سال 2013 کاهش یافته است.

در صورتی که توافق هسته‌ای به دست نمی‌آمد و ایران به برنامه غنی‌سازی خود ادامه می‌داد، فاصله ایران با به دست آوردن مواد لازم برای ساخت بمب به سمت صفر میل می‌کرد و آمریکا، اسرائیل و متحدان آمریکا در برابر این انتخاب قرار می‌گرفتند که بمب هسته‌ای ایران را تحمل یا اینکه به ایران حمله کنند. من به عنوان کسی که در پنتاگون با این مسائل سر و کار داشته‌ام می‌گویم که نه در آن روز راه حلی برای این که با یک حمله کوتاه، موضوع برنامه هسته‌ای ایران حل شود، وجود داشت و نه امروز.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟