پس از نصب کاشی ماندگار بر منزل پدر رئیس جمهور، نقدهای گستردهای در این خصوص از سوی شماری از چهرههای سیاسی و فرهنگی مطرح شد؛ اما آیا واقعاً همه این نقدها وارد است و اساساً چه مسألهای باعث شده تا نصب چنین پلاکی که عقبه و ارزش ویژهای نیز ندارد، اینچنین جنجال آفرین شود؟
به گزارش «تابناک»؛ سازمان میراث فرهنگی از چند سال پیش، طرحِ کاشىهای ماندگار با هدف معرفى خانههاى مفاخر ملی ایران را آغاز کرد که از همان ابتدا با حرف و حدیثهایی همراه بود و اکنون با نصب کاشی ماندگار بر سر در خانه رئیس جمهور اسلامی ایران، این جنجالها به نقطه اوج خود رسیده است. در ابتدای این طرح، خانه شماری از چهرههای مطرح فرهنگ ایران با چنین پلاکی همراه شد.
این پلاک اساساً هیچ مزیت خاصی نداشت و صرفاً کارکرد معنوی دارد و آنقدر بدون محاسبه نصب میشود که یکی از آنها که اخیراً بر سر در خانه عثمان محمدپرست از اساتید برجسته دوتار نوازی خراسان نصب شده بود، به سرعت شکست و به جنجالی مجزا بدل گشت. در واقع نه تنها سطح بندی و ارزش گذاری در این زمینه مشخص نشده، بلکه حتی قوانین مشخصی نیز در این زمینه به تصویب نهادهای بالادستی نرسیده است.
در چنین شرایطی، خبر نصب بر سردر منزل پدری دکتر حسن روحانی، رئیس جمهور با انتقادات بسیار گستردهای همراه شد و گروهی تأکید کردند که نباید این اتفاق رخ میداد؟ اما بر چه اساسی نباید این اتفاق رخ میداد و بر چه اساس نباید به وقوع میپیوست؟ هیچ کس نمیداند، چون در این زمینه قانون گذاری خاصی صورت نگرفته و مشخص نیست چه اشخاصی از چه طیفهایی بر اساس چه اولویتبندیها مشمول این طرح میشوند؟
همین غیرشفاف بودن فضا باعث شده تا بسیاری از چهرهها مواضع تندی اتخاذ کنند. در همین زمینه، احمد توکلی نوشته است: «رونمایی از پلاک ماندگار منزل پدر روحانی توسط معاونش علی اصعر مونسان. امام علی فرمود: بر صورت مداح خویش خاک بپاش؛ آقای روحانی، به شما هم میفرماید.» و نظایر چنین تعابیری نیز مکرراً در فضای مجازی قابل مشاهده است.
در پاسخ به این نقدها ساعتی پیش خبری منتشر شد که در آن گزارش شده بود، 140 کاشی ماندگار دیگر نیز ساخته شده و به منظور پیگیری کنوانسیون 2003 یونسکو و برای پاسداری از میراث ناملموس بشری، از این تعداد 22 کاشی در تهران و 118 کاشی در شهرستانها برای حفظ و شناساندن مفاخر و مشاهیر نصب خواهد شد. در این طرح ملی نحوه انتخاب چهرهای شاخص هر استان براساس تصمیمات مدیران کل میراث فرهنگی با همراهی و کمک استانداری و مسیولان ارشاد استانهاست.
نخستین کاشی 28 اردیبهشت 96 (روز جهانی موزه) در نخستین روز از هفته میراث فرهنگی به درب منزل ایران در ورودی نصب شد. همچنین کاشی ماندگار جواد مجابی، ناصر مسعودی (گیلان)، عباس کیارستمی، نادر ابراهیمی، مسعود عربشاهی، هادی سیف، منوچهر طریقی، سیروس ابراهیم زاده، ابراهیم یونسی، سید محمد محیط طباطبایی، شهریار عدل، احمدرضا احمدی، ابراهیم حقیقی، قیصرامین پور، علامه محمدتقی جعفری، داوود رشیدی، احترام برومند، عثمان محمدپرست (خراسان رضوی)، محمدعلی سپانلو، محمود دولت آبادی، علی اکبر درویشیان، مسعود آذرنوش، احمد فتوت (همدان)، ابراهیم دهگان (مرکزی)، محمدرضا محتاط (مرکزی)، کیخسرو پورناظری، احمد باربد (یزد)، علی اکبر شریعتی (یزد)، محمود رهبران (یزد)، ابوالحسن خوشرو (مازندران)، سوری (مرکزی)، داوود میرباقری و دکتر حسن روحانی(سمنان) بزرگانی هستند که تاکنون در این طرح بر سر در خانههایشان کاشی ماندگار نصب شده است.
آنچه از شواهد برمی آید این است که اولاً انتخاب اشخاص نه بر اساس قوانین و مقررات بلکه به تشخیص رئیس سازمان میراث فرهنگی و در سطح استانها به تشخیص مدیرکل میراث فرهنگی هر استان است. در واقع هر رئیسی که بر سر کار آید، می تواند گروهی را به عنوان میراث ماندگار معرفی و چنین کاشی را بر در منزل این گروه نصب کند و این کاشی را از در منزل گروهی دیگر که قبلاً نصب شده، بکند!
همچنین با مرور اسامی میتوان دریافت که عمده اشخاصی که در این طرح تاکنون مورد توجه قرار گرفتهاند، از یک طیف سیاسی و فکری هستند و در عین حال، هیچ یک از آنها شخصیت سیاسی نیستند؛ بنابراین، اولین شخص سیاسی که با چنین طرحی مورد توجه قرار گرفته، دکتر حسن روحانی است. سوای اینکه آیا اساساً باید این کاشی نصب شود و اگر قرار است نصب شود آیا بر سر در خانه پدری سایر رؤسای جمهوری و سایر سران قوا و مسئولان ارشد نصب میشود، باید پرسید چرا این طرح بدون قانون در حال اجراست؟
آیا وقتی گروه در سازمان میراث فرهنگی چنین طرحی را اجرا میکند و یکباره از چهرههای فرهنگی به یک چهره سیاسی جهش میکنند، نباید اشکال را متوسط مسئولان میراث فرهنگی دانست که حتی یک مقررات تک برگی برای چنین طرحی تصویب و ابلاغ نکردهاند؟