روز گذشته در ایران، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی بود؛ البته کاش در نامگذاری دقت بیشتر می کردیم و این روز را روز « ملی مبارزه با همه مستکبرهای جهانی» می نامیدیم. البته موضوع این گزارش، موضوع مذکور نیست. موضوع گزارش، شرح برخی از تحولات اخیر در رابطه با تلاش برخی از کشورهای منطقه برای همکاری با آمریکا در جهت مقابله با ایران است که لازم است بعد از «مرگ بر گفتن ها» به صورت جدی به آن توجه شود.
به گزارش «تابناک»؛ در آمریکا، رئیس جمهور، مسئولیت فرماندهی کل قوا را بر عهده دارد؛ اما این بدین معنا نیست که او هم می تواند فرمان اعلام جنگ را صادر کند. در این کشور، فرمان اعلام جنگ، به کنگره سپرده شده و در آن کشور، رسم است در هنگام لزوم برای وارد شدن به یک جنگ، کنگره مجوزی با نام «مجوز استفاده از نیروی نظامی» تصویب کند تا چارچوب جنگ و بعضاً مدت زمان آن را تعیین کند.
این قاعده البته در یک جا نقض شده است؛ آن هم پس از حملات یازده سپتامبر بود که کنگره به دولت آمریکا اجازه داد که بتواند رأسا علیه افراد و کشورهایی که در آن حادثه دست داشته اند و یا به نحوی از انحا، به آنان کمک کرده اند، وارد جنگ شود؛ اجازه نامه ای که به «مجوز 2001 » مشهور شده و تا کنون مجوز دولت آمریکا برای انجام عملیات نظامی در کشورهایی چون عراق و افغانستان و .... شده است.
چند مطلب در این مجال نیاز به دقت بیشتری دارد؛
1ـ بر اساس مطالب گفته شده، مشخص است که دولت آمریکا برای اینکه بتواند بدون اجازه کنگره به کشوری حمله نظامی کند، باید مشخص کند، این کشور به نوعی با حملات یازده سپتامبر و تروریست های آن مرتبط بوده است و به نحوی از انحا به آنان کمک کرده یا می کند.
2 ـ سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، برای تأمین چنین هدفی، اسنادی را منتشر کرده تا نشان دهد که ایران، با سازمان القاعده یا گروه ها وابسته و شعب این سازمان ارتباط دارد. بر اساس سندی که آنان در این ارتباط منتشر کرده اند، بیان شده که گروه تروریستی الشباب، در حال استخراج اورانیوم برای فروش به ایران است. در پاراگراف چهارم سندی که در این ارتباط منتشر شده، به این موضوع اشاره می کند که الشباب در حال استخراج و انتقال اورانیوم به ایران است. الشباب هم که در حقیقت القاعده آفریقاست.
3-دولت آمریکا یا کشورهای غربی متخاصم با ایران، برای تأمین هدف خود، از جعل سند ابایی ندارد. مستمسک حمله آمریکا به عراق، یک سند جعلی بود که سرویس اطلاعاتی ایتالیا در اختیار سرویس اطلاعات خارجی انگلستان قرار دارد و جورج بوش با استناد به آن، مجوز حمله به عراق را صادر کرد و بعدها مشخص شد، هم سند جعلی بوده و هم سلاح کشتار جمعی در عراق پیدا نشد و در انگلستان آن آبروریزی کذایی برای تونی بلر به وجود آمد.
4 ـ به تازگی در آمریکا بحث های جدی درباره اینکه مجوز موسوم به 2001 را تجدید یا لغو کنند، در گرفته است. دو کشور امارات و عربستان، هر یک با لابی هایی که در سیستم سیاسی آمریکا دارند، به شدت به دنبال این هستند که یا شرایط تجدید این دستور را از کنگره بگیرند یا اگر نتوانستند و کنگره مجوز را باطل کرد، پیش از باطل کردنش، ترامپ را به استفاده از این مجوز علیه ایران یا متحدان منطقه ایش ترغیب کند.
تحولات ساعات گذشته در منطقه، از جمله حمله موشکی به عربستان و بلافاصله موضع ترامپ که مسئولیت این حمله را متوجه ایران کرد، در کنار استعفای سعد حریری در عربستان برای به هم ریختن شرایط داخلی لبنان، در چارچوب چنین تحولاتی معنا دار می شود؛ لذا حاکمیت و افکار عمومی ایران، در روزها و ماه های پیش روی، با وضعیتی روبه روست که نمی توانند به آن بی تفاوت باشند.
در حاکمیت احتمالا مسئولان پی برده اند که دو بال قدرت نظامی و قدرت دیپلماتیک لازم و ملزوم همدیگر هستند، احتمالا متوجه شده اند که دیگر نباید علیه استراتژی های نظامی یا راهبردهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران، شعارهای مخرب سر دهند و به تناوب و با هماهنگی این دو نیرو را به کار گیرند و بدانند که نه دیپلماسی به تنهایی می تواند و نه نیروی نظامی، که سایه جنگ را از این کشور دور کنند، بلکه این اقتدار همه جانبه، کشور در عرصه های سخت و نرم است که کشور را در این وضعیت متلاطم حفظ خواهد کرد.
افکار عمومی هم تکلیف کمی ندارد، فارغ از مرده بادها و زنده با های احساسی، باید واقعیتی را که در آن زندگی می کنند، به خوبی دیده و آن را تجزیه و تحلیل کنند. طبیعتا آن ایرانی که در بنیاد دفاع از دمکراسی با عربستان و امارات برای نابودی ایران، تلاش می کند یا به ترامپ نامه می نویسد که ایران را تحریم کند، دلسوزی برای این مردم و ملک و بوم ندارد. هر اندازه از شکاف حاکمیت و مردم، در امور مرتبط به مشروعیت بخشی سیاست خارجی و فعالیت در عرصه بین الملل، کاسته شود، قدرت مقابله با چنین ترفندهایی از سوی ایرانیان، افزون خواهد گشت.