در خلال روزهای اخیر تحرکات سعودی ها در صدر اخبار منطقه و جهان قرار گرفته است و به تبع آن بسیاری از تحلیل گران، نظرات متفاوتی را در رابطه با انگیزه این تحرکات اظهار داشته اند و گمانه زنی هایی نظیر رویارویی و تقابل و جنگ مستقیم یا غیر مستقیم با ایران و لبنان و ... را پیش بینی کرده اند. لیکن تخمین واکنش های عربستان ،منوط به نگرش در ابعاد گوناگون به دگرگونی های اخیر ،پیرامون حکومت سعودی و پردازش آن می باشد. از این رو التفات به نکات ذیل میتواند در این مسیر راهگشا باشد.
دیدار مقامات آمریکا، از منطقه خاورمیانه علی الخصوص عربستان سعودی قبل از آغاز تنش ها:
رکس تیلرسون (وزیر خارجه) که پیشینه مدیریت های کلان اقتصادی علی الخصوص در حوزه نفتی را در آمریکا برعهده داشته است و بازارهای خاورمیانه را به خوبی میشناسد و در میان مقامات آمریکایی بهترین کسی است که میتواند ناگواری های حاصل از جنگ و نا آرامی بر اقتصاد جهانی و آمریکا و عربستان سعودی را محاسبه کند؛ قبل از ایجاد این تنش ها وتحرکات سعودی،سفرهای متعددی را به کشورهای منطقه داشته است و این نشانگر اتفاقاتی تازه برای منطقه خاورمیانه بود و برآورد می شود که سعودی ها بعد از اتمام کار داعش در سوریه دچار سرخوردگی و شکست شده اند و به دنبال سهم خواهی در منطقه هستند، از این رو با متحد آمریکایی خود قصد مذاکره و برنامه ریزی داشته و متقابلا آمریکایی ها هم به دنبال برنامه ای دقیق برای منافع خود در این منطقه بوده اند.
دور از نظر نیست که عزیمت آمریکایی ها به عربستان، روی دیگری هم دارد و آن مهار وتحت برنامه قرار دادن تحرکات خطرساز و بحران زای سعودی است، تا اقدامات خارج از برنامه عربستان، منافع وطرح های منطقه ای آمریکا را دچار آسیب جبران ناپذیر ننماید و اگر قرار است سیاست گذاری در این حوزه صورت گیرد سیاستی مقبول باشد، تا کشور سعودی به دور از فضای غیر قابل مهار و جنگ های نامحدود، برنامه های خود را تثبیت نماید.
مسئولین آمریکایی اعم از وزیر خارجه یا رئیس جمهور، بیش از آنکه یک سیاست مدار برای پیش برد اهداف و سیاست گذاری های کلان آمریکا باشند، به عنوان یک بازرگان خوب برای مسائل کلان اقتصادی درحوزه های مختلف عمل می کنند و بدون تردید حتی ترامپ هم از سفرهای دوره ای خود نه تحکیم روابط حسنه، بلکه چپاول سرمایه های کشورهای مختلف را در ذهن می پروراند و اتفاقاً او هم به خوبی میداند که جنگ و ناآرامی های بدون کنترل در منطقه خاورمیانه و عربستان به شدّت میتواند به اقتصاد اروپا و آمریکا در شرایط فعلی صدمات جبران ناپذیری وارد نماید، علی الخصوص که سرمایه های شخصی ترامپ هم تحت الشعاع این تصمیمات کلان برون مرزی آمریکا واقع خواهد شد.
تجربه ثابت کرده است که امثال ترامپ و تیلرسون و حتی صهیونیست ها ، اصولا نه باور دارند و نه میتوانند به تدابیر نظامی و تنش زای بدون قدرت بر نظارت آن در منطقه فکر کنند و اگر برای کشورهای مختلف از آمادگی برای استفاده از گزینه نظامی و درگیری سخن میرانند، تنها یک بلوف برای فشار و تهییج افکار مردمی و سیاستمداران در کشورهای بی تجربه و ترسو در راستای اهداف از پیش تعیین شده است ؛ ولی در میان سیاست مداران و تصمیم سازان شجاع و فکوری همچون ایران اسلامی این قصّه متفاوت است و به تهدیدهای توخالی اینها به مَثابه بازار پر رونق کشتی کج آمریکایی مینگرند که ترامپ با کُری خوانی هایش جیب تماشاگران را تخلیه می کند.و نیشخند تلخ و آمیخته با تمسخرِسیاست گذاران انقلاب اسلامی تنها میراثی است که بعد از مرگ توطئه هایشان د رمنطقه به ارث خواهند برد.
اینکه مستکبران آمریکایی از هر وسیله ای، حتی کشتار مردمان بیگناه برای رسیدن به منافع مد نظر خود فرو گذار نخواهند کرد، یک تجربه تاریخیِ ثابت شده است، اما نمیتوان پذیرفت امروز و با وضعیت فعلی جنگ نامحدود و رویارویی با محور مقاومت در منطقه منفعتی را برای آمریکایی ها در بر داشته باشد، بلکه خسران و شکست را هم به ارمغان خواهد آورد.
نتیجتاً حمایت آمریکایی ها از دولت سعودی در بردارنده حمایت در عملیات های نظامی علیه کشورهای دیگر نخواهد بود و با این وجود سعودی ها هم قدرت تحرک نظامی بدون حمایت و چراغ سبز آمریکایی ها را نخواهند داشت
سهم رژیم صهیونیستی در تحرکات سعودی ها:
رژیم نامشروعی چون اسرائیل قطعاً مانند صیادی فرصت طلب منتظر است تا صید خود را از معارک منطقه شکار کند و این مسأله ایست که گاهی سردمداران کشورهای مسلمان فراموش میکنند و یا میدانند،اما آنقدر در دنیا غرق شده اند که دیگر از اسلام جز نامش برای ایشان باقی نمانده است.
هیچ صیدی برای اسرائیل بزرگ تر و ارزشمندتر از صدمه بر پیکره حزب الله و محور مقاومت که موجودیّت این رژیم را به خطر انداخته است وجود ندارد و اسرائیل به خوبی میداند که با وجود این نیروی با ایمان و مقتدر و مسلمان، کم کم پایه های حکومت ظالمانه و غاصبانه اش فرو خواهد ریخت و هر روز صدای قدم های رزمندگان حزب الله و مقاومت را در کنار مرزهایش نزدیک تر احساس میکند.
هرچند برخی کشورهای عربی چشم دیدن اقتدار و عظمت مقاومت را ندارند، اما اگر واقع نگر باشند، خواهند دید که محور مقاومت نه تنها تهدیدی برای صیادان فرصت طلب اسرائیلی است و عمر این رژیم را کوتاه خواهد کرد، بلکه حافظ کشورهای مسلمان در مقابل توطئه های استکبار جهانی خواهد بود و اقلّ این حفاظت میتواند این مسأله باشد که طراحان استکبار و محاسبه گران امپریالیسم جهانی در ایجاد توطئه ونقشه های دقیق و راهبردی کوتاه مدت و میان مدت خود، همیشه نقش محور مقاومت را در به چالش کشیدن و مبارزه با توطئه ها و نقشه هایشان در عرصه بین الملل، فراموش نخواهند کرد. کما اینکه ژاندارم منطقه ای استکبار میداند که بعد از تغییر موازنه قدرت در منطقه، بزودی نوبت به صیادان تیزبین اسرائیلی هم خواهد رسید.
افزایش ارتباط بین سعودی ها و صهیونیست ها:
اظهار نظرهای همسان و همگون عربستان با رژیم صهیونیستی نشان از هماهنگی بیش از پیش این دو کشور در منافع مشترک است. منافع مشترکی که حاصل آن مبارزه با محور مقاومت و آزادی خواهی و تسهیل طرح ها و برنامه های استکبار در منطقه خاورمیانه است .
شاید این سوال در ذهن یک خواننده ایجاد شود که چگونه یک کشور اسلامی حاضر است تا در راستای منافع خود با کشوری که اساساَ با اصل اسلام مخالفت و مبارزه دارد ائتلاف نماید؟
بدون تردید پاسخ به این سوال، تبیین کننده بسیاری از ابهامات در تحرکات بی سابقه سعودی خواهد بود.
شاید بهترین پاسخی که میتوان برای آن یافت ،تحلیل اسلامیت به عنوان یک قید برای دولت سعودی است و اگر این قید کنار برود دیگر پاسخ هم به تبع آن روشن میشود.
تحولات لبنان:
لبنان اولین کشوری است که به شدت تحت الشعاع تحرکات سعودی ها قرار میگیرد و تأثیر آرایش سیاسی لبنان از اراده و خواست سعودی ها ،ضعفی است که سالهای سال مردم لبنان با آن دست و پنجه نرم میکنند. ملّت لبنان باید امیدوارانه تلاش نمایند و روزی را محقق سازد که فقط ملّت ،تصمیم گیرنده اصلی در آینده سیاسی این کشور باشد و تا زمانی که تمامی مناصب حکومت لبنان ،برآمده از جریانات سیاسی درونی نشود، طبیعتاً مردم لبنان ،روزگار همراه با استقلال و آرامش وثبات را در کشورخود مشاهده نخواهند کرد.
اتفاقات اخیر در لبنان میتواند شروع خوبی برای حرکت ملّت لبنان به سمت اتحاد و همدلی در سایه اتکاء به نیروهای مقاومت حزب الله و انتخاب درونی آرایش سیاسی باشد تا دیگر هیچ کشوری همچون عربستان نتواند هر زمانی که اراده نمود آرامش و ثبات این کشور را تحت الشعاع قرار دهد.
تغییر معادلات در جبهه نبرد یمن:
این روزها یمن کانون توجهات جهانی شده است و این موضوع به خاطر عزم جدی یمنی ها مبتنی بر دفاع بازدارنده است .مقاومت مردم یمن هر روز بیش از زمان های دیگر رخ نشان داده و سعودی ها را در معرض شکستی بزرگ قرار داده است.
با این وجود ،گویا سعودی ها دو راه بیشتر درمقابل خود نمی بینند:یا جنایت بیشتر و تضعیف حامیان یمن تا تسلیم کامل یمنی ها با هر ابزار ممکن و یا تسلیم در مقابل ملّت یمن و قبول سومین شکست بزرگ امپریالیسم سعودی در منطقه خاورمیانه بعد از عراق و سوریه، که صد البته گزینه آخر اصلا مورد پسند نظام عربستان نخواهد بود و ممکن است در آخرین بار به آب و آتش بزند، اما آنچه که می توان از محاسبات نتیجه گرفت این است که لاجرم عربستان باید بپذیرد که دیگر موازنه قدرت در منطقه برهم خورده است و روزگار قدیم، برای توسعه طلبی و زورگویی به سرآمده است.
هرچند تا به امروز این واقعیّت را سعودی ها نپذیرفته اند، اما پیش بینی میشود که دیر یا زود و با رنج فراوان و خسارات بیشتر ویا با مذاکره و تعامل به این حقیقت خواهند رسید.
از طرفی افزایش قدرت بازدارندگی یمنی ها با تسلیحات موشکی، رژیم سعودی را نگران ساخته است و تمرکز عربستان از جریانات منطقه ای برای سهم خواهی را دچار اختلال شدید نموده و در حال حاضر رژیم سعودی جنگ یمن را مانند نقشه ها و طرح های هزینه بر دیگر خود در سوریه و عراق و لبنان شکست خورده می پندارد و تنها دست آورد این تلاش ها را، فقط هزینه های سرسام آور مالی و اعتباری بر باد رفته می بیند.
تحولات داخلی عربستان سعودی:در هفته های اخیر موجی از بازداشت ها برای مبارزه با فساد شاهزادگان و در نقطه مقابل تظاهر به انفتاح اجتماعی و فرهنگی در کشور و سخن از توجه به جوانان ،از جمله مواردی است که کانون توجهات منطقه ای و بین المللی قرار گرفت، اما این تحرکات وقتی بیشتر خود را نشان میدهد که اخبار غیر رسمی حکایت از نزدیکی محمد بن سلمان به مسند پادشاهی عربستان سعودی است و طبیعتاً لازمه این انتقال قدرت آماده سازی و همراهی افکار عمومی داخلی و مقاومت در برابر مداخله کشورهای تحت تأثیر است.
به نظر می رسد که افکار عمومی سعودی که سالیان سال ،افراد مسن و کار آزموده را برای حکمرانی برخود دیده است ،تاب حکومت یک جوان 28 ساله برای ولیعهدی و چند سال بعد در کسوت پادشاهی را نداشته باشد.
گویا محمد بن سلمان نیاز دارد تا در فضایی قرار گیرد که مشاورانش اعم از داخلی و خارجی برای او طراحی میکنند و اگر مشاهده می کنیم که اقتدار ایران اسلامی ،پیروزی های محور مقاومت در سوریه، شکست داعش در عراق و دفاع بازدارنده یمنی و موشک هایش، حکومت سعودی را خشمگین کرده و بی تابانه در حال رایزنی برای التهاب آفرینی است، یکی از عوامل مهم آن همین برهم خوردن فضایی است که سعودی ها در حال آماده سازی برای انتقال قدرت در نظر دارند و این شکست ها باعث رشد اعتراضات به ولیعهد و پادشاه فعلی در ناکارآمدی طرح ها و ائتلاف های به ظاهر طوفانی ایشان و هزینه های سرسام آور نظامی برای دفاع از کشور سعودی است.
نباید توقع داشت که سعودی ها به سادگی از کنار این مسأله بگذرند،چرا که اجرای دقیق نقشه های آینده درانتقال قدرت و عربستانی جدید که موافق میل غرب و حکمرانان فعلی باشد، و بتواند تازه در مقابل ایران اسلامی جهت نیل به اهداف منطقه ای استکبار ،قد علم کند ،باید عاری از هرگونه خط خوردگی بواسطه تهدیدهای خارجی از جمله یمن و عراق و ایران باشد.
از آنجا که سعودی ها برنامه های انتقال قدرت خود را درخطر دیده اند،باید سه کشور را مهار کنند؛ که اولین آنها ایران است.
1- ایران : برای کنترل ایران، به فکر ایجاد فشار مضاعف ،توسط کشورهای منطقه و جهان،تحت عناوینی همچون اقدام تلافی جویانه علیه ایران به بهانه حملات موشکی یمنی ،تهدید به اجماع جهانی برای تحریم و امثال آن هستند.
2- عراق : از آنجایی که عراق دارای بحرانهای متناوبی است و روابط خارجی کاملا متفاوتی نسبت به ایران دارد، فشار بر دستگاه دیپلماسی و افکار عمومی سیاسیون و مردم این کشور با روشی که برای ایران پیش بینی شده است ،نمیتواند اثر بخش باشد وگزینه هایی دیگری چون مذاکره با طرف های عراقی ( مقتدی صدر) انتخاب بهتری برای کنترل تهدید مقاومت عراقی ها در برابر برنامه های سعودی است .
3- یمن : بمباران غیر نظامیان یمن اولین گزینه ای است که میتوان برای کنترل یک کشور بی دفاع مورد انتخاب امپریالیسمی همچون عربستان باشد تا با جلوگیری از تهدیدهای ثانویه و کنترل و همسویی با نقشه های آینده مزاحمتی برای سعودی ها در انتقال قدرت نباشد.
از این رو میتوان اینگونه نتیجه گرفت که دولت جمهوری اسلامی ایران همچون گذشته باید درعین اقتدار و ارسال پیام هشدار برای رؤیا پردازان سعودی، خاطر نشان سازد که عربستان هرگز نمیتواند با مدل های غربی و طراحی های مشاوران صهیونیستی ،جمهوری اسلامی ایران را از آرمان های خود که حمایت از مقاومت و آزادی خواهی در سطح منطقه و جهان است بازدارد ،چرا که این آرمان ها با موجودیت نظام و انقلاب آمیخته است و تا زمانی که نظام اسلامی با اتکاء به نیروی مردمی خود با نشاط و پیشرو در عرصه های بین الملی است، این حمایت ها باقی و جاری خواهد بود .
اما در حوزه مذاکره با طرف های عراقی هم قطعاً برادران عراقی به خوبی میتوانند ما بین تزویر و صداقت، در رفتار سعودی ها را تشخیص دهند و این مناسبات جدید اگر در راستای جاه طلبی افراد و گروههای فرصت طلب سعودی است، قطعاً جز خسران برای عربستان در پی نخواهد داشت.
در حوزه یمن هم آنچه که در طول تاریخ ثابت شده است، جنایتکار و خونریز محو و مقاوم و مظلوم باقی است. و این سفاکی در یمن که در مقابل چشم جهانیان مدعی حقوق بشر در حال رخ داد است، جز اینکه بنیان حکومت سعودی را متزلزل نماید حاصل دیگری نخواهد داشت و هر روز مردم یمن را بر راهی که انتخاب کرده اند مصمم تر خواهد ساخت.
نویسنده این یادداشت امید دارد که آزادی خواهان و اسلام گرایان واقعی در عربستان قبل از اینکه سرمایه های کشورشان هزینه طرح های آمریکایی - صهیونیستی گردد، فکر چاره ای برای احیاء روابط حسنه با برادران مسلمان خود در سطح منطقه وبین الملل باشند و با تعاون بر برّ و تقوی که توصیه یگانه کتاب مسلمانان است، مسئولیت خود را نسبت به حمایت از مسلمانان جهان ایفا کنند. و صد البته که در جمهوری اسلامی ایران هم این میل و رغبت وجود دارد تا روزگاری رسد که دو کشور برادر و مسلمان ایران و عربستان به دور از سیاسی کاری و توطئه آمریکایی و صهیونیستی و اعمال قدرت افراد دست نشانده و سلطه گر ،دست دوستی و برادری برای یکدیگر دراز کنند و غم و اندوه مسلمانان جهان را از کشتارها و خونریزی های ددمنشانه استکبار جهانی بکاهند ودست آمریکاو صهیونیست بین الملل را از چپاول سرمایه های ملت ها کوتاه نمایند.
واکنش های ایران به این تحولات:
ایران اسلامی که با درایت و عقل جمعی ملّت خود توانسته است تا به امروز به عنوان یک کشور پیشرو در عرصه های بین الملی ،نقش های عدیده ای را اجرا کند و در تمامی برهه ها نشان داده است که میتواند بحران های به مراتب سخت تر از این برهه را به سرانجام نیک برساند ،قطعاً در این مسأله هم به فضل و عنایت الهی سربلند و پیروز خواهد بود ، اما آنچه که نباید از نظر دور داشت این است که دولت جمهوری اسلامی ایران، تا هنگامی که تکیه بر مردم و اعتماد ایشان دارد،از هر پیچ تاریخی میتواند به خوبی گذر کند و دشمنان این مرز و بوم بدانند که نظام اسلامی، تهدیدهای توخالی و فشارهای ضعیفی که این روزها برخی کشورها میخواهند بر افکار عمومی القاء کنند را، کوچک میشمارد و اتفاقاً مسئولین و تصمیم گیرندگان سیاست های کلان کشور را در اجرای برنامه های خود مصمّم تر خواهد نمود، چرا که اگر این تصمیم ها صحیح نبود، قطعاً امپریالیسم منطقه ای و جهانی اینگونه به تکاپو نمی افتادند.
تجربه تاریخی کشورهای خاورمیانه نشان داده است که جز با حربه مقاومت واتحاد و همدلی نمیتوان به تعالی و رشد کشور خود فکر کرد و این راهی است که این روزها از ایران و سوریه گرفته تا عراق ویمن و در نهایت لبنان تجربه خواهد شد و نا امید کننده بازیگران استکبار در استیلاء بر ملت ها خواهد بود.