غل و زنجیر زدن بر در مسجد و سیم خاردار کشیدن بر بالای نرده ها و دیوارهای آن؛ این اتفاقی است که ممکن است باور نکنید، اما مدت نسبتا طولانی است رخ داده و هنوز حل و فصل نشده است!
به گزارش «تابناک»؛ حکایت مسجد جامع نور ولایت در سوهانک تهران، ماجرای عجیب و غریبی است که اگر در جریان جزئیاتش نباشید، ممکن نیست باورش کنید؛ داستان مسجدی که در قلب یک اختلاف عمیق واقع شده و از این روی، یکی از طرفین ماجرا بر درهایش قفل و زنجیر زده و حتی برخی درهای ورودی آن را جوشکاری کرده و بر نرده هایش سیم خاردار کشیده است.
تصمیمی که موجب شده مسجد و مجموعه های پیرامونی آن از دسترس عموم خارج شده و برگزاری نماز جماعت در خیابان مجاور مسجد، ذهن رهگذران و ناظران را با پرسش ها و ابهامات عجیبی درگیر نماید؛ ابهاماتی از این دست که مگر مسجد را هم میتوان پلمب کرد و مانع حضور نمازگزاران در آن شد؟!
پرسشی که در قلب کشورمان، در پایتخت جمهوری اسلامی رخ میدهد و از این روی، بسیار شگفت آور ست، به ویژه اگر بدانیم پاسخی به آن داده نشده و کسی قصد پاسخگویی هم ندارد. انگار نه انگار که درباره مسجد سخن میگوییم که لقبش خانه خداست، نه یک مجتمع تفریحی، تجاری یا حتی مسکونی.
اما ماجرا چیست؟ کنکاش ها برای یافتن پاسخ این پرسش، هرچند بخشی از ماجرا را عیان میکند، حاوی نکات دردناک تری است، زیرا پی خواهیم برد رقم زننده این ماجرا و مسئول غل و زنجیر کردن مسجد، کمیته امداد امام خمینی(ره) است! مجموعه ای که مدعی است حق و حقوقش در این مسجد رعایت نشده و از این روی، راه را بر نمازگزاران بسته است.
داستان از آنجایی شروع میشود که سال های سال پیشتر، با همراهی مردم، خیرین و همکاری کمیته امداد، زمینی که به کمیته تعلق داشته، به ساخت این مسجد بزرگ اختصاص پیدا میکند و این همکاری با تغییر رئیس کمیته امداد هم ادامه مییابد تا اینکه در نهایت مسجد نور ولایت به بهرداری میرسد؛ نقطه ای که باید پایان بخش ماجرا باشد اما این گونه نشده است.
بعدها در این مسجد پایگاه مقاومت بسیج و مقبره شهدای گمنام هم افزوده میشود و در نامه نگاری های صورت گفته به این منظور، همه فرایند طی شده مورد تأیید رئیس جدید کمیته امداد هم قرار میگیرد؛ اما بناگاه اختلافاتی بروز میکند که موجب میشود، کمیته امداد خود را مالک بنا خوانده و از تلاشش برای رقم زدن تغییراتی در آن سخن به میان آورد.
اختلافی که ظاهرا در آن، پیشینه واگذاری این ملک کمیته امداد به مسجد و موافقت دو رئیس پیشین کمیته امداد و دیدگاه رهبر انقلاب در این خصوص فراموش شده است. عجیب آنکه یادآوری این موضوعات به رئیس فعلی کمیته امداد که مسجد در زمان وی به بهره برداری رسیده هم راه به جایی نبرده است.
ماجرایی عجیب که اگر بدانیم برخی مباحث خاص ـ از جمله تعلق زمین به خانواده بزرگ مستمری بگیران و تحت حمایت این کمیته و مجاز نبودن برای ساخت مسجد یا غیرقابل برگشت بودن ساختمانی که صیغه مسجد بر آن جاری شده و... ـ به آن سنجاق میشود، عجیب تر جلوه خواهد کرد و جوشکاری و قفل و زنجیر درهای مسجد مانع از آن میشود که بپذیریم خود به خود حل شدنی است!
گرهی که اگر کور هم نشده باشد، در مسیر کور شدن قرار دارد و از این روی لازم است دیگرانی برای گشودن آن اقدام کنند؛ اما ظاهرا کسی احساس مسئولیت نکرده به آن ورود کند؛ ورود به داستان مسجدی که نمازگزاران را به آن راه نمیدهند و نه در آسیای شرقی یا آن سوی خاورمیانه، که در قلب کشورمان واقع است؛ در ام القرای جهان اسلام!