حكم مرگ مجرم سابقهدار كه به اتهام تعرض به دختري نوجوان بازداشت شده در ديوان عالي كشور تأييد شد. حكم اعدام همدست متهم مدتي قبل اجرا شده است.
به گزارش جوان، پاييز سال 92، دختر نوجواني به نام مهتاب همراه پدر و مادرش به پليس آگاهي رفت و به اتهام آزار از دو پسر جوان شكايت كرد. او در طرح شكايتش گفت: «ديروز ساعت6 بعدازظهر براي رفتن به خانه مادربزرگم در خيابان خاقاني منتظر ماشين بودم كه پرايد سفيدرنگي توقف كرد. سوار شدم و بعد از طي مسيري راننده به بهانه ترافيك به سمت بزرگراه امام علي رفت و سرنشين ديگر كه در صندلي جلو كنار راننده نشسته بود يكباره به سمت من برگشت و به رويم چاقو كشيد. شيشههاي عقب خودرو دودي بود و خيلي از بيرون ديد نداشت به همين دليل سرنشين به صندلي عقب آمد و بدون توجه به التماسهايم مرا آزار داد. بزرگراه خلوت بود و راننده جايش را با سرنشين عوض كرد و و اينبار راننده به صندلي عقب آمد و... آنها با بيرحمي تمام مرا حوالي اتوبان آزادگان از ماشين به بيرون پرتاب كردند و رفتند. فقط در آن شرايط توانستم شماره پلاك پرايد را به خاطر بسپارم.»
بعد از طرح شكايت، مأموران با ثبت شماره پلاك خودروي متهمان توانستند صاحب خودرو كه يكي از مجرمان با سابقه به نام بابك بود را شناسايي و بازداشت كنند. اين مرد 28ساله با اعتراف به جرمش گفت: «من و فرشيد در يك كمپ ترك اعتياد با هم آشنا شده بوديم و بعد از آن در زمينه خريد و فروش مواد مخدر باهم فعاليت ميكرديم. روز حادثه دو نفري بعد از مصرف مواد در حاليكه حالت طبيعي نداشتيم شاكي را به عنوان مسافر سوار ماشين كرديم و يك لحظه وسوسه شيطان شديم و او را آزار داديم.» با اين توضيحات، متهم روانه زندان شد و در ادامه تحقيقات پليس تلاش كرد تا ديگر متهم را نيز بازداشت كند، اما ردي از آن مرد جوان به دست نيامد.
پرونده بابك به شعبه پنجم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. در آن جلسه متهم بعد از آخرين دفاع به اعدام محكوم شد. اين حكم با تأييد در ديوان عالي كشور، مهرماه امسال اجرا شد. روز اجراي حكم در حاليكه تلاش پليس براي شناسايي دومين متهم پرونده ادامه داشت مأموران دريافتند فرشيد در خانه پدرياش پنهان شده است. به اين ترتيب در يك عمليات ويژه متهم دستگير شد. او در بازجوييها جرمش را انكار كرد و مدعي بود در ربودن و آزار شاكي نقشي نداشته است اما با توجه به شواهد و قرائن موجود كيفرخواست عليه وي صادر و پرونده به شعبه پنجم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. بعد از اعلام رسميت جلسه، متهم بار ديگر جرمش را انكار كرد و گفت: «با بابک به خاطر خريد و فروش مواد مخدر و اموال مسروقه اختلاف مالي داشتم و او از من كينه داشت به همين دليل بعد از دستگيري خواسته است انتقام بگيرد و پاي مرا به اين پرونده باز كند.»
در ادامه متهم در پاسخ به سؤال رياست دادگاه درباره اينكه چطور شاكي تو را بعد از سهسال از ميان چندين متهم ديگر شناسايي كرد، پاسخ داد: «من اصلاً اين دختر را نميشناسم و او را نديدهام. شايد اشتباه كرده باشد.» متهم همچنين در خصوص سه سال زندگي مخفيانهاش گفت: «به خاطر اختلاف با خانودهام، اين مدت در دماوند بودم و آنجا زندگي ميكردم. وقتي شنيدم بابك بازداشت شده است گمان كردم پليس او را به خاطر حمل و نگهداري مواد مخدر دستگير كرده است و از ماجراي آزار دختر نوجوان اطلاعي نداشتم.»
در پايان هيئت قضاي بعد از آخرين دفاع، با توجه به مدارك موجود در پرونده متهم را به اعدام محكوم كرد. اين حكم به ديوان عالي كشور فرستاده شد و در شعبه 24 ديوان نيز تأييد شد.