لیلا تیموری- در هفته گذشته، مطلبی از رضا نصری، حقوقدان بین المللی و مؤسسه عالی مطالعات بین المللی ژنو در تابناک منتشر شد. وی در این یادداشت، ضمن توضیح موقعیت ایران در منطقه، نکاتی را به هموطنان گوشزد کرده و گفته بود: «افکار عمومی ایران ـ که گاه بیش از حد از حقایق منطقه و از موقعیت خود در آن غافل به نظر میرسد ـ باید به این امر واقف شود که تضعیف این «قدرت مرکزی» یعنی شکستنِ این سدها و جاری شدن سیل گروههای تکفیری در سراسر کشور. این حقیقت انکارناپذیر این منطقه در عصر «بازیگران غیر دولتی» است که غفلت از آن موجب تکرار تجربهُ افغانستان، عراق، سوریه، لیبی، چاد، مالی و برخی دیگر از کشورهایی که در شرایط مشابه ایران به سر میبردند خواهد شد، به ویژه اینکه قدرتهای متخاصم منطقه - با محوریت عربستان سعودی و اسرائیل و با همراهی دولت ترامپ - این بار تمام منابع مالی و لجستیکی خود را برای اطمینان از فروپاشی شیرازه ایران به کار خواهند گرفت.
در نتیجه، افکار عمومی باید پذیرای این حقیقت باشد که در این منطقه و در بستر ژئوپولیتیک کنونی، جامعه مدنی ایران فرصتِ هیجانزدگی و مبادرت به رفتارهای احساسی را ندارد. این صحنه دیگر مجالِ «سعی و خطا»، پیروی از گروههای سطحی و فانتزیک مانند «ریاستارت» و رسانهُ «منوتو» و «آمد نیوز»، فریاد شعارهای مغرضانه علیه نیروهای مسلح، تجمعهای تلگرامی و هدایتشده، پیروی از دستورالعملهای التهابآفرین از سوی افراد بی هویت و مراکز ناشناس، تخریب زیرساختها و دویدن به دنبال نوستالژی «رضا شاه» را نمیدهد».
به گزارش «تابناک»؛ وی در آن یادداشت در تبیین شرایط منطقه ای ایران و توجه دادن این شرایط به مخاطبان موفق عمل کرده و مطلبش با استقبال مخاطبان روبه رو شد؛ نکته ای که باعث شد، مروری بر آن یادداشت صورت بگیرد، این است که افکار عمومی به خوبی شرایط منطقه ای ایران را درک کرده اند. نشانه آن هم مدیریت رفتار اعتراضی، پس از آشوب های اولیه بود. با وجود این، گویا برخی از مقامات و مسئولان کشور هستند، که موقعیت منطقه ای ایران را درک نکرده اند و نمی خواهند تغییری در رفتار خودشان برای اداره کشور نشان دهند.
این برخی مسئولان هستند که چند روز است در حال فرافکنی مشکلات هستند و نقشی برای خود قائل نیستند. این برخی تریبون ها هستند که به رغم اطلاع از اینکه نوع حرف ها و خطابه هایشان، مردم را از نظام، دور کرده است، همچنان بر همان مسیر حرکت می کنند. در روزهای گذشته، مشاهده شد که برخی از حاکمیت، ابدا اعتراض مردم را خطاب به خودشان تلقی نکرده اند و همان حرف های انشقاق طلبانه گذشته را بر زبان می رانند. صدا و سیما برنامه می گذارد و کارشناسانش می گویند رسانه ملی بسیار معتبر و قابل اعتماد است. برخی مجری های سیاسی کارش که برای فصل کردن، خلق شده اند، می نویسند که مردمی ترین رسانه، صدا و سیماست. وقتی مردم را، بخش کوچکی از یک فرقه، فرض می گیرند، طبیعی است که صدای اعتراض مردم را خطاب به خود، ندانند.
برخی نماینده های مجلس که حرص و ولع آنان برای افزایش حقوقشان، مردم را آزرده خاطر کرده بود، نماینده هایی که اطلاع ندارند که حق ندارند مصوبه ای بگذرانند و پایتخت یک کشور دیگر را مشخص کنند و همان هایی که نمی گذارند درباره بودجه مجلس صحبتی شود، در این مدت از این رفتارهایی که مردم را آزرده خاطر کرده است، نه تنها عذرخواهی نکردند، بلکه با حضور در همان رسانه ملی، همه مشکلات را به یک نهاد دیگر نسبت دادند؛ عذرخواهی نکردند و نگفتند که برخی از آنان به خاطر گرفتن برخی امتیازات، از قدرت نظارت خود بر همه ارکان کشور، استفاده نکردند تا مشکلات موجود از عدم نظارت درست آنان، کارد را به استخوان ملت رساند.
قصه پر غصه رسانه ملی هم که دیگر برای همه ایرانیان، از اصولگرا و اصلاح طلب و مردم عادی، تبدیل به کلافی پیچ در پیچ شده است؛ سخن رئیس جمهور را در هیات دولت سانسور می کند، اما انتظار جلب اعتماد مردم را دارد. اغلب رسانه های جهان، نشست شورای امنیت درباره ایران را پخش زنده می کنند، اما تلویزیون ایران از کنار آن می گذرد، ولی انتظار دارد مردم اخبارشان را از رسانه های دیگر نشنوند. به میان مردم می رود تا از حفظ وحدت صحبت کنند، اما فقط سخنانی را که علیه یک نهاد انتخابی است، پخش می کند!
تریبون های عمومی نماز جمعه هم که اخیرا پیش از خطبه ها در آن شعر می خوانند، مشکلات را یا به دولت نسبت می دهند، یا به احمدی نژاد (احمدی نژاد در دو سال آخر)، یا به خارج از کشور، یا به فضای مجازی! آیا اگر دولت اصولگرایی بود، الان مملکت مشکلی نداشت؟ مگر ده سال تمام به صورت خالص، دولت دست اصولگرایان نبود؟ همه این مشکلات را دولت فعلی و خارج و فضای مجازی درست کرد؟
اکنون زمان آن است که بگوییم، برخی از مسئولان کشور در همه نهادها، گاه بیش از حد از حقایق مردم و از موقعیت خود در جامعه غافل اند؛ بنابراین، باید به این امر واقف شود که تضعیف این «اعتماد مردم» یعنی مشروعیت زدایی از کلیت نظام. مردم تفاوتی بین دولت، سایر نهادها و نظام قائل نیستند. این حقیقت انکارناپذیر کشور در عصر «انفجار اطلاعات» است که غفلت از آن موجب تکرار تجربه ای تلخ خواهد شد، به ویژه اینکه در منطقه هم قدرتهای متخاصم منطقه - با محوریت عربستان سعودی و اسرائیل و با همراهی دولت ترامپ - این بار تمام منابع مالی و لجستیکی خود را برای اطمینان از فروپاشی شیرازه ایران به کار خواهند گرفت. در نتیجه، برخی مقامات باید پذیرای این حقیقت باشند که در این کشور و در جامعه کنونی ایران، مسئولان فرصتِ فرافکنی و مبادرت به رفتارهای کور را ندارد. این صحنه دیگر مجالِ «سعی و خطا»، متهم کردن همدیگر و فرافکنی مشکلات، به دولت، خارج، فضای مجازی و ... را نمی دهد.