مطمئنا در دنیای پرتلاطم امروزی، یکی از موضوعاتی که می تواند جوامع بشری را از اختلافات شخصی و جمعی در امان بدارد، «آشنایی با حقوق متقابل افراد با یکدیگر و قانون» است که مهمترین اثر این آشنایی و آگاهی را می توان در پیشگیری از وقوع بسیاری از مشکلات حقوقی دانست؛ بنابراین، امروز تلاش داریم تا موضوع «اعتراض به رأی دادگاه» را بررسی کنیم.
گاهی در دعاوی که مطرح میکنیم یا علیه ما مطرح میکنند، رأیی به ضرر ما صادر میشود؛ اما باید این نکته را در نظر داشت که این آخر راه نیست و کسی که حکم علیه او صادر شده است، میتواند از راه های مختلف به این رأی صادره اعتراض کند.
یکی از تقسیمبندیهای اولیه در ارتباط با طرق اعتراض به آرا، تفکیک طرق عادی از طرق فوقالعاده است. طرق عادی اعتراض شامل؛
۱. واخواهی است که در مورد حکم غیابی صورت میگیرد؛
۲. تجدید نظرخواهی که مربوط به آرای حضوری است.
در مورد اصطلاح حضوری یا غیابی بودن آرا، لازم به توضیح است که حکم دادگاه در تمامی موارد حضوری است مگر این که خواندهی دعوی یا وکیل یا قائم مقام یا نمایندهی قانونی او (یعنی ولی یا قیم او) در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده باشد و به طور کتبی نیز دفاع نکرده باشد یا اخطاریههای دادگاه به او ابلاغ واقعی نشده باشد. (منظور از ابلاغ واقعی اوراق دعوی، تحویل آنها به شخص مخاطب اوراق است.) در چنین حالتی، حکمِ صادره غیابی محسوب میشود و اگر حکم غیابی علیه ما صادر شده بود مدت ۲۰ روز برای افراد مقیم در ایران و دوماه برای افراد مقیم خارج از ایران مهلت واخواهی در نظر گرفته شده است مگر این که عذر موجهی همچون بیماریای که مانع از حرکت است یا حوادث قهری مثل سیل و زلزله و … یا در حبس یا توقیف بودن و… وجود داشته باشد که باید در اولین فرصت پس از رفع عذر برای واخواهی اقدام نمایید. در حقیقت واخواهی حقِ محکوم علیه غایب برای اعتراض به حکمی است که به ضرر او صادر شده است. چنین شخصی میتواند دادخواست واخواهی خود را به همان مرجعی که رأی را صادر کرده است، تقدیم نماید.
در خصوص واخواهی بیان چند نکته مناسب به نظر می رسد: اول این که واخواهی صرفا حق محکوم علیه (کسی که حکم به زیان او صادر شده باشد) است و نه محکوم له. دوم این که برای واخواهی حتما حکم باید غیابی صادر شده باشد واحکام نسبت به خواهان دعوی همیشه حضوری محسوب میشود. و در نهایت این که اعتراض به حکم غیابی هم در مرحلهی بدوی و هم در مرحلهی تجدیدنظرخواهی امکان پذیر است.
چنانچه رأیی که بر علیه ما صادر شده، حضوری باشد، تنها راه اعتراض به آن تجدیدنظر خواهی است. در امور حقوقی، صرفا دعاوی مالی که خواستهی آنها تا مبلغ سه میلیون ریال (سیصد هزار تومان) باشد قابل تجدید نظر نخواهد بود و در سایر موارد اگر رأیی به ضرر ما صادر شده باشد و ما حق تجدیدنظر خواهی خود را با توافق کتبی از بین نبرده باشیم، اصولا قابل تجدید نظرخواهی است.
اما مرجع تجدیدنظر خواهی کدام است و ظرف چه مهلتی باید تجدید نظر خواهی کرد؟
چنانچه رأیی که به ضرر ما صادر شده است، از سوی شورای حل اختلاف صادر شده باشد، ظرف ۲۰ روز مهلت تجدیدنظر خواهی از تاریخ ابلاغ رأی برای ما وجود دارد اما مرجع تجدیدنظر خواهی، حسب مورد دادگاه عمومی حقوقی (در امور حقوقی) یا کیفری دو (در امور کیفری) همان حوزهی قضائی خواهد بود و چنانچه رأیی که علیه ما صادر شده است از سوی دادگاههای عمومی و انقلاب هر حوزهای صادر شده باشد، مرجع تجدیدنظر خواهی، دادگاه تجدید نظر مرکز همان استان است. مهلت تجدیدنظر خواهی در این مورد اخیر، نیز برای افراد مقیم ایران بیست روز و برای افراد مقیم در خارج از کشور دو ماه است.
نکتهای که باید به آن توجه نمود این است که پس از مرحلهی تجدیدنظر خواهی اصولا آرای صادره قطعی خواهند شد و وارد مرحلهی اجرا میشوند.
از طرقِ عادیِ اعتراض به آرا که بگذریم، طرق فوقالعادهی اعتراض نسبت به آرای محاکم عبارتند از:
۱. فرجامخواهی؛
۲. اعادهی دادرسی؛
۳. اعتراض ثالث.
فرجام خواهی و اعتراض ثالث
با توجه به این که بررسی همهی روشها در این نوشتار امکان پذیر نیست، در این جا صرفا یک مرور اجمالی در ارتباط با فرجام خواهی و اعتراض ثالث خواهیم داشت زیرا این دو مورد کاربرد بیشتری دارند.
فرجامخواهی عبارت است از تشخیص مطابقت یا عدم مطابقت رأی صادره با موازین شرعی و مقررات قانونی. با توجه به این که فرجامخواهی یکی از طرق فوقالعادهی اعتراض به آراست در هر مورد نمیتوان از این روش برای اعتراض استفاده کرد.
در مورد آرای دادگاههای بدوی (نخستین) که به علت عدم درخواست تجدیدنظر قطعیت یافته، مهمترین موارد فرجامخواهی عبارتند از:
۱. احکامی که خواستهی آن بیش از بیست میلیون ریال باشد؛
۲. احکام راجع به اصل نکاح (ازدواج) و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر، وقف، ثلث ( منظور وصیت تا یک سوم اموال است که هر شخصی میتواند راجع به آن وصیت کند)، حبس (منظور حبس منافع یک مال است) و تولیت (که منظور امور مربوط به ادارهی مال موقوفه است).
و آرای دادگاههای تجدیدنظر استان قابل فرجام خواهی نیستند مگر در مورد احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر و وقف که به عنوان مهمترین مورد فرجام خواهی مطرح میشوند.
مهلت فرجامخواهی برای اشخاص مقیم ایران ۲۰ روز و برای اشخاص مقیم خارج دو ماه خواهد بود. در مورد احکام قابل فرجام خواهی، دادگاه تجدید نظر استان از روز ابلاغ مهلت فرجامخواهی را تعیین میکند و برای احکام قابل تجدید نظر، دادگاه بدوی که نسبت به آن تجدیدنظر خواهی نشده از تاریخ انقضای مهلت تجدیدنظر مهلت جدید تعیین میکند. مرجع صالح برای فرجام خواهی دیوان عالی کشور است.
یکی دیگر از طرق فوقالعادهی اعتراض، بحث اعتراض ثالث است و منظور از ثالث در اینجا شخصی غیر از خواهان و خواندهی دعوی است. اگر در خصوص دعوایی، رأیی صادر شود که به حقوق اشخاص ثالث خللی وارد آورد و آن شخص یا نمایندهی او در دادرسی که منتهی به صدور رأی شده است به عنوان اصحاب دعوا دخالت نداشته باشد، میتواند نسبت به آن رأی اعتراض نماید. در این موارد شخص ثالث حق دارد به هر گونه رأی صادره از دادگاههای عمومی، انقلاب و تجدید نظر اعتراض کند و نسبت به حکم داور نیز کسانی که خود یا نمایندهی آنان در تعیین داور شرکت نداشتهاند، میتوانند به عنوان شخص ثالث اعتراض کنند. اعتراض شخص ثالث باید به موجب دادخواست و به طرفیت محکوم له و محکوم علیه رأی مورد اعتراض باشد و به دادگاهی تقدیم میشود که رأی مورد اعتراض را صادر کرده است. اعتراض ثالث تنها روش اعتراضی است که مقید به مهلت ۲۰ روزه و دو ماهه نیست.