مردي كه از دو سال قبل به اتهام قتل مردي كارخانهدار با انگيزه فرار از بدهي يك ميليارد توماني در زندان به سر ميبرد روز گذشته در دادگاه كيفري يك استان تهران محاكمه شد.
به گزارش جوان، 15ديماه سال 94 اعضاي خانواده مردي كارخانهدار به نام حسين گم شدن او را به پليس گزارش دادند.
آنها گفتند حسين كه مردي 40ساله بود مثل هر روز با خودروي سواري خود از خانه خارج شد تا به كارخانهاش در جاده خاوران برود، اما امروز به محل كارش نرفته و گوشي تلفن همراهش را خاموش است.
بعد از مطرح شدن شكايت تحقيقات در اين باره به جريان افتاد و مأموران پليس چند روز بعد خودروي حسين را در حاشيه شهر كشف كردند.
آثار خونهاي به جای مانده حسين در صندليهاي خودرو حكايت از اين داشت كه حادثهاي خونين براي مرد كارخانهدار رقم خورده است تا اينكه 12روز بعد از گم شدن حسين، جسد، او داخل يك مخزن نفت در جاده خاوران كشف شد.
بررسيهاي اوليه حكايت از اين داشت كه حسين با اصابت گلوله به سرش به قتل رسيده و جسد وي در اين محل رها شده است.
با كشف جسد، پرونده با موضوع قتل عمد تشكيل شد و تحقيقات براي شناسايي عامل يا عاملان قتل به جريان افتاد.
در تحقيق از خانواده حسين معلوم شد كه او آخرين بار با يكي از بدهكارانش كه به نام ماني که مردي 38ساله است و يكميليارد تومان به حسين بدهكار بود قرار ملاقات داشته است.
بنابراين ماني به عنوان مظنون بازداشت شد. او در جريان تحقيقات پليسي به قتل حسين اعتراف كرد و پرونده با كامل شدن تحقيقات براي رسيدگي به شعبه چهارم دادگاه يك كيفري استان تهران به رياست قاضي اصغر عبداللهي فرستاده شد.
روز گذشته بعد از اينكه قاضي رسميت جلسه را اعلام كرد اوليايدم در جايگاه حاضر شده و گفتند كه خواستهشان قصاص است.
سپس ماني در جايگاه قرار گرفت و اتهام قتل را قبول كرد، اما گفت كه قصد قتل نداشته است.
او توضيح داد: من و حسين از مدتها قبل دوست بوديم. من مدتي قبل از حادثه يكميليارد تومان از او قرض گرفتم تا به وضعيت كارخانهام سامان بدهم، اما شرايط مالي كارخانه به طوري شد كه توان پرداخت بدهيام را نداشتم.
از طرف ديگر حسين مدام فشار ميآورد و مدام تماس ميگرفت تا پولش را پس بدهم. من به او پيشنهاد دادم كارخانهاي كه در جاده خاوران دارم به نام او سند بزنم، اما كارخانه ۸۰۰ ميليون تومان بيشتر ارزش نداشت و حسين قبول نميكرد.
روز حادثه وقتي سوار ماشين او شدم سر اين موضوع با هم حرف زديم، اما مشاجرهمان بالا گرفت و او اسلحه كشيد. هنگام درگيري ناگهان دستم به ماشه اسلحه رفت و دو گلوله شليك شد و به سرش برخورد كرد كه كشته شد. بعد هم جسدش را داخل يك مخزن نفت انداختم و به خانه رفتم تا اينكه دستگير شدم.
هيئت قضائي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم و وكيل مدافع او وارد شور شد.