یکم/ 4 مهر 1387. ورزشگاه آزادی. جای سوزن انداختن هم نبود. سکوهای ورزشگاه مملو از هوادارانی بود که آمده بودند بازگشت بازیکن محبوبشان را جشن بگیرند. علی کریمی بعد از 2 هزار و 717 روز به پرسپولیس بازگشته بود و در بازی برابر پگاه گیلان به میدان رفت. او بارها با دریبلها و پاسهایش، ورزشگاه پر از تماشاگر را به وجد آورد. در آن روز بخصوص 90 هزار نفر بدون دعوتنامه، دعوت بودند تا 90 دقیقه مهیج را تجربه کنند. دوشنبه شب گذشته تاریخ برای کریمی و فوتبالدوستان تکرار شد. البته این بار کریمی به جای مستطیل سبز، در استودیو برنامه «90» طنازی کرد. حضور در برنامه «90» پس از حدود 13 سال.
دوم/ این بار مردم بیشتری دعوت بودند و باز هم بدون دعوتنامه. دعوت بودند تا از جعبه جادویی نظارهگر هنرنمایی او باشند. این بار جادوی ساقهای جادوگر مهم نبود و مردم به تحسین نمایش تمام قد شرف و شهامت او پرداختند. تحسینی که محدود به فوتبالیها و فوتبالدوستان نشد. موضوع فراتر از هواداری فوتبال بود. همان طور که خود کریمی به درستی اشاره کرد: «اگر پای حق وسط باشد، رنگها جذابیتی ندارد. از هواداران استقلال تشکر میکنم.»
سوم/ علی کریمی یکی از تماشاییترین 90 دقیقههای عمرش را به نمایش گذاشت. او در 90 دقیقه مناظره با محمدرضا ساکت، دبیرکل فدراسیون فوتبال در برنامه «90»، همچون فرشتهای عمل کرد که به تنهایی تیمش را در یک مسابقه حساس از مهلکه نجات میدهد و روی سکوها و در رسانهها، لقب قهرمان میگیرد. کریمی به چند کلمه پرکاربرد، معنای تازه و دوبارهای بخشید؛ شهامت، شجاعت، شرافت و راستگویی.
چهارم/ موضوع آن طور که کیروش میگوید، نیست. استعداد را نمیتوان خرید همان طور که شرافت و با مردم بودن را نمیتوان خرید. اینها ذاتی است و البته که گوهری گرانبها و نایاب. رمزگشایی از چرایی محبوبیت کریمی کار چندان سخت و دشواری نیست. کریمی در واکنش به صحبتهای ساکت که قانع کننده نبود، خیلی موارد را به زمان سپرد تا روشن شود. از سویی برای پی بردن به خیلی موارد نیازی به گذر زمان و آینده نیست، تاریخ و گذشته است که برملا میکند. نگاهی به تاریخ و بزنگاهها مؤید آن است که قرارگرفتن در صف مردم، از او چهرهای وفادار و با شهامت ساخته، نه «بزدل».