اگر همه خسارات آبی دهه های گذشته را در یک طرف ترازو قرار دهیم، آنچه در سال آبی کنونی رخ داده و در حال رخ دادن است، نه تنها با همه خسارات گذشته برابری می کند، چه بسا از آن بیشتر نیز باشد؛ اتفاقی که سوء مدیریت ها در شکل گیری آن کاملاً مشهود است و همچنان این ناکارآمدی هاست که افق های آینده را تاریک تر می کند.
به گزارش «تابناک»؛ پاییز و زمستانی که اکنون از نیمه گذشته و به پایان خود نزدیک می شود، برای بسیاری از ایرانیان دوستدار طبیعت و توسعه پایدار کشور، سال چندان خوبی نبود. از این جهت که نه تنها در این بازه زمانی بارش های برف و باران قابل قبولی نبارید، بلکه مروری بر عملکرد و برنامه های متولیان آب، دست خالی آنها را در اداره این بحران آشکار می کند؛ دستی که هم حرکتی داشته باشد نه در جهت خوب کردن اوضاع بلکه به سمت بدتر شدن بحران تفسیر می شود.
این را می توان از عملکرد گذشته متولیان منابع آب در دهه های اخیر به خوبی برداشت کرد، چون در این سال ها توسعه کشور بدون توجه به پایداری طبیعت در دستور کار مدیران قرار گرفت و کار به جایی رسید که در سال های اخیر، خسارت های عملکرد گذشته آنها کاملاً مشهود است.
مدیرانی که از آنها سخن به میان است، از دهه سی شمسی، تلاش مضاعفی برای ترغیب کشاورزان به بهره برداری از آب های بستر و سفره های زیر زمینی به کار بستند و با یاری آنها به حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق آنها را به الگوهای کشتی عادت دادند که نه تنها به بهبود کیفیت زندگی و ارتقای سطح اجتماعی و اقتصادی آنها کمک نکرد، بلکه سال به سال منابع آبی که طی سده های طولانی فراهم شده بود، به سمت نابودی کامل کشاند.
این رویه که به آن اشاره در هیچ یک از مقاطع گذشته متوقف نشد، سال به سال شرایط در مورد این مسأله بدتر شد. اگر در دهه 30 شمسی تنها کشاورزی بود که تهدیدی برای منابع آب زیرزمینی به شمار می رفت، خیلی زود توسعه صنعت و شهرنشینی نیز به این مقوله اضافه شد و مدیرانی که نسخه تمدن سازی و نیز مدرن شدن را اشتباه یاد گرفته بودند، سال به سال به نابودی کشاندن تمدن کهن ایرانی کمک کردند.
اکنون در دورانی قرار داریم که صدها هزار چاه عمیق آب، صدها مورد سد بزرگ و کوچک و ده ها تونل بزرگ و کوچک انتقال آب نیز توان پاسخگوی به نیازهای روزافزون کشاورزی، صنعت و شرب مردم ایران را ندارد و متولیانی که در دهه های گذشته از تصمیمات خود خرامان بودند، حالا با دستپاچگی در پی جبران گذشته برآمده اند.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان متولیان آب کشور که به خوبی به خطاهای گذشته واقف هستند، اکنون نیز در مسیر اصلاح خطا و در پیش گرفتن روش صحیح مدیریت منابع آب همچنان با خطا رو به رو هستند و اوج بدشانسی آنها نیز این است که در شرایط کنونی، دیگر طبیعت نیز برای جبران مشکل با آنها همراهی نمی کند.
چندی پیش، بهلول علیجانی، پدر آب و هواشناسی سینوپتیک ایران در مورد چرایی کاهش چشمگیر بارش های کشور در سال های اخیر و به ویژه سال جاری به «تابناک» گفت: وضعیت بارندگی های ایران عمدتاً متأثر از جریان بادهایی است که از سمت دریای مدیترانه و سیبری به سمت ایران حرکت می کنند و این بادها در سال های اخیر به دلیل گرم شدن هوا، مسیرشان را به سمت عرض های شمالی تغییر داده اند.
علیجانی افزود: دلیل تغییر مسیر بادها به سمت عرض های شمالی تر، گرم شدن شدید کره زمین تحت تأثیر تولید روزافزون دی اکسید کربن و متان است که با این وضعیت دیگر نباید در ایران انتظار بارش چندانی را داشته باشیم، چون منابع بارشی ایران از طریق دریای مدیترانه تأمین می شد و این منابع دیگر مسیرشان تغییر کرده است.
پرویز کردوانی، پدر علم کویرشناسی کشور نیز در همین رابطه به «خبرآنلاین» گفت: تولید بیش از حد دی اکسید کربن و گاز متان توسط انسان ها، جریان بادها را کاهش داده است و با شرایط کنونی در کشوری چون ایران که تقریباً یک سوم میزان متوسط جهانی بارش داشت، شرایط به مراتب بدتر خواهد شد. به این معنا که تحت تأثیر شرایط جدید مناطقی که در گذشته بارندگی زیادی داشتند با افزایش بیشتر بارش و مناطقی که دارای بارش اندک بودند، با کاهش بیشتر بارش رو به رو خواهند شد.
البته کردوانی همه اشکال کنونی را متوجه اقلیم و تغییرات طبیعی نمی داند و معتقد است، در چنین شرایطی، متولیان منابع آب نیز با تصمیم های عجولانه ای که در حوزه کشاورزی می گیرند به افزایش بحران دامن می زنند.
وی با به کار بردن تعبیر «جنگ وزارت نیرو با کشاورزان»، صریحاً از اقدامات اخیر وزارت نیرو نسبت به کشاورزان انتقاد می کند و معتقد است جدا از عوامل طبیعی که به بحران خشکسالی ایران دامن زده است، مدیریت ضعیف و ناکارآمد مدیران که در گذشته نیز نقش مؤثری در تشدید بحران داشتند در این موضوع مهم اثرگذار است.
این استاد دانشگاه با هم راستا دانستن اقدامات اخیر مسئولان وزارت نیرو در برخورد با بحران آب با رویکردهایی که در گذشته آنها برای توسعه کشور با تأکید زیاد روی کشاورزی داشتند، این دو را لبه های تیز یک شمشیر می داند که به میزانی که تصمیمات گذشته در بروز بحران مؤثر بود، رویه های کنونی نیز به آن دامن خواهد زد و در اصل ماجرا تغییری رخ نداده است!
بررسی ها صحت گفتار دکتر کردوانی را در این زمینه به خوبی نشان می دهد. فشار شدید مدیران منابع آب به کشاورزان و تلاش برای پلمب چاه های آب آنها به ویژه در حالی که برای آینده شغلی و اجتماعی آنها برنامه ای وجود ندارد، تصمیم های نادرست دیگری است که نه تنها می توان در راستای تصمیم های غلط گذشته تفسیر کرد، بلکه باید گفت، این رویه به آسیب های مضاعفی چون مهاجرت روستا به شهر، افزایش شغل های کاذب، افزایش اعتیاد و سایر آسیب های اجتماعی کمک خواهد کرد.
این انتقاد به ویژه از آن جهت وارد است که گویا تنها زور وزارت نیرو به کشاورزان می رسد و این وزارت خانه و متولیان منابع آبش، اراده، توان و نیرویی برای مقابله با مصرف بی رویه آب در بخش شرب و صنعت ندارد.
برابر مطالب مذکور، دو عامل مهم یعنی تغییرات اقلیمی و بحران آب ناشی از مدیریت غلط منابع، حالا ایران و ایرانیان را در شرایط دشواری قرار داده است؛ شرایطی که البته اگر رویه های مدیریتی کنونی عادلانه اصلاح شود، نه تنها نگران کننده نیست، بلکه می توان با کمک رویه های درست، فرصت های مناسبی برای توسعه پایدار نیز آفرید. با این حال، گویا اصرار بر رویه های مدیریت کنونی و استمرار آنها مجموعه دلایلی باشد که با آن روزهای سختی را پیش روی ایرانیان قرار خواهد داد.