از فردی که برای خرید شیرخشک سرقت کرد تا سارق سریالی دو بانک در زمانی کوتاه، گاه قصهها خیلی ساده و در عین حال پیچیدهاند، بخوانید و تا به انتهای متن نرسیدهاید، نتیجه نگیرید!
ابتدا:
به گزارش «تابناک»، پانزدهمین روز اسفندماه سال ۹۶، خبری مخابره شد که حکایت از سرقت مسلحانه از یک بانک داشت. سرقتی هولناک که رقم زننده آن "جوانی" بود که سر و صورتش را در پوششی "پیچیده بود" و تنها چشم هایش دیده میشد، "صدایش میلرزید" و "ساعت ۹ و ۴۰ صبح" را برای سرقت انتخاب کرده بود.
سارقی که با "مسلح کردن اسلحه خود" اقدام به سرقت "بیش از ۱۷ میلیون تومان پول" (دقیق تر: ۱۷ میلیون و دویست هزار تومان) از بانک کرد و گریخت. اتفاقی که در بانک رسالت شعبه احمدآباد مشهد مقدس رخ داده بود و البته پیشتر نیز نمونههای زیادی از آن در این شهر رخ داده و گزارش شده بود.
گزارشی که صدا و سیما از این حادثه تهیه و پخش کرده را تماشا کنید و به سخنان خانمی که شاهد سرقت بوده و همچنین سخنان رئیس شعبه دقیق شوید و تلاش کنید، خودتان را جای افرادی بگذارید که در آن زمان در شعبه حضور داشتهاند. افرادی که بی شک آن لحظات را تا پایان عمر از یاد نخواهند برد.
بعد:
به تازگی فیلمی در فضای مجازی منتشر شده که مربوط به این ماجراست. فیلمی که در آن جوان سارق با دستبند به محل سرقت برده شده تا شرح دهد که در روز حادثه چه کرده است. او توضیح میدهد که یک روز جلوتر به شعبه مراجعه کرده و دریافته است که نگهبانی در کار نیست و فردای آن روز برای سرقت اقدام کرده است.
او در ادامه در حضور خبرنگاران و مسئولان حاضر در محل بازسازی سرقت، توضیح میدهد که "اسلحه را رو به متصدی باجه گرفته" و از او خواسته که پول را بدهد و وقتی او اطاعت کرده، پول را در کوله پشتی خود گذاشته و با خروج از شعبه، "سوار بر موتور سیکلتش شده و رفته". با این توضیح که "اسلحه واقعی نبوده" است.
متهم در ادامه به "خرید دو قوطی شیرخشک" (به ارزش هرکدام ۲۵ هزار تومان) در سر راه منزل اشاره میکند و حالش منقلب میشود تا با حالت گریان ادامه دهد، "مابقی پولی که سرقت کرده ۱۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بوده"، "دزد نیست"، "تحت فشار بوده" و در پایان اظهار پشیمانیِ همراه با گریه که: «حاضرم نان خشک بخورم، اما پیش زن و بچهام باشم.» این فیلم را ببینید؛
ادامه
تشابه این ماجرا با یک پرونده پر سر و صدای دیگر در سالهای اخیر که در آن دو جوان با قمه و چاقو به جان فردی افتاده و تلاش داشتند کیفش را از دستش درآورده و بربایند، در این روزها بسیار مورد توجه کاربران فضای مجازی و شبکههای اجتماعی قرار گرفته است. با توضیحاتی از این قبیل که در آن ماجرا زورگیران تلاش داشتند، پول مورد نیاز برای خرید داروی مادر یکی شان را تأمین کنند و اینجا هم ناتوانی در خرید شیر خشک عامل سرقت از بانک بوده است.
شباهتی که در ادامه آن از فرجام آن پرونده یاد میکنند که زورگیران محارب شناخته شدند و حکمشان بر اساس این اتهام صادر شد (حکم اتهام) تا یادآور شوند که احتمالا سارق مسلح بانک هم حکم سنگینی دریافت خواهد کرد. سارقی که در این مورد، نیازمند ۵۰ هزار تومان برای خرید شیرخشک بوده است.
روایتی که البته مورد تأیید برخی دیگر از کاربران نیست. چه آنهایی که از یاد نبرده اند زورگیرهای پرونده نخست چگونه و با چه خشونتی ضربات قمه را بر سر شهروند بی گناه فرود میآورند و حتی از کشتن وی برای سرقت کیفش ابایی نداشتند و چه دیگرانی که با همه بحرانهای اقتصادی و معیشتی میکوشند، دست از پا خطا نکرده و راه کج نروند. زورگیری مشهور خیابان خردمند تهران را مرور کنید؛
فرجام:
حق با کیست؟ آیا سارق بانک که قصد داشت برای بچه اش شیرخشک بخرد مقصر است یا بی گناه؟ آیا جرمی بزرگ مرتکب شده یا فردی مستاصل بوده که باید رعایتش را کرد و برایش بیشترین تخفیف و کمترین میزان محکومیت را در نظر گرفت؟ آیا مقصر اصلی این رویداد دیگرانی هستند که باید شرایطی فراهم آورند که یک پدر لازم نباشد برای تأمین غذای نوزادش بانک بزند؟
براستی چرا این همه مسئولان بر زادآوری و افزایش جمعیت تأکید دارند، اما تامین هزینه خورد و خوراک نوزادان هم این همه دشوار است؟ چرا بانکها شبانه روز بر ارائه تسهیلات و وام تأکید دارند، اما گاه تنها راه گرفتن پول از آنها روانه شدن به شعبه با اسلحه و صورت پوشیده است؟ آیا جوانی که با گریه میگوید از کرده اش پشیمان است و به نان خشک خوردن راضی است، پشیمان نشده و جایش در زندان است؟
اینها تنها بخشی از سؤالاتی است که با تماشای فیلمهای بالا ممکن است به ذهنمان هجوم آورند، اما آیا برداشتمان از ماجرا درست است و چیزی از قلم نینداختهایم؟ برای پی بردن به پاسخ این پرسش، بد نیست فیلم بعدی را هم ببینید تا دریابید که این سارق جوان حدود دو هفته قبل از سرقت از بانک رسالت، در ۲۸ بهمن ۹۶ به شیوه مشابه از یکی از شعبات بانک تجارت سرقت کرده است. سرقتهای تکراری برای تأمین هزینه بیمارستان و پرداخت بدهی عقد و خرید منزل و...