مجموعههای مختلف در مسیر برگزاری رویدادهایشان با تشکیل ساختاری برای اطلاع رسانی متشکل از خبرنگاران تخصصیِ حوزه مرتبط با رویداد، عملاً رسانههای اصلی را خلع سلاح کرده و رسانهها در بسیاری از رویدادها، صرفاً اقدام به بازنشر خبرهای تولیدی یا تکرار جهت گیری ستادهای خبری دولتی میکنند که خودشان عضو آن ستادهای خبری هستند؛ اتفاق مفسده برانگیزی که متأثر از درآمد اندک بسیاری از خبرنگاران و عدم مقاومت آنها برابر چنین پیشنهادهایی است.
به گزارش «تابناک»؛ احتمالاً در مسیر پیگیری اخبار با خطوط خبری پررنگ در رسانههای مختلف درباره شماری از رویدادها اعم از جشنواره، نمایشگاه، سمپوزیوم، همایش، گردهمایی و... مجموعه شدهاید. این خط خبری مشتمل بر اخباری است که در مواردی عیناً توسط ستاد خبری این رویدادها تولید شده و در موارد زیادی نیز برداشت واضحی از آنچه ستادهای خبری این رویدادها ابلاغ کردهاند، است.
اما آنچه این اخبار را از دیگر خبرها تفکیک میکند، نه صرفاً نقل قول از ستادهای خبری این رویدادهاست، بلکه تمجید خلاف واقع از این رویدادهاست؛ به عنوان نمونه یک نمایشگاه در قلب تهران برگزار میشود، ولی با استقبال بسیار اندک نسبت به دورههای پیشین که این امر در یک بازدید ساده قابل درک است. با وجود این، رسانهها از استقبال گسترده از این نمایشگاه سخن به میان آوردهاند و تیتر استقبال گسترده از نمایشگاه در چندین خبرگزاری و روزنامه با ادبیات نزدیک به هم تکرار میشود!
برخی رسانهها استقبال از نمایشگاه را مستقیم از تحلیل شخصیشان بیان میکنند و برخی رسانهها مستقیم از قول مسئولان برگزاری نمایشگاه از «استقبال کمنظیر» سخن به میان میآورند! اما چرا شماری از رسانهها با این وضوح در بسیاری از رویدادها چنین روشی را در پیش میگیرند و نه تنها حقیقت را پوشش نمیدهند، بلکه کامل خلاف واقعیت را انعکاس میدهند؟ شاید تصور شود این سیاست ابلاغی است، ولی واقعیت آن است که این اتفاق عمدتاً به خبرنگار و دبیران تخصصی بازمیگردد، تا مدیران رسانه.
در سالهای اخیر، بسیاری از مجموعهها به ویژه مجموعههای دولتی به تاکتیک تبلیغاتی دست زدند که با نتیجه بخش بودنش، فراگیر شده است. این دستگاهها در کنار هر رویداد یک ستاد خبری متشکل از دبیران یا خبرنگاران رسانههای کلیدی تشکیل میدهند و تا آنجا که میتوانند خبرنگاران حوزه تخصصی یا دبیران رسانههای کلیدی را جذب این ستادهای خبری میکنند و ظاهراً امر پوشش خبری را به این ستادهای خبری واگذار میکنند.
تجربه نشان داده خبرنگار یا دبیری که در ستاد خبری یک رویداد باشد، با روابط عمومی یک سازمان یا نهاد دولتی یا غیردولتی به هر نحو اعم از ارائه تحلیل و گزارش یا انتشار بولتن و کاتالوگ همکاری کند، سراغ نقد آن حوزه یا رویداد نمیرود، چرا که خود را بخشی از آن حوزه یا رویداد میداند و منافع خود را در حفظ ساختار و مسئولان آن دستگاه و ساختار مییابد. این اتفاق باعث شده در بسیاری از رویدادها در ماههای اخیر نیز برگزار شده، اخبار خلاف یا اغراق شده، به شکل گسترده به رسانههای اصلی راه یابد.
تجربه نشان داده هر نوع دادوستد میان دستگاههای دولتی و اهالی رسانه، اگر منتهی به مفاسدی همچون پوشش خلاف واقعِ فعالیتهای دستگاهها یا حمایت از اقدامات نامشروع مسئولان نشود، منجر به مماشات و سکوت خبرنگاران در قبال وقایع مختلف میشود و اهالی رسانه که درگیری این بده بستانها شدهاند را به شدت محافظه کار مینماید. از این منظر به نظر میرسد رسانهها برای حفظ کیانشان باید مانع از چنین همکاریهایی میان خبرنگارشان با دستگاههای دولتی شوند، چون در واقع با این فرآیند، خود را خلع سلاح کردهاند.
به نظر میرسد چالش اصلی که گروهی از خبرنگاران را به این سمت و سو سوق داده، علاوه بر گرایش برای محول شدنِ پستهای سازمانی به آنها، نیاز مالی چشمگیری است که احساس میشود. به تعبیر سادهتر تا زمانی که خبرنگاران از تأمین مالی برخوردار نباشد و اغلب صاحبان رسانه حقوقی اندک به خبرنگارانشان پرداخت کنند، باید منتظر آن باشند تا با اندک هزینهای چشمان خبرنگارانشان را ببندند و رسانهشان را از اخبار واقعی تهی کنند.