دو پسر جوان که در ماجراهای جداگانه دست به قتل زده و در آستانه ماه رمضان با رضایت اولیای دم از قصاص رها شده بودند پای میز محاکمه ایستادند. یکی از دو مرد اعدامی در زندان حافظ قرآن شد. دو محکوم به مرگ که از اعدام نجات پیدا کردهاند از قضات خواستند به حرمت ماه رمضان به آنها تخفیف بدهند.
به گزارش جامجم، نخستین اعدامی که دیروز از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی بوئینی و با حضور یک قاضی مستشار محاکمه شد امید 27ساله بود. وی شامگاه هشتم آذر سال 91 وقتی که 21 سال داشت در دعوای گروهی در بومهن یک پسر جوان به نام هادی را کشت.
وی در شعبه 71 دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و به قصاص محکوم شد. این حکم در دیوانعالی کشور تائید شده بود که او توانست با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کند. به همین خاطر دیروز از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
وی گفت: من سنگکار بوده و با شوهرخواهرم به نام برات همکار بودم. گاهی اوقات برات با من درددل میکرد. او آخرین بار گفت شوهرخواهرش به نام اسماعیل با خواهرش الهه اختلاف دارند و اسماعیل بارها خواهرش را کتک زده است. برات از من کمک خواست. به همین خاطر ما برای پایان دادن به اختلافهای خانوادگی خواهر برات به خانه آنها رفتیم.
وی ادامه داد: ما با اسماعیل و الهه صحبت کردیم. الهه طلاق میخواست. تا اینکه اسماعیل برای راضی کردن زنش قبول کرد او را پیش خانوادهاش به شهرستان ببرد. ما در حال صحبت کردن بودیم که یکباره برادرهای اسماعیل سر رسیدند و با چوب و چماق به ما حمله کردند. من هم برای دفاع از خودم و شوهرخواهرم ناچار شدم چاقو بکشم. در آن دعوا نمیدانم چطور شد که چاقو به شکم یکی از برادرهای اسماعیل فرو رفت.
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: در مدتی که در زندان هستم، توانستم با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کنم. در این سالها نامزدم منتظرم مانده است. من در زندان در کلاسهای دارالقرآن شرکت کردم و نگاهم به زندگی تغییر کرد. حالا که خداوند به من رحم کرد و زندگی دوباره به من داد از قضات دادگاه تقاضا دارم به حرمت ماه مبارک رمضان در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا بتوانم بزودی از زندان آزاد شوم. قضات دادگاه در پایان وی را به شش سال زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم کردند تا بزودی آزاد شود.
حفظ قرآن در زندان
دومین اعدامی که توانست به زندگی برگردد اکبر 37ساله بود. وی ده سال قبل مرد جوانی را به خاطر متلکپرانی در خیابان سردار جنگل کشت. وی دیروز به قضات دادگاه گفت: اگر چه به خاطر خرید و فروش مواد مخدر به ده سال زندان محکوم شدهام و تا دوره محکومیتم را نگذرانم نمیتوانم از زندان آزاد شوم، اما حالا که رضایت اولیای دم را جلب کردهام از قضات دادگاه تقاضای کمک دارم.
وی در حالی که بشدت اشک میریخت گفت: من در سالهایی که در زندان بودم پدرم را از دست دارم. حالا فقط یک مادر دارم که میخواهم به خاطر او زودتر از زندان آزاد شوم. من میخواهم در چند سال آخر عمر مادرم کنارش باشم. در زندان قرآن را حفظ کردهام و دیپلم گرفتهام. حالا به حرمت ماه مبارک رمضان از قضات دادگاه کمک میخواهم. در این مدتی که در زندان هستم، متوجه شدم در گذشته اشتباهات زیادی کردم و حالا که با قرآن آشنا شدهام، توانستم راه درست زندگی را یاد بگیرم. بعد از آزادی زندگی جدیدی را شروع میکنم و هیچوقت سراغ جرم نمیروم.
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و وی را به ده سال زندان محکوم کرد.