آشنایی من با مرحوم رضا سقایی به دوران نوجوانیام برمیگردد. 15-14 ساله بودم که یکی از دوستانم که با ایشان ارتباطی نزدیک داشت فرصتی فراهم کرد تا من به دیدارشان بروم. خوب یادم هست آن زمان در تهران اقامت داشت و قرار بود دو، سه روز دیگر به خرمآباد بیاید و با هم ملاقاتی داشته باشیم. راستش از نگرانی و استرس در طول این دو سه روز بیشتر از دوساعت نخوابیدم تا روز موعود فرا رسید و من به منزلش رفتم. مرحوم سقایی چهره بزرگ و شناخته شده و معروفی بودند در موسیقی لری و فولک ایران و من نوجوانی بودم که ساز میزدم و به محضر ایشان راه پیدا کرده بودم. رضا سقایی را با همان خلق و خوی ساده و مهربانش یافتم و همان اول دیدار با خوش و بش به من گفت، سازت را بیاور وسازی بزن ببینم چرا این همه از تو تعریف کردهاند. من هم با نگرانی شروع کردم به ساز زدن. با وجود این نگرانی خوب ساز زدم و همین شروع همکاری من با ایشان شد و بعدها در چند آلبوم از جمله «دالکه» و «تفنگ» افتخار همکاری با این مرد بزرگ را داشتم. رضا سقایی را به جدّ باید یکی از تأثیرگذارترین چهرههای موسیقی لری دانست. او با هر آلبوم جایگاه خود را در این حوزه محکمتر کرد و چه در خواندن موسیقیهای حماسی، چه عاشقانه و شاد چهرهای بود صاحب سبک و بسیار تأثیرگذار. یک نکته را نباید از نظر دور کنیم که رضا سقایی در کنار وجه و جایگاه موسیقاییاش از نظر اخلاقی هم سرآمد و مثالزدنی بود. این اخلاقمداری را باید از اصلیترین ویژگیهای او دانست که نه اهل حسادت بود و نه مغرور و بد اخلاق بود. او هیچوقت تغییر نکرد و همیشه در تمام این سالهایی که من او را میشناختم همین ماند و در ذهن تمام دوستانش هم با همین خصیصههای اخلاقی و جایگاه هنریاش ثبت شد. رضا سقایی در حافظه موسیقی فولک ایران تا همیشه باقی خواهد ماند. مردم هم همیشه قدرشناس او بودند و احترامی ویژه برایش قائل بودند اما مسئولان متأسفانه این توجه را هرگز نداشتند. یعنی زمانی که او نیاز به تشویق و حمایت و قدرشناسی داشت هیچوقت ندید که آثارش در صدا و سیما پخش شود یا آنطور که باید و شاید از او قدردانی شود. از این بابت همیشه دلتنگ و ناراحت بود اما با این حال تا وقتی که توان و رمقی داشت برای مردمش خواند و بسیار آنها را دوست داشت. مرحوم رضا سقایی همیشه در صحبتهای مشترکمان از دغدغهاش درباره موسیقی میگفت و عرقی که به مردم لرستان داشت. نه فکر پول بود و نه پولی داشت. فقط عشقش این بود که یک روز موسیقی نواحی مختلف ایران به جایگاه درخوری برسد. به هر صورت او امروز دیگر در بین ما نیست اما آثار درخشانش تا همیشه در تاریخ موسیقی ماندگار خواهد ماند و اگر برگردیم به روزهای جنگ، موسیقیهای حماسی و صدای منحصر به فرد او یادمان خواهد آمد و در موسیقی سرخوشانه لری و عاشقانه هم همین طور. با اینحال هنرمندان بیش از آنکه نیازمند مادیات باشند به توجه و محبت نیاز دارند. رضا سقایی بیش از 20 سال بیمار بود و کنج خانهاش افتاده بود و کمتر مسئولی سراغی از او میگرفت. به هرصورت، حرف بسیار است. رضا سقایی شخصیت بزرگی بود با جایگاهی ویژه در موسیقی. یادش به خیر و سبز.
* خواننده و نوازنده کمانچه
این یادداشت نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.