سید ایمان موسوی در یادداشتی در تابناک نوشت:
با گذشت هر چه بیشتر از عمر ریاست جمهوری دونالد ترامپ رئیس جمهور افراطی امریکا، سطح تنش و تنازع میان تهران و واشنگتن بیش از هر دوره تاریخی دیگری خود نمایی می کند. رئیس جمهوری امریکا در هر روز و هر هفته در حال ارائه طرح و راهبردی جدید علیه امنیت و منافع اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در داخل و منطقه خاورمیانه می باشد و جالب اینجاست که به تناسب زمان نظاره گر افزایش فاصله ها، جنگ کلامی و از همه مهم تر بسته های تحریمی میان طرفین هستیم.
با عطف به خصومت تیم جدید سیاسی آمریکا، بسیاری از ناظران منطقه ای، دوره ترامپ را با دوره جرج بوش پسر مقایسه می کنند که ایران و آمریکا در همین دوره تا گزینه جنگ و درگیری هم پیش رفته بودند. به نظر می رسد دوره ترامپ به چند لحاظ حتی از دوره بوش هم بدتر است و طرفین روابط به نسبه پر تنشی را تجربه خواهند کرد. نخست اینکه ترامپ به لحاظ شخصیتی در دسته بندی آلفا قرار می گیرد. این طیف از افراد از اعتماد به نفس بیشتر، قدرت ریسک بالا و خطر پذیری زیاد برخوردارند.
تجربه های تاریخی نشان داده این دسته از شخصیت ها ابایی از ورود به جنگ و منازعه ندارند. شخصیت سیاسی دوساله ترامپ به خوبی گویای همه چیز است. امروز دولت آمریکا با همه کشورها اعم از دوست و دشمن در تنش و نزاع است. اتحادیه اروپا بزرگترین شریک تجاری آمریکا که مطابق گزارش تبادلات تجاری شان به رقمی در حدود 632 میلیارد یورو می رسد. تراز تجاری دو طرف به میزان 119 میلیارد یورو به نفع اتحادیه اروپا بوده است. این امر برای ترامپ قابل پذیرش نیست و وی بارها نارضایتی خودش را از این مسئله ابراز داشته و اتحادیه اروپا را به افزایش مالیات بر روی کالاهای صادراتی شان به مقصد آمریکا تهدید کرده است. همین چالش در روابط محور واشنگتن- پکن و وانشگتن- توکیو نیز مطرح است.
این نمونه ها نشان دهنده غرور، خودبینی و روحیه جاه طلبانه ترامپ است. در کنار عنصر روانشناسی حاکم بر دستگاه سیاست خارجی آمریکا باید به ملاحظات استراتژیکی آمریکا در نظام بین الملل نیز اشاره کرد. تجربه نشان داده که تقریبا در هر دوره بیست ساله شاهد یک جنگ و آتش افروزی از سوی آمریکا به خصوص در دوره جمهوری خواهان بوده ایم. فضای اقتصادی حاکم بر آمریکا و ملاحظات منطقه ای و استراتژیکی این کشور ایجاب می کند که که برای تداوم هژمونی اقتصادی و سیاسی اش به سمت جنگ و درگیری نظامی دارد. امروز از آخرین جنگی که آمریکا در منطقه انجام داده است نزدیک به بیست سال می گذرد.
بعد از حمله امریکا به عراق دیگر شاهد اقدام نظامی خاصی از سوی آمریکا نبودیم و جو کنونی در آمریکا به خصوص با ورود جان بولتون و مایک پمپئو به هیات حاکمه آمریکا، نوید بخش نزاع و درگیری از سوی آمریکا در منطقه دارد. طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران بنا به دلایل متعدد در تیررس اهداف جدید جنگی ترامپ و یاران سیاسی اش باشد. خروج رسمی آمریکا از توافق بین المللی برجام، تلاش برای تشدید تحریم های هوشمند و از همه مهم تر اظهارات مقامات ارشد آمریکا مبنی بر بازگشت استراتژی تغییر نظام همگی نشان از برنامه جدید آمریکا علیه ایران دارد. رئیس جمهوری آمریکا برای منزوی کردن ایران و وارد ساختن ایران در سیکلی از خشونت و درگیری های داخلی، سیاست گام به گام را در پیش گرفته است.
با خروج از برجام به صورت خودکار نظام تحریم های مرتبط با توافق برجام در طی بازه زمانی صد و هشتاد روزه اعمال می گردد و این امر سختی و تنگناهای عجیبی را در حوزه تجارت، صنعت، بازرگانی و اقتصاد داخلی کشور ایجاد می کند. ترامپ در تلاش است این سیاست تحریمی را به نقطه اوج خود برساند. رئیس جمهوری آمریکا در صدد است بیش از آتچه که در طی سالهای 2012 به این سو بر سر اقتصاد و صنعت ایران آمد؛ اقدام کند. ترامپ از سیاست به صفر رساندن فروش نفت ایران سخن می گوید و در این راه از کشورهای بزرگ نفتی همچون عربستات و شیخ نشین های منطقه کمک خواهد گرفت.
گام بعدی سیاست ترامپ ایزوله کردن رسمی ایران در محیط منطقه ای خاومیانه است. رئیس جمهوری آمریکا همصدا با مقامات صهیونیستی، سعودی در تلاش برای خارج کردن نیروی ایران در جعرافیای سوریه هستند. دولت آمریکا برای عملیاتی کردن این راهبرد، از ظرفیت متحدان منطقه ای اش استفاده می کند. آونگارد این سیاست، رژیم صهیونیستی است. بنیامین نتانیاهو نخست وزیری این رژیم با اعلام نگرانی از حضور ایران در جنوب سوریه، در تلاش برای معرفی ایران به عنوان خطر و تهدید منطقه ای است. نخست وزیری اسرائیل برای عملیاتی کردن این سیاست به سمت مسکو رفته است.
سفرهای متعدد نتانیاهو به مسکو و دیدار با ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری این کشور با محوریت ایران در سوریه، حکایت از جدیت این رژیم برای خارج ساختن ایران از محیط جعرافیایی سوریه است. به نظر می رسد سفرهای نتانیاهو به روسیه با توفیقاتی نیز همراه بوده است. روسیه که پیشتر از تحویل سامانه دفاعی اس 300 به دولت سوریه سخن می گفت امروز دیگر خبری از تحویل فوری این سامانه نیست و نکته مهم تر اینکه روسها هم در سیاست اعلامی از خروج کامل نیروهای خارجی در سوریه سخن به میان می آورند که بی گمان نیروهای ایران نیز شامل این مسئله می شود. این در حالی است که ایران همواره اعلام کرده که از حضور در سوریه هدفی جزء ثبات سوریه و دفع خطر تکفیریسم دنبال نمی کند و تنها زمانی حاضر به خروج از این کشور است که دولت مرکزی سوریه چنین تقاضایی داشته باشد. نخست وزیری اسرائیل از سفر به مسکو به دنبال مهم نشان دادن رژیم اش در صحنه جهانی نیز هست.
نتانیاهو در سفر اخیرش به مسکو حامل پیام ترامپ هم در رابطه با مساله شناسایی انضمام کریمه و مساله کاهش تحریم ها نیز بود. این موارد نشان از احتمال انجام معامله ای بزرگ میان دو قدرت بین المللی روسیه و امریکا بر سر ایران باشد به این شکل که روسیه در عوض تلاش برای خارج کردن از سوریه و پیوستن به استراتژی ضد برجامی آمریکا، مشمول تخفیف تحریم های مرتبط با اشغال شبه جزیره کریمه شود. بدین رو سیاست فشار و تحریم از هر سو به سمت ایران نشانه رفته است و دولتمردان کشورمان برای خلاصی از این وضعیت بایستی دست به راهکارهایی همچون، تعامل راهبردی تر با اتحادیه اروپا، چین، هند و روسیه بزند. جهان سیاست امروزه بیش از هر دوران تاریخی دیگری به سمت چند قطبی شدن در حال حرکت است و این امر گزینه های انتخاب بیشتری را پیش روی بازیگران خرد و متوسط برای تعامل و همگرایی با قطب های جدید قدرت می دهد. برای این منظور دولتمردان کشورمان ابتدا بایستی این نکته را در نظر داشته باشند که ترامپ سر جنگ با کل نظام بین الملل و از جمله متحدان نزدیک به خود(چین، اتحادیه اروپا و مکزیک) دارد و نکته اساسی تر دیگر اینکه، وی به دنبال امتیاز گری بیستر و کسب وجهه و پرستیژ بین المللی بیشتری است.
در موضوع مذاکره با کره شمالی، نقطه آسیب ترامپ به خوبی رویت شد. رئیس جمهوری آمریکا خیلی سریع و بدون مقدمه وارد مذاکره با همتای کره ای خود در سنگاپور شد و در جلوی دوربین ها از موفقیت آمیز بودن مذاکره اش سخن راند. این اتفاق این مسئله را روشن ساخت که ترامپ به دنبال قهرمان سازی و نشان دادن بیشتر خودشان در جلوی چشم افکار عمومی جهان است. به گمان تحلیل گران در مذاکره کره شمالی با آمریکا، طرف کره شمالی امتیاز بیشتر بدست آورد. طرفین در این مذاکره به این نتیجه رسیدند که کره شمالی در ازای پایان دادن به برنامه نظامی اش، مشمول معافیت از تحریم ها و گشوده شدن باب مراوده و تجارت اش با نظام بین الملل گردد. از دید تحلیل گران کره شمالی در ازای یک تعهد از امتیاز معافیت از تحریم برخوردار می شود که در نوع خود پیروزی بزرگی برای پیونگ یانگ است. دستگاه دیپلماسی کشورمان نیز می تواند یک همچین مسیری را برای ایمن ماندن از آسیب های ترامپ در پیش بگیرد. تجربه مذاکره با کره نشان داد که برای ترامپ نفس خود مذاکره بیش از محتوای آن مهم است. این مسئله می تواند مورد استفاده دستگاه دیپلماسی کشورمان نیز قرار گیرد.