دستور اجرایی دوشنبه هفته گذشته ترامپ برای بازگرداندن محدودیتهای آمریکا بر اقتصاد ایران جای تعجب ندارد. در بیانیه ماه می، ترامپ، دو تاریخ را برای فشار اقتصادی بر تهران اعلام کرده بود و اغلب شرکتها و مؤسسات مالی که متأثر از این اقدام بودند به استثنای چند مورد، به سرعت خود را با تحریمهای وضعشده هماهنگ کردند. تنها مسأله در مورد تحریمهای این هفته، موضوع تأثیر روانی آن بر ایرانیها بود.
به گزارش «تابناک»؛ سوزان مالونی، تحلیلگر و متخصص مسائل ایران و خاورمیانه در مؤسسه «بروکینگز» در یادداشتی ضمن اشاره به مطالب فوق بیان کرد: هم اکنون به نظر میرسد، توانایی تهران در مدیریت بحران، بار دیگر کامل و سالم باقی مانده است؛ با چند کار اضافی، از جمله تغییر در ریاست بانک مرکزی و تنظیم برخی مقررات پیرامون بازار ارز و یک سخنرانی نومیدانه توسط رئیسجمهور از تلویزیون که گویا جمهوری اسلامی ایران هر گونه صدمه فوری را از سر خود گذرانده است. با گذشت تاریخ شروع تحریمها ریال کمی قوت گرفته و مقامات ایران با حمایتهای سمبولیک و کلامی اروپا برای زنده نگاه داشتن توافق هستهای خیال اندک راحتی دارند. موعد بعدی تحریمها اوایل نوامبر است و از آنجایی که تأثیر اساسی بر فروش نفت ایران دارد قطعاً برای ایران حیاتیتر است.
وال سفید ترامپ
اکنون خروج آمریکا از توافق هستهای و افزایش فشار اقتصادی بر تهران منجر به آن شده که هم آمریکا و هم ایران، در برابر یک بازی با پایانی نامشخص قرار بگیرند که با چنددستگی در سیستم سیاسی هر دو کشور پیچیدهتر شده است. واشنگتن با تلاش برای قطع کامل صادرات نفت ایران خواهان رسیدن به حداکثر فشار بر اقتصاد ایران است که با حسی اضطراری برای رسیدن به نتایج فوری همراه است؛ اما چه نتایجی؟
برای شخص ترامپ این نتیجه ظهور یک توافق بهتر و بزرگتر با ایران است، یا حداقل یک نشست و دیدار پر از دوربین فیلمبرداری همانند آنچه با کره شمالی داشت. این برای او بسیار مهم است. از همان ابتدا که برای ریاست جمهوری کاندید شد، بر توان منحصربهفرد خود برای مذاکرات مجدد تأکید داشت و به نظر میرسد، با بیان اینکه هر زمان که ایران بخواهد بدون پیششرط حاضر به مذاکره با تهران است، اکنون این توان را معطوف به ایران کرده است. او با این کار به لحن غضبناک خود خیانت کرد و اکنون نوبت مقامات ایران است که به وی پاسخ دهند.
گفتنی است، یک راهرو و مسیر که رؤسای جمهور ایران و آمریکا میتوانند در یک نقطه مشترک قرار بگیرند (مجمع عمومی سازمان ملل متحد) نزدیک است. ظاهراً سال گذشته ترامپ تلاشهایی برای ملاقات با روحانی در آنجا داشته و در حال حاضر نیز حدس و گمانهایی در خصوص یک تلاش مجدد در ماه سپتامبر امسال وجود دارد.
گروه سیاست خارجی ترامپ اما قطعاً درک پیچیدهتر و دیگری از ترکیب مخالفت و مقاومت تهران دارند که به شکلی تاریخی و سنتی منجر به ممانعت از دیپلماسی دوجانبه شده است. درحالیکه جان بولتون مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه مایک پامپئو هر دو از افراطگرایی گذشته در مورد تغییر رژیم خود را بری نشان میدهند، بیانات آنها حاکی از شروط گسترده است که نشان از پیششرطهایی برای امکان گفت وگوی مستقیم واشنگتن و تهران دارد... .
وعدههای قابلتوجه ترامپ در خصوص اراده مصمم او برای اجتناب از جنگی طویل و پرهزینه دیگر در خاورمیانه به معنی آن است که واشنگتن تقریباً قطعا خواهان اجتناب از گسترش تنش با ایران است. اما برای طرفداران تغییر رژیم چه چیز در مورد ادامه وضعیت موجود ناخوشایند است؟
تهرانی کاملاً بدبین
فهرستی از گزینههای نامطبوع پیشنهادشده از سوی واشنگتن، تهران را در یک موقعیت سخت و دشوار قرار داده است. انتظار برای کاهش فشار با توجه به توصیههای اروپا با گوشه چشمی به تقویم سیاسی و حتی بازرسیها در مورد پرونده دخالت روسیه در انتخابات یک گزینه احتمالی برای تهران است و علاقه تهران برای تنشزایی تاکتیکی همچنان به قوت خود باقی است تا به واشنگتن نشان دهد، فشارهای او بدون هزینه هم نیست... .
مقامات ایران در بیانات عمومی خود اظهار میکنند، تا زمانی که ترامپ تصمیم خود برای خروج از توافق هستهای را اصلاح و اقدام به توقف آنچه آنها جنگ روانی و اقتصادی علیه تهران میخوانند نکند، امکان گفت وگو با ترامپ محال است. آیتالله خامنهای مذاکرات با ترامپ را «بیهوده و پوچ» قلمداد کرده، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفته است که ترامپ آرزوی گفت وگو با ایران را با خود به قبر میبرد و قاسم سلیمانی فرمانده شاخص سپاه قدس ایران سخنرانی آتشینی داشت که طی آن آمریکا را تهدید کرد هر جنگی که توسط آمریکا آغاز شود توسط ایران پایان داده خواهد شد و ایران هر چه متعلق به آمریکاست، نابود خواهد کرد. روحانی در مصاحبه تلویزیونی خود به ترامپ پیشنهاد کرد: اگر شما دشمن هستید و در پشت افراد دیگر خنجر زدهاید و بعد می گویید که میخواهید مذاکره کنید، اولین کاری که باید بکنید این است که خنجر را بیرون بکشید.
اظهارات عمومی ایران در خصوص تحقیر و خوار شمردن ترامپ و رویکرد فعلی ایالاتمتحده ناشی از این استعاره بسیار تاریخی و سنتی است که ایران هرگز تحتفشار تن به مذاکره نمیدهد... بااینحال سیاست تهاجمی ترامپ دستکم مقدمات بحث و مناظرهای در سیستم سیاسی ایران در خصوص مذاکره را به وجود آورده است بهویژه در عموم مردم ایران در خصوص اینکه رئیسجمهور ایران چه زمانی اشتیاق متناوب خود برای گفت وگو و مذاکره را عملی میکند.
علیاکبر ناطق نوری روحانی و سیاستمدار بانفوذ، هفته گذشته علنی بیان کرد که گزینه مذاکره با آمریکا باید از سوی شورای امنیت ملی در نظر گرفته شود و یکی از اعضای محافظهکار مجلس از سپاه پاسداران به خاطر ایجاد این بحران در وهله نخست انتقاد کرده بود... روحانی نیز در گفت وگوی خود تلویحاً آمادگی دولت خود برای مذاکره را اعلام و حتی به نظر میز مذاکره را از هماکنون با درخواستهای گسترده از واشنگتن همچون «غرامت برای ملت ایران به خاطر مداخله و کودتای آمریکا در سال 1953» آماده کرده است. همه اینها در حالی است که شایعاتی در خصوص پیشنهادهای پشت پرده به واسطه میانجیهایی نظیر عمان به گوش میرسد.
هرچند این مسأله را نمیتوان با قاطعیت بیان کرد، اگر مقامات ایران تصمیم به بهرهبرداری از اشتیاق شدید ترامپ برای نشستهای ردهبالا و آزمون اغراقهای وی در خصوص توانش در مذاکره بگیرند، هرگز نباید تعجب کرد... بااینحال مهندسی یک «چانهزنی بزرگ» که منجر به حل اختلافات اساسی میان دو کشور شود، نیازمند سرمایهگذاری بزرگی از انرژی دیپلماتیک و خواست سیاسی است که هیچ یک از دو طرف به نظر حاضر به پیشنهاد آن نیست، به ویژه در شرایطی که ادامه وضعیت فعلی برای بسیاری از مقامات حاضر در سیستم سیاسی آمریکا بسیار مناسب است.