مردی که از سهسال قبل به اتهام قتل مادر و پسری جوان در بازداشت به سر میبرد روز گذشته در جلسه محاکمه ماجرا را شرح داد.
به گزارش جوان، اسفندسال۹۴، مأموران پلیس تهران از قتل زن میانسالی در محل کارش باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به زن۴۷ساله به نام مهتاب بود که با ضربات چاقو هدف قرار گرفته و شالی هم دور گردنش پیچیده شده بود.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی، پلیس در تحقیقات خود دریافت چند روز قبل از فوت زن میانسال جسد امید، پسر مهتاب هم در یکی از شهرهای غربی کشور کشف شده است. بنابراین تحقیقات برای عامل یا عاملان قتل مادر و فرزند قوت گرفت تا اینکه در گام دیگری از تحقیقات مشخص شد مهتاب از مردی به نام کاظم مبلغی پول طلب داشت.
بنابراین کاظم به عنوان اولین مظنون پرونده تحت تعقیب قرار گرفت و چند ماه بعد بازداشت شد. متهم در همان مراحل بازجویی به قتل مادر و پسر اعتراف کرد. با اقرارهای متهم پرونده کامل و به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز روی میز هیئت قضایی به ریاست قاضی زالی قرار گرفت.
ابتدای جلسه نماینده دادستان در قرائت کیفرخواست بعد از شرح خلاصهای از دو قتل از دادگاه برای کاظم به اتهام دو فقره قتل، سرقت اموال دو مقتول و نگهداری سلاح گرم درخواست صدور حکم قانونی کرد.
در ادامه اولیایدم درخواست قصاص کردند. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: دو فقره قتل را قبول دارد، اما مرتکب سرقت نشده است. او در شرح ماجرا گفت: «مدتها بود امید را میشناختم. قرار بود او مدتی در شهر ما ساکن شود به همین دلیل برایش خانهای اجاره کردم و مقداری لوازم خانه هم در اختیارش گذاشتم. شب قبل از حادثه در خانهام مهمانی بود و امید هم دعوت بود. در آن مهمانی متوجه شدم امید به دخترم نگاه بد کرده و رفتار ناشایستی انجام داده است. دخترم میخواست واکنش نشان دهد که گفتم تو ساکت باش خودم او را ادب میکنم.»
متهم در ادامه گفت: «از رفتار امید عصبانی بودم و خیلی ناراحت شدم تا اینکه روز بعد به بهانه شکار اسلحه را برداشتم و با امید به منطقه شکار رفتیم. در محل روی تخته سنگی نشستیم و رو به امید گفتم یادت هست گفتم هرکسی سر سفره ما بنشیند تا زمانی که به خانواده ما دست درازی نکردهباشد محرم است؟ گفت: بله. آنجا بود که دست به اسلحه شدم و به طرفش شلیک کردم. سپس فرار کردم و بلافاصله اجارهنامه خانهاش که به نام من بود پس دادم و وسایل خانه را هم فروختم. بعد از تسویه با صاحبخانه به تهران آمدم.»
متهم در خصوص دومین قتل گفت: «مهتاب از قتل پسرش اطلاعی نداشت. از آنجائیکه میدانستم ممکن است دستگیر شوم به دیدن مهتاب رفتم تا در مورد بدهیام با او صحبت کنم. وقتی به محل کار مهتاب رفتم از او خواستم بخشی از بدهی را بدهم و مابقی آنرا در وقت دیگری بپردازم که مهتاب قبول نکرد و گفت: پولش را لازم دارد. همین باعث درگیری ما شد تا اینکه مهتاب به من حمله کرد و انگشت مرا گاز گرفت. من هم عصبانی شدم و با شالی که سرش بود او را خفه کردم. قصد کشتن او را نداشتم، اما چون فراری بودم با داد و فریاد مهتاب ترسیدم همسایهها با پلیس تماس بگیرند و بازداشت شوم به همین خاطر او را کشتم.»
متهم در خصوص ضربات وارده به زن میانسال گفت: «یادم نمیآید با چاقو ضربهای زدهباشم، اما اگر روی بدن مقتول ضربهای بوده من زدهام زیراکسی آنجا نبود و از ترس اختیار کارهایم را نداشتم.»
متهم در آخرین دفاعش گفت: «به خاطر کشتن مهتاب پشیمانم، اما درباره پسر او باید بگویم او مستحق مرگ بود، چون به او گفته بودم مهمانیهای ما مختلط است و اگر کسی به خانوادهام دستدرازی کند با او برخورد میکنیم.» در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.