احکام متولی وقف
سؤال 2001: آيا جايز است متولّى وقف که از طرف واقف يا حاکم نصب شده، در برابر کارهايى که براى اداره شئون وقف انجام مىدهد براى خودش اجرت بردارد و يا به ديگرى بدهد تا آن کارها را به نيابت از او انجام دهد؟
جواب: متولّى وقف اعم از اينکه از طرف واقف نصب شده باشد و يا از طرف حاکم، در صورتى که اجرت خاصى از طرف واقف براى او در برابر اداره امور وقف معيّن نشده باشد، مىتواند اجرتالمثل را از درآمدهاى وقف براى خودش بردارد.
سؤال 2002: دادگاه مدنى خاص شخصى را به عنوان امين در کنار متولّى وقف براى نظارت بر اعمال او در اداره امور وقف نصب کرده است، در اين قبيل موارد، اگر متولّى حق تعيين متولّى بعد از خود را داشته باشد، آيا مىتواند بدون مشورت و تصويب آن شخص که توسط دادگاه نصب شده مبادرت به تعيين متولّى کند؟
جواب: اگر حکم به ضمّ امين به متولّى شرعى براى نظارت بر اعمال او عام باشد و شامل همه اعمال مربوط به اداره وقف حتّى تعيين متولّى وقف براى بعد از خودش هم بشود، حق ندارد در تعيين متولّى بعدى بدون مشورت با امينِ ناظر، خود سرانه به رأى خودش عمل نمايد.
سؤال 2003: صاحبان خانهها و زمينهاى مجاور يکى از مساجد، املاک خود را به قصد توسعه آن بهطور مجانى به مسجد دادهاند تا به آن ضميمه شود و امام جمعه هم بعد از مشورت با علما تصميم به تنظيم سند مستقلى براى وقف آنها گرفته است و همه کسانى که زمينهاى خود را به مسجد بخشيدهاند با اين کار موافقت کردهاند، ولى بانى مسجد قديمى با آن کار مخالفت مىکند و خواهان آن است که وقف اراضى جديد در سند وقف قبلى ثبت شود و خود او متولّى همه وقف باشد، آيا او حق اين کار را دارد؟ و آيا پاسخ مثبت به خواسته او بر ما واجب است؟
جواب: اختيار وقف و تنظيم وقفنامه و تعيين متولّى خاص زمينهايى که به تازگى به مسجد ضميمه شدهاند با وقفکنندگان جديد است و بانى مسجد قديمى حق مخالفت با آن را ندارد.
سؤال 2004: اگر متولّيان حسينيه بعد از اتمام وقف، يک نظام داخلى براى آن تنظيم کنند، ولى بعضى از بندهاى آن با مقتضاى وقفيّت آن معارض باشد، آيا شرعاً عمل به آن بندها جايز است؟
جواب: متولّى موقوفه حق ندارد چيزى را وضع کند که با مقتضاى وقف در تعارض باشد و شرعاً هم عمل به آن جايز نيست.
سؤال 2005: اگر چند نفر به عنوان متولّى وقف نصب شده باشند، آيا شرعاً صحيح است که بعضى از آنان بدون جلب نظر ديگران بهطور انفرادى به تصدّى امور وقف بپردازند؟ و اگر بين آنان راجع به اداره امور موقوفه اختلاف رأى بروز کند، آيا جايز است هر يک از آنان خودسرانه به رأى خود عمل نمايند يا آنکه واجب است توقف نموده و به حاکم مراجعه کنند؟
جواب: اگر واقف، توليت آنان را بهطور مطلق بيان کرده و قرائنى که دلالت بر استقلال بعضى از آنان حتّى اکثريت بنمايد وجود نداشته باشد، هيچکدام از آنان حتّى اکثريت حق ندارند در اداره امور وقف هرچند مقدارى از آن، بنحو مستقل عمل نمايند، بلکه بايد براى اداره امور وقف، از طريق مشورت با يکديگر و اتخاذ رأى واحد، مجتمعا عمل نمايند و اگر بين آنان اختلاف ونزاعى رخ دهد، واجب است در آن مورد به حاکم شرع مراجعه کنند تا آنان را ملزم به اجتماع نمايد.
سؤال 2006: آيا عزل بعضى از متولّيان وقف توسط متولّيان ديگر از نظر شرعى صحيح است؟
جواب: صحيح نيست مگر جايى که واقف براى او چنين حقى را قرار داده باشد.
سؤال 2007: اگر بعضى از متولّيان ادعا کنند که متوليان ديگر خائن هستند و اصرار بر عزل آنان داشته باشند، حکم شرعى چيست؟
جواب: واجب است بررسى اتهام کسانى را که متهم به خيانت هستند، به حاکم شرع ارجاع دهند.
سؤال 2008: اگر فردى زمين خود را وقف عام کند و توليت آن را تا زنده است براى خودش و بعد از مردن براى اکبر اولاد ذکورش قرار دهد و اختيارات خاصى هم در اداره موقوفه براى او قرار دهد، آيا مديريت اداره اوقاف و امور خيريه حق دارد همه يا بعضى از آن صلاحيتها و اختيارات را از متولّى سلب کند؟
جواب: تا زمانى که متولّى منصوب از طرف واقف، از حدود اختيارات توليت وقف خارج نشده، اداره امور وقف همانگونه که واقف در انشاء وقف براى او مقرر کرده دراختيار اوست و از نظر شرعى تغيير و تبديل اختيارات او که در ضمن صيغه وقف توسط واقف مقرر گشته، صحيح نيست.
سؤال 2009: فردى قطعه زمينى را براى مسجد وقف کرده و توليت آن را براى فرزندان خود نسلا بعد نسلٍ و بعد از انقراض آنان براى امام جماعتى که نمازهاى پنجگانه را در آن مسجد مىخواند، قرار داده است. بر همين اساس بعد از انقراض نسل متولّى، توليت آن را عالمى که نمازهاى پنجگانه را براى مدّتى در آن مسجد مىخوانده بر عهده گرفته است ولى او هم سکته نموده و قادر به اقامه نماز جماعت نيست، در نتيجه شوراى ائمه جماعات، عالم ديگرى را به عنوان امام جماعت کنونى مسجد تعيين کرده است، آيا با اين کار عالم قبلى از توليت عزل مىشود يا آنکه حق دارد براى اقامه نماز جماعت فردى را به عنوان وکيل يا نايب خود تعيين کند و خودش به عنوان توليت باقى بماند؟
جواب: اگر فرض بر اين باشد که توليت آن عالم به اين عنوان است که او امام جماعت مسجد در نمازهاى پنجگانه است، با عجز او از امامت جماعت درمسجد به علت بيمارى يا هر علت ديگر، توليت از او ساقط مىشود.
سؤال 2010: شخصى املاک خود را وقف نموده تا درآمد آنها در موارد خاصى از کارهاى خير مانند کمک به سادات و اقامه مجالس عزادارى مصرف شود و در حال حاضر با افزايش قيمت اجاره آن املاک که جزء منافع وقف است، بعضى از مؤسسات يا اشخاص به دليل عدم وجود امکانات در آنها يا دلائل فرهنگى يا سياسى يا اجتماعى و يا دينى خواهان اجاره ملک موقوفه به قيمت ناچيزى هستند، آيا جايز است مديريت اوقاف آنها را به قيمتى کمتر از قيمت روز اجاره دهد؟
جواب: بر متولّى شرعى و مسئول اداره امور وقف واجب است در اجاره دادن به کسى که خواهان آن است و در تعيين مبلغ اجاره رعايت مصلحت و منفعت وقف را بنمايد، در نتيجه اگر در تخفيف مبلغ اجاره به سبب اوضاع و احوال خاص مستأجر يا اهميت کارى که وقف براى آن اجاره داده مىشود، نفع و مصلحت وقف باشد اشکال ندارد و الا جايز نيست.
سؤال 2011: بر طبق نظر امام راحل(قدّسسرّه) که مسجد متولّى ندارد، آيا اين حکم شامل املاکى که براى مسجد وقف شدهاند مثل املاکى که براى اقامه مجالس وعظ و ارشاد و تبليغ احکام در مسجد وقف شدهاند هم مىشود؟ و بر فرض شمول، با توجه به اينکه بسيارى از مساجد، املاک موقوفهاى دارند که متولّى قانونى و شرعى دائمى دارند و اداره اوقاف هم با آنان به عنوان متولّى رفتار مىکند، آيا جايز است متولّيان اين اوقاف از توليت آنها دست بردارند و از انجام وظائف خود نسبت به اداره آنها خوددارى کنند با آنکه در استفتايى از حضرت امام(رضوان الله عليه) نقل شده که متولّى حق اعراض از توليت وقف را ندارد بلکه واجب است طبق آنچه واقف مقرر کرده عمل کند و در اينباره کوتاهى ننمايد؟
جواب: حکم به اين که مسجد، توليت بردار نيست مختص به خود مسجد است و شامل موقوفههايى که براى مسجد وقف شدهاند نمىشود. در نتيجه به طريق اولى شامل موقوفههايى که براى امورى از قبيل تبليغ احکام و موعظه و ارشاد و مانند آن در مسجد وقف شدهاند، نمىشود، بنا بر اين تعيين متولّى براى اوقاف خاص و عام، حتّى در مثل وقف ملک براى رفع نيازهاى مسجد از قبيل لوازم و روشنايى و آب و نظافت مسجد و غيره، بدون اشکال است و متولّى منصوب، حق اعراض از توليت اين قبيل اوقاف را ندارد بلکه واجب است مبادرت به اداره امور وقف همانگونه که واقف در صيغه آن مقرر کرده بنمايد هرچند با گرفتن نايب براى اين کار باشد و کسى حق ندارد براى او در اداره وقف ايجاد مزاحمت و مشکل کند.
سؤال 2012: آيا جايز است فردى غير از متولّى شرعى وقف با دخالت در امور وقف و تصرّف در آن و تغيير شرطهايى که در صيغه وقف ذکر شده براى متولّى شرعى آن ايجاد مزاحمت کند، و آيا جايز است از متولّى بخواهد تا زمين موقوفه را به شخصى که متولّى، او را صالح نمىداند، تحويل دهد؟
جواب: اداره امور وقف طبق آنچه که واقف در انشاء وقف مقرر کرده فقط بر عهده متولّى شرعى خاص است و اگر متولّى خاصى از طرف واقف نصب نشده باشد، اداره امور وقف بر عهده حاکم مسلمين است و کسى حق دخالت در آن را ندارد، همچنانکه کسى حتّى متولّى شرعى، حق تغيير وقف از جهت آن و همچنين تغيير و تبديل شرايط مذکور در انشاء وقف را ندارد.
سؤال 2013: اگر واقف شخصى را به عنوان ناظر و مراقب وقف تعيين کند و شرط نمايد که فقط ولىّ امر مسلمين بتواند او را از نظارت و اشراف بر وقف عزل کند، آيا جايز است او خودش را از اين کار عزل کند؟
جواب: به احتياط واجب جايز نيست ناظر وقف بعد از قبول نظارت، خودش را از نظارت بر وقف عزل کند، همانگونه که براى متولّى وقف هم اين کار جايز نيست.
سؤال 2014: وقفى وجود دارد که قسمتى از آن خاص و قسمتى از آن عام است و واقف راجع به توليت آن اينگونه گفته است:«بعد از فوت هر يک، توليت وقف بر عهده فرد اکبر واصلح از اولاد ذکور نسلا بعد نسلٍ و عقبا بعد عقبٍ با تقدم نسل اول بر نسل دوم است.» در اين صورت اگر در بين افراد يک طبقه، شخص جامعالشرايطى باشد، ولى از پذيرش توليت وقف امتناع بورزد ولى با توليت فرزند کوچکترى که او را اصلح و شايسته براى اين کار مىداند، موافقت نمايد، آيا جايز است فرزند کوچکتر در صورتى که ساير شرايط در او باشد، توليت آن وقف را قبول کند؟
جواب: فردى که واجد شرايط توليت است مىتواند از قبول توليت امتناع ورزد لکن اگر توليت را پذيرفت، بنا بر احتياط جايز نيست خود را عزل کند ولى اشکال ندارد که فرد ديگرى را در صورتى که امين و شايسته باشد براى اداره امور وقف وکيل نمايد و همچنين جايز نيست فردى از طبقه بعدى با وجود فردى واجد شرايط از طبقه قبلى و قبول توليت توسط او توليت امور وقف را بر عهده بگيرد.
سؤال 2015: اگر افرادى از موقوف عليهم که در صورت داشتن شرايط حق توليت دارند، به حاکم شرع مراجعه کنند و از او بخواهند که آنان را به عنوان متولّى نصب نمايد و حاکم شرع هم تقاضاى آنان را به دليل عدم وجود شرايط در آنان رد کند، آيا جايز است آنان با تعيين فرد واجد شرايط، به اين دليل که سن کمترى دارد مخالفت کنند؟
جواب: کسى که فاقد شرايط است حق تصدّى توليت وقف و مخالفت با فرد واجد شرايط را ندارد.
سؤال 2016: اگر متولّى منصوب براى اداره امور وقف به علتى در انجام وظيفه خود کوتاهى و سهلانگارى کند، آيا برکنارى او از منصب خود و تعيين فرد ديگرى براى تصدّى توليت وقف جايز است؟
جواب: مجرّد کوتاهى و سهلانگارى در اداره امور وقف مجوّز شرعى براى برکنارى و عزل متولّى منصوب و تعيين فرد ديگرى بجاى او نيست، بلکه بايد در اين رابطه به حاکم مراجعه کرد تا او را وادار نمايد که کارهاى وقف را انجام دهد و اگر الزام او ممکن نباشد از وى بخواهد که وکيل صالحى را براى اداره امور وقف از طرف خود انتخاب کند و يا اينکه خود حاکم فرد امينى را به او ضميمه نمايد.
سؤال 2017: ولايت تصرّف براى حفظ و تعمير و اصلاح و جمعآورى نذورات و تبرّعات مرقدهاى فرزندان ائمه(عليهمالسلام) که در شهرها و روستاهاى ايران هستند و سالهاى زيادى بر آنها گذشته و وقف خاص هم نيستند و متولّىخاصى هم ندارند، با چه کسى است؟ آيا کسى حق دارد ادّعاى مالکيت زمين مرقد و حرم فرزندان ائمه(عليهمالسلام) را که از زمانهاى قديم محل دفن اموات بوده، بنمايد؟
جواب: توليت بقاع مبارکه و اوقاف عام که متولّى خاصى ندارند با حاکم و ولىّ امر مسلمين است و اين توليت در حال حاضر به نماينده ولى فقيه در اداره اوقاف و امور خيريه واگذار شده است و زمين صحن و مرقد فرزندان ائمه(عليهمالسلام) و حرم ايشان که از زمانهاى گذشته براى دفن اموات مسلمانان در نظر گرفته شده، حکم وقف عام را دارد مگر آنکه خلاف آن از طريق شرعى نزد حاکم ثابت شود.
سؤال 2018: آيا جايز است کسانى که از وقف استفاده مىکنند و همگى هم مسلمان هستند، فرد غيرمسلمانى را به اداره اوقاف براى صدور حکم تعيين او به عنوان متولّى وقف معرفى کنند؟
جواب: توليت وقف مسلمانان توسط غير مسلمان جايز نيست.
سؤال 2019: متولّى منصوب از طرف واقف و غير منصوب از طرف او چه کسى است؟ و اگر واقف شخص معيّنى را به عنوان متولّى وقف معيّن کند و تعيين متولّى بعدى را هم بر عهده او قرار دهد، آيا کسى را هم که متولّى اوّل به عنوان متولّى بعدى تعيين مىکند، متولّى منصوب محسوب مىشود؟
جواب: متولّى منصوب کسى است که واقف او را هنگام انشاء صيغه وقف به عنوان متولى آن معيّن مىکند و اگر هنگام انشاء وقف حق تعيين متولّى بعدى را به متولّى که نصب کرده واگذار کند، مبادرت او به تعيين متولّى بعدى اشکال ندارد و شخصىکه او براىتوليت وقف معيّنمىکند در حکم متولّى منصوب از طرف واقف است.
سؤال 2020: آيا جايز است اداره اوقاف جمهورى اسلامى متولّى وقف را بر کنار کند؟ و در صورتى که جايز باشد شرايط آن چيست؟
جواب: اداره اوقاف به مقدارى که مقررات قانونى به او اجازه مىدهد حق دارد در وقفهايى که متولّى خاصى دارند، دخالت نمايد.
سؤال 2021: آيا جايز است متولّى وقف توليت خود را به اداره اوقاف و امور خيريه واگذار نمايد؟
جواب: متولّى وقف حق اين کار را ندارد، ولى اشکال ندارد که اداره اوقاف يا شخص ديگرى را براى انجام امور وقف وکيل کند.
سؤال 2022: دادگاه، شخصى را به عنوان امين ناظر براى نظارت بر اعمال متولّى وقف که متهم به کوتاهى در اداره امور آن مىباشد، تعيين نموده است و سپس متولّى بعد از ثبوت برائت ذمّهاش از آن اتهامات فوت نموده است، آيا امين ناظر مزبور حق دارد با امضاء و تنفيذ يا فسخ و ابطال قرارها و تصميمهايى که متولّى چند سال قبل از انتخاب او به عنوان ناظر اتخاذ کرده، در آنها دخالت و اظهارنظر کند يا آنکه مسئوليت و حق نظارت او فقط مربوط به فاصله زمانى بين صدور قرار تعيين او به عنوان ناظر تا تاريخ وفات متولّى است؟ و با توجّه به اينکه هنوز از تاريخ صدور حکم برائت متولّى هيچ اقدامى براى عزل امين صورت نگرفته، آيا اختيارات و مسئوليت او با صدور حکم برائت متولّى از آن اتهامات پايان مىپذيرد يا آنکه متوقف بر عزل از طرف دادگاه است؟
جواب: اگر ضمّ امين به متولّى شرعى به خاطر توجّه اتهام به او در مورد اداره امور وقف باشد، او فقط حق دخالت و اظهار نظر در امورى را دارد که براى نظارت بر آنها معيّن شده است و صلاحيت او در نظارت بر کارهاى متولّى متّهم، با صدور حکم به برائت او و رفع اتهام از وى به پايان مىرسد، همانگونه که بعد از وفات متولّى قبلى و انتقال توليت وقف بعد از او به شخص ديگر، امين مزبور حق دخالت در امور وقف و اعمال متولّى جديد را ندارد.