دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در حالی پس از سیزده سال تغییر کرد که انتخاب دبیر جدید بیواکنش نبود؛ اما در نهایت دبیر این شورا با دو حکم از سوی رهبر انقلاب و رئیس جمهور منصوب شد؛ انتصابی که باید دید در روند این شورای سیاست گذاری فرهنگی چه آثاری خواهد داشت و ثمره آن چه خواهد بود؟
به گزارش «تابناک»؛ شوراهای عالی عموماً با محوریت دبیرخانه اداره میشوند و نقش دبیر در آنها تعیینکننده است. شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز از این قاعده مستثنا نیست و این نقش انکارناشدنی است. از ششم دی 1384 که محمدرضا مخبر دزفولی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی شد تا یازده دی ماه ـ که با رأی گیری در شورای عالی انقلاب فرهنگی، حجت الاسلام سعیدرضا عاملی جانشین مخبر شد ـ سیزده سال میگذرد.
با انتخاب دبیر تازه شورای عالی انقلاب فرهنگی، برخی نسبت به این انتخاب موضعگیریهای سختی داشتند و دو نقد را وارد دانستند؛ نخست اینکه طبق آیین نامه دبیر باید از میان اعضا انتخاب شود و عاملی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی نبود. در عین حال مسائل حاشیهای درباره دبیر تازه شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز مطرح شد اما رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی حجتالاسلام سعید عاملی را به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب کردند و بدین ترتیب مشکل آییننامهای حل شد و تأیید رهبر انقلاب بر این انتخاب برای عموم عیان گشت.
پس از حکم رهبر انقلاب، حسن روحانی، رئیس جمهور به عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، عاملی را رسماً منصوب کرد. در بخشی از این حکم تأکید شده است: «با توجه به مصوبه جلسه مورخ 97/10/11 شورایعالی انقلاب فرهنگی و تایید مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، به موجب این حکم جناب عالی که فردی متعهد و از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، با سوابق ارزشمند علمی و مدیریتی هستید را برای مدت چهار سال به عنوان «دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی» منصوب می نمایم.»
شورای عالی انقلاب فرهنگی نه در این سیزده سال دوره دبیری مخبر دزفولی و نه پیش از آن، تأثیر جدی در معادلات فرهنگی کشور نداشته و نقش حاشیهای ایفا کرده است؛ مسألهای که لزوماً ارتباطی به نوعِ عملکرد دبیر این شورا ندارد بلکه اساساً ساختار شوراهای عالی چنین آثاری را در پی دارد و بنابراین شاید تغییرات، تأثیری در فرآیندها نداشته باشد. با این حال، این ساختار بودجهبری قابل توجهی داشته و در ردیف بودجه از 93 تا 98، بالغ برای 400 میلیارد تومان برای دبیرخانه این شورای سیاست گذاری منظور شده است.
از این منظر دستکم همواره انتظار رفته متناسب با منابع تخصیص یافته با این شورا ـ که نسبتی با یک نهاد سیاستگذار ندارد و در سطح یک نهاد اجرایی است ـ شاهد خروجی مشخصی باشیم. آیا سیدسعیدرضا عاملی میتواند توقعات را برآورده کند و نقدهایی که به شورای عالی انقلاب فرهنگی و بیتاثیریاش در راهبری مؤثرِ مباحث کلان فرهنگی کشور وجود دارد را کاهش دهد؟ این پرسشی که برای پاسخ به آن باید صبور بود و عملکرد یک سال آینده شورای عالی انقلاب فرهنگی را رصد نمود.
حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید سعیدرضا عاملی رنانی (متولد ۱۳۴۰ در کرج) معاون پیشین برنامهریزی و فناوری اطلاعات و معاون طرح و توسعه دانشگاه تهران بوده است. او تحصیلات متوسط خود را در دبیرستان جان اف کندی آمریکا به پایان رسانده و دوره کارشناسی (مهندسی مکانیک) را هم در دانشگاه سکرمنتو آمریکا آغاز کرد، ولی هیچ گاه به پایان نرساند.
آن گونه که دکتر محمد مرندی گفته است، او قبل از انقلاب برای پیروزی انقلاب در آمریکا تلاش میکرد و عضو انجمن اسلامی دانشجویان بود، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران درس را نیمهتمام گذاشت و برای یاری انقلاب به ایران عزیز بازگشت و طی یک دوره دوازده ساله ضمن تحصیل در حوزه علمیه قم در جبهههای حق علیه باطل به عنوان یک رزمنده عادی در جنگ حضور داشت و در مقاطعی مثل کربلای 4 و 5 معاون فرهنگی لشکر سیدالشهدا علیه السلام و تا پایان جنگ قائم مقام تیپ امام صادق علیه السلام بود.
پس از پایان جنگ تحمیلی در سال 1368 دوباره به دانشگاه بازگشت و این بار در دانشگاه تهران کارشناسی علوم اجتماعی - پژوهشگری را آغاز کرد و ظرف سه و سال نیم دوره کارشناسی خود را به پایان رساند. سپس به دانشگاه دوبلین رفت و کارشناسی ارشد خود را در رشته ارتباطات و رسانه به پایان رساند و بعد از آن به دانشگاه لندن رفت و دوره دکترای خود را در رشته ارتباطات به اتمام رساند. وی بعد از پایان تحصیلات به ایران بازگشت و پس از یازده ماه فرایند جذب به استخدام دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران درآمد و در ادامه مؤسس دانشکده مطالعات جهان این دانشگاه شد.
به نظر میرسد، اگر عامری به دنبال تحولی در حوزه مسئولیت تازهاش باشد و در پی پررنگ کردن نقش دبیرخانه شورای عالی برود، کار دشواری در شورای عالی انقلاب فرهنگی در پیش خواهد داشت. شورای عالی انقلاب فرهنگی میتواند با طراحی دورنمایِ مبتنی بر واقعیات فرهنگیِ جامعه ایران، سیاست گذاری موثری در جهتدهی به قریب به 9 هزار میلیارد تومان اعتبارات فرهنگی در طول هر سال داشته باشد؛ اما پیش از آن، باید این شورا همان منابع در اختیارش را به درستی و در راستای یک خروجیِ مشخص هزینه کند.