به گزارش «تابناک»، روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم حسن بهشتیپور نوشت: خوابیده را میتوان با نهیب بیدار کرد، اما آن که خود را به خواب زده است، نمیتوان. مثل آن کسانی است که امروز کارکرد صنعت هستهای ایران را زیر سوال میبرند و ادعا میکنند که چرخش سانتریفیوژها متوقف شده و روی دستاوردهای هستهای کشور بتون ریختهاند.
به زبان ساده باید بگوییم هیچ یک از حلقههای چرخه تولید سوخت هستهای و از سنگ معدن تا تبدیل به انرژی برق و رادیوداروها بعد از برجام در ایران متوقف نشدهاند. فعالیتهای هستهای که از معادن ساغند و گچین تا امیرآباد تهران در جریان است. از منتقدان اما باید پرسید که کدام یک از فعالیتهای جاری هستهای ایران تعطیل شده است؟ مراحل تولید سوخت هستهای در ایران به زبان ساده به شرحی است که در ادامه مینویسم، ادعایی که در مورد تعطیلی یا اخلال در هر یک از آنها مطرح میشود، باید نشان دهد که کدام یک از این عملیات تعطیل شدهاند. عملیات بهرهبرداری از گچین در نزدیکی بندرعباس و ساغند در اطراف یزد، همچنان ادامه دارد.
اورانیوم استحصالشده از این معادن به تاسیسات تولید کیک زرد و کنستانتره اورانیوم در اردکان یزد میرود، جایی که سنگهای معدنی تصفیه میشوند و کیک زرد به عنوان ماده خام کارخانه یوسیاف اصفهان آماده میشود، کیک زرد به اصفهان میرود و به گاز هکزافلوراید تبدیل میشود. این گاز در مخازنی به مرکز غنیسازی نطنز منتقل میشود، تاسیساتی که مسوولیت اصلی عملیات غنیسازی را بر عهده دارد. در حالی که بخش عمدهای از اورانیوم استحصال شده تا این مرحله، اورانیوم ایزوتوپ پایدار 238 است، باید تعداد اتمهای اورانیوم ایزوتوپ 235 در محصول نهایی غنیشده افزایش پیدا کند. کاری که بر عهده آبشارهای سانتریفیوژ نطنز است، آنچه با عنوان درصد غنیسازی از آن یاد میشود، نسبت ایزوتوپ 235 به ایزوتوپ 238 در محصول نهایی کارخانه غنیسازی است. یعنی اگر از هر 100 واحد اورانیوم، 3 واحد ایزوتوپ 235 و 97 واحد اورانیوم 238 باشد، میگوییم غنیسازی 3 درصد انجام شده است. مراحل تزریق محصول به آبشار سانتریفیوژ برای رسیدن به خلوص بیشتر اورانیوم غنیشده میتواند بارها و بارها تکرار شود یا با تعداد بیشتری آبشار انجام شود تا خلوص ایزوتوپ 235 در محصول نهایی بیشتر شود. اورانیوم غنیشده به نسبت میزان خلوصش کاربردهای مختلفی دارد، از جمله استفاده در تاسیسات تولید راکتور تولید برق، پیشرانههای کشتی و زیردریایی و تولید رادیوداروها، از جمله کاربردهای این مواد هستند که میتواند از 2درصد تا 90 درصد خلوص داشتهباشد. معمولا ایزوتوپ اورانیوم با خلوص بسیار بالا میتواند در تولید تسلیحات هستهای هم استفاده شود، که در حال حاضر نه با چنین خلوصی در ایران تولید میشود و نه هیچگاه برنامه چنین کاربردی از آن وجود داشته است. اورانیوم غنیشده در نطنز در مرحله بعد به تاسیسات دیگری منتقل میشود تا به میلههای سوخت هستهای برای استفاده در راکتورهای تهران و بوشهر تبدیل میشود.
جمهوری اسلامی ایران از سال 1385 چرخه کامل تولید سوخت هستهای را به شرح بالا به دست آورده است، بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای شاهد اجرای تمام مراحل تولید سوخت هستهای در ایران بودند و در گزارشهای مدیرکل آژانس هم ذکر شده است. تمام این فعالیتها بعد از برجام هم استمرار پیدا کردهاند و هیچیک متوقف نشدهاند. در کنار چرخه تولید سوخت هستهای از ساغند و گچین تا بوشهر و تهران، مساله ساخت راکتور تحقیقاتی دوم ایران در اراک هم مطرح بود. راکتور تحقیقاتی تهران که در تولید رادیوایزوتوپهای مورد استفاده در مصارف پزشکی و کشاورزی از آن استفاده میشود با توان 5 مگاوات در حال بهرهبرداری است، قرار بود راکتور آب سنگین اراک هم با توان 40 مگاوات به تولید رادیوایزوتوپهای دارویی بپردازد، راکتور فعال تهران با پروژه راکتور اراک به جز توان، دو تفاوت عمده دیگر هم دارند، راکتور تهران با آب سبک خنک میشود و نیاز به خوراک اورانیوم غنیشده دارد، اما پروژه راکتور اراک قرار بود با آب سنگین خنک شود و امکان استفاده از خوراک اورانیوم طبیعی (بدون غنیسازی) داشتهباشد. راکتور اراک به دو بخش اصلی تقسیم میشد: راکتور و کارخانه آب سنگین. کارخانه آبسنگین خنداب اراک از سال 2003 افتتاح شد و ایران را به جمع تولیدکنندگان آب سنگین در جهان وارد کرد. این کارخانه همچنان فعال است و به کار خود ادامه میدهد. این بخش از فعالیتهای اراک که قبل از برجام هم جریان داشت، همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد. آب سنگین تولیدی این کارخانه قرار بود برای خنککردن راکتور اراک مورد استفاده قرارگیرد، راکتوری که تا زمان توافق هستهای در سال 2015 هنوز به بهرهبرداری نرسیده بود.
راکتور اراک، هیچگاه به بهرهبرداری نرسیده بود. در واقع بر اساس توافق هستهای برجام، مقرر شد که جمهوری اسلامی ایران با همکاری کشورهای طرف مذاکره از جمله ایالات متحده امریکا و چین، این راکتور را با یک طراحی جدید، تکمیل کند، مسوولیتی که با خروج امریکا از برجام، به بریتانیا و چین سپرده شد. بر اساس این توافق قرار بر این شد که به ازای چشمپوشی ایران از طراحی راکتور نیمهکاره پیشین، ضمن انتقال فناوری ساخت راکتور جدید، گواهینامههای لازم مبنی بر استانداردهای تولیدات رادیوداروهای این کارخانه هم صادر شود که باعث میشد ایران با استفاده از این گواهینامهها و استانداردها بعد از بهرهبرداری از راکتور اراک، بتواند محصولات تولیدی این کارخانه را به بازارهای جهانی صادر کند، موضوعی که با طراحی قبلی میسر نمیشد. مساله بتونریزی، که امروز از سوی برخی منتقدان در مورد راکتور اراک مطرح میشود، در واقع مساله ریختن سیمان در کالندر قلب راکتور نیمه کاره اراک است، راکتوری که هیچگاه به مرحله بهرهبرداری نرسیده بود و بر اساس توافق کنونی قرار است با طراحی جدید جایگزین شود. بخش تخریب شده از طراحی پیشین راکتور هستهای آب سنگین اراک، بخش کوچکی از کل پروژهای است که بخشهایی از آن، یعنی کارخانه آب سنگین راهاندازی شده است و بخشهایی از آن هم در مرحله تجدید طراحی برای بهرهبرداری آینده قرار دارد. نکتهای که در صحبتهای پریروز علی اکبر صالحی وجود داشت، در مورد آمادگی ایران برای استفاده از فناوری پیشین در تکمیل راکتور اراک، هشداری به مقامهای چین و بریتانیا است که طی 3 سال گذشته در اجرای تعهدات خود برای تکمیل این راکتور با طراحی جدید تعلل کردهاند.
ادعای تعطیلی برنامه هستهای ایران، همانگونه که بارها از سوی علی اکبر صالحی، رییس سازمان انرژی اتمی و دیگر مقامهای کشور مطرح شده است، ادعایی کذب است. در شرایط کنونی میتوان سه محدودیت نسبت به دوره پیش از برجام برای برنامه هستهای ایران برشمرد: اول سقف غنیسازی به لحاظ درصد و حجم ذخیره، دوم مسدودسازی کالندر راکتور هستهای اراک برای جایگزینی با طراحی جدید و سوم به بهرهبرداری نرسیدن راکتور اراک که 80 درصد پیشرفت داشت. هیچ یک از این سه محدودیت بدون مابهازا نیستند. ایران نیاز چندانی به میلههای سوخت ندارد، چرا که روسیه برای تامین سوخت نیروگاه هستهای بوشهر تا سال 2021 تعهد دارد و تایید میلههای سوخت تولید ایران برای استفاده در راکتور بوشهر بعد از 2021 هم نیاز به همکاریها و رایزنیهای علمی و فنی گسترده دارد. در اثر برجام، حق جمهوری اسلامی ایران برای غنیسازی از سوی نهادهای بینالمللی به رسمیت شناختهشده است. دیگر بر خلاف سالهای پیش نهتنها شاهد گزارشهای انتقادی مدیرکل آژانس از روند فعالیتهای هستهای ایران نیستیم، بلکه در 14 گزارش منتشر شده مدیرکل آژانس کلیه فعالیتهای هستهای ایران، راستیآزمایی و مطابقت آن با قواعد آژانس تایید شده است. پذیرش حق غنیسازی ایران بر اساس قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد، همچنین تمامی قطعنامههای پیشین این شورا را نیز که از ایران خواسته بود تمامی فعالیتهای غنیسازی خود را متوقف کند، بلااثر کرده است. با وجود اینکه چرخه سوخت هستهای ایران از سال 2015 به این سو بدون لحظهای تعلل و تعطیلی، به فعالیت خود ادامه داده است، اما بر خلاف دوران پیش از آن، هیچ تحریم جدید هستهای از سوی کشورهای جهان و نهادهای بینالمللی به جز ایالات متحده امریکا علیه ایران وضع نشده است و هیچ ادعایی مبنی بر انجام فعالیت غیرقانونی در برنامه هستهای ایران بر خلاف گذشته مطرح نشده است. در واقع پیش از برجام، نهادهای بینالمللی موثر ایران را به انجام غیرقانونی غنیسازی محکوم کردهبودند و ایران تحت تحریم جهانی قرار داشت، اما امروز ایران به صورت قانونی، شفاف و تحت نظارت نهادهای بینالمللی به انجام فعالیتهای هستهای خود ادامه میدهد.
به گمان من، استمرار فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران، غیرقابل تردید است، اما برای افرادی که قصد بهانهجویی و اتهامزنی دارند، تفاوتی نمیکند که این موضوع به زبان ساده یا به زبان فنی، با جزییات یا بر مبنای کلیات، حقوقی یا علمی توضیحی در مورد استمرار این فعالیتها مطرح شود.