عمليات والفجر 8 كه در 20 بهمن ماه سال 64 آغاز شد، يكي از عملياتهاي سرنوشتساز در طول هشت سال دفاع مقدس بود و دستاوردهاي فراواني براي ايران به همراه داشت. براي مرور آنچه در اين عمليات گذشت سراغ يكي از فرماندهان دفاعمقدس رفتيم. سردار سرتيپ دوم سيدمحمد كسائيان متولد 1337 در سال 58 وارد سپاه شد و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي سوادكوه را تأسيس كرد. وي كه سابقه جهاد در درگيري با نيروهايهاي ضد انقلاب در جنگلهاي شمال و كردستان را دارد در حماسه ششم بهمن ماه سال 60مردم آمل هم شركت داشت. كسائيان در عمليات والفجر 8 فرمانده تيپ 2 لشكر 25 كربلا بود.گفتوگوي ما با ايشان را پيشرو داريد.
به عنوان يك رزمنده پيشكسوت چه سوابقي در هشت سال دفاعمقدس داشتيد؟
من از ابتداي جنگ تا پايان آن در جبهه حضور داشتم. به عنوان رزمنده آرپيجيزن شروع كردم تا به فرماندهي تيپ 2 لشكر ويژه 25 كربلاي مازندران رسيدم. بعد هم فرماندهي تيپهاي مختلف زرهي و پياده مثل تيپ كماندويي 75 ظفر در قرارگاه رمضان را بر عهده داشتم. در عمليات برون مرزي و عمليات مرصاد هم بودم. در عمليات والفجر 8 مسئول آمادهسازي خط حد لشكر 25 كربلا و فرمانده تيپ 2 در عمليات بودم كه مأموريت تيپ ما شكستن خط و محاصره شهر بندري فاو بود. در ادامه بايد در كارخانه نمك پدافند ميكرديم.
اشاره كرديد مسئول آمادهسازي خط لشكر در عمليات والفجر 8 بوديد. دقيقاً چه كارهايي انجام ميداديد؟
ما پنج الي شش ماه فرصت داشتيم منطقه را براي عمليات آماده كنيم. چون منطقه پر از نخل و اكثر زمينهاي آن باتلاقي بود،وظيفه ما ايجاد سنگرهاي زرهي، توپخانه ، انفرادي و تجمعي، احداث جادههاي ارتباطي و ايجاد يك خط مستحكم در كناره رودخانه اروند و آمادهسازي سكوهايي در منطقه منتهي به نخلستان براي اجراي آتش در شب عمليات بود نياز به كار مهندسي بسيار گستردهاي داشت. براي اينكه دشمن هم متوجه اقدامات و تغيير و تحولات منطقه نشود بايد شبانه و با رعايت احتياط همه جانبه و استتار سنگرها كار ميكرديم،بنابراين كار بسيار سختتر ميشد. ورود دستگاهها و ماشينآلات مهندسي به آساني مقدور نبود. منطقه از نظر نظامي به هيچ عنوان آماده عمليات نبود و پيش از اين آنجا عملياتي چه از طرف دشمن و چه از طرف خودي انجام نگرفته بود و به دليل بالا بودن سطح آب حداكثر ميتوانستيم 5/1 متر زمين را حفر كنيم. اگر بيشتر خاك بر ميداشتيم، آب از سطح زمين مثل چشمه بيرون ميزد،به همين دليل در اين مدت با احتياط كامل كار كرديم و دشمن هم متوجه آن نشد. توانستيم تا شب عمليات، تمامي جادههاي ارتباطي به خط اول و يك خط مستحكم با سكوهاي آتش مختلف ادوات نظامي مثل تانك را آماده كنيم. سكوهايي در شهرهاي منتهي به نخلستان براي سوار و پياده شدن نيرو و تجهيزات در زمان جذر و مد آب اروندرود آماده شده بود. با بستن انتهاي نهرها و جلوگيري از ورود آب به داخل نخلستان توانستيم زمينهاي باتلاقي منطقه را خشك كنيم.
والفجر8 از لحاظ شناسايي خطوط دشمن يكي از موفقترين عمليات جنگ بود. خطوطي كه دشمن در آنها مستقر بود چگونه شناسايي شدند؟
در همان مدتي كه ما مشغول آمادهسازي زمين منطقه خودي براي انجام عمليات بوديم نيروهاي اطلاعات عمليات براي شناسايي خطوط دشمن توسط نيروهاي غواص اقدام ميكرد. از روز اول هشت معبر براي ورود به خط دشمن و شناسايي منطقه ايجاد شد كه اين معبرها تا عمق دشمن نفوذ داشت و نيروهاي ما با استفاده از آن از خط اول دشمن و از خيابانهاي شهر فاو عكس تهيه ميكردند. يك دكل 60 متري ديدهباني هم داشتيم كه روزانه تحركات دشمن را رصد ميكرد و گزارش تهيه ميشد. همچنين حركت جذر و مد آب در اروندرود و سرعت و عمق آن در نقاط مختلف اين رودخانه بررسي ميشد. عمده اين كار هم با استفاده از ابزار بسيار ساده و ابداعي توسط نيروهاي اطلاعات عمليات انجام ميشد.
با طرحي كه از پيش تهيه شده بود و مهندسي و اطلاعات براساس آن طرح كار كرده بودند، سه مرحله براي شكستن خط دشمن در نظر گرفته شده بود. در مرحله اول گردانهاي غواص از طريق آن هشت معبر به خط دشمن ميزدند. در صورت موفقيت در هر معبر با روشن كردن چراغهاي رنگي غواصها راهنما و هادي آغاز مرحله دوم عمليات ميشد كه مربوط به حركت قايقها بود. رزمندگان سوار بر قايقها عمليات را شروع و اقدام به شكستن خطوط دشمن كرده و يك سرپل براي نفوذ به داخل شهر فاو ايجاد ميكردند. سپس در مرحله سوم موج دوم گردانها براي گسترش آن سرپل و پاكسازي خطوط و تصرف كامل آنها وارد ميشدند. گردانهاي بعدي هم براي تعقيب دشمن اقدام ميكردند. در مرحله دوم در هر نهر دو گردان سوار بر قايقها آماده بودند. با اعلام غواصان و روشن شدن چراغ به معناي باز شدن معبر، قايقها حركت ميكردند. البته جلوي آنها قايقهاي بزرگتر با گونيهاي پر از خاك و مسلح به كاليبرهاي مختلف به عنوان نيروهاي اصلي خط شكن و درگير شونده اصلي با دشمن حضور داشتند و بقيه قايقها پشت سر آنها حركت ميكردند و خودشان را به خط ميرساندند.
اگر معبري باز نميشد چهكار ميكرديد؟
در چنين وضعيتي طرح ثارالله را اجرا ميكرديم. يعني چنانچه غواصها موفق به شكستن يك خط نميشدند و سرپلي براي ورود مرحله دوم نيروهاي قايق سوار ايجاد نميكردند و تانكها و ديگر ادوات نظامي از روي همان سكوهايي كه آماده كرده بوديم شروع به ريختن آتش روي خط اول دشمن ميكردند تا زير آتش آنها قايقهاي مرحله دوم خودشان را به خط دشمن بزنند و خط را تصرف كنند. در ادامه هم گردانها و لشكرهاي ديگر كه در احتياط لشكر 25 بودند ميتوانستند به مأموريت خود ادامه دهند كه در عمل هم اينگونه شد و غواصان در چهار معبر موفق به ايجاد سرپل شدند و در چهار معبر ديگر نيز با ريختن آتش توپخانه مرحله دوم آغاز شد.
در صحنه عمل عمليات چطور پيش رفت؟
در همان اولين ساعات عمليات كل خط در محدوده تعيين شده براي لشكر 25 كربلا تصرف شد و بلافاصله لشكرهاي ديگر براي ادامه عمليات و تصرف پايگاههاي موشكي حركت كردند. يعني در اين عمليات هر سه مرحله پيشبيني شده براي شكستن خط اجرا شد و مراحل بعدي تعقيب دشمن و محاصره شهر فاو و بستن عقبه دشمن تا آبهاي خورعبدالله انجام گرفت و در روز بعد شاهد پاكسازي شهر و تصرف نقاط مهم شهر و نصب پرچم حضرت امام رضا (ع) توسط فرمانده لشكر 25 كربلا روي مناره مسجد شهر فاو بوديم و مقابله با پاتكهاي دشمن و جنگ خاكريزها تا كارخانه نمك و پدافند معقول و منطقي و انهدام قواي دشمن تا حدود 80 روز ادامه داشت. تا اينكه صدام از بازپسگيري شهر فاو نااميد و مجبور به پدافند در پشت كارخانه نمك شد.
سالگرد عمليات والفجر 8 را به عنوان روز حفاظت اطلاعات نامگذاري كردهاند. وجه تسميه آن چيست؟
از اقدامات مهم ما قبل از عمليات حفاظت گفتار ، تردد مخفيانه و اقدامات خاموش مهندسي بود. تا جايي كه با تمام مشكلات حتي رزمندگاني را كه در اثر گلولههاي خمپاره بعثيها مجروح ميشدند در همان منطقه درمان ميكرديم و به عقب انتقال نميداديم. در اين مدت هيچ يك از نيروهاي مستقر در خط تماسي با خانواده از طريق تلفن يا نامه نداشتند. بعضاً خانوادههاي آنها به مراكز سپاه مراجعه ميكردند و اظهار ميداشتند فرزندانشان مفقود شدهاند چون هيچ خبري از آنها ندارند. در كارهاي مهندسي 60 الي 70 نيرو از خارج استان مازندران مثل خراسان رضوي آورده بوديم كه فرماندهان لشكر را نشناسند. به آنها گفته بوديم مأموريت شما احياي نخلستان است. خودمان را هم نيروهاي جهاد سازندگي معرفي كرده بوديم. حتي مرا به عنوان مهندس كشاورزي ميشناختند. شب عمليات تازه متوجه شدند ما سپاهي هستيم و من هم فرمانده تيپ عملكننده در اين عمليات هستم.
عامل ديگر موفقيت ما انجام عمليات فريب بود. تمام يگانهاي ما در هور و شلمچه اقدام به عمليات شناسايي كردند. حتي يك نفر از لشكر ما اسير شده بود اما او هم هيچ اطلاعاتي از عمليات اصلي ما در خط فاو نداشت. خودش هم فكر ميكرد كه قرار است لشكر ما در هور عمليات كند. همچنين دو شب قبل از عمليات اقدام به قشونكشي لشكر از اهواز تا هور كرديم كه دشمن را منحرف كرد.
با توجه به اينكه عبور اين همه رزمنده از اروندرود با آن جذر و مدهايش كار آساني نبود، چه دورههاي آموزشي را پشت سر گذاشته بوديد؟
از جمله اقدامات قبل از شروع هر عملياتي، برگزاري دورههاي آموزشي ويژه همان عمليات بود. بيشتر نيروهاي حاضر در عمليات نيروهاي بسيجي بودند كه لازم بود آموزشهاي ويژه همان عمليات را ببينند. در عمليات والفجر 8 اولين و مهمترين دوره، آموزش غواصي بود كه هم نيروهاي اطلاعات عمليات و شناسايي و هم گردانهاي خط شكن بايد آموزش غواصي ميديدند. دوره ديگر آموزشي به عمليات سوار و پياده شدن از قايق و عبور از باتلاق در زمان جذر و پايين آمدن آب اروند مربوط بود. باز دوره سوم آموزشي، عمليات جنگ در نخلستان و جنگ شهري براي پاكسازي شهر فاو بود. براي اين كار گردانها در شهرهاي آبادان و خرمشهر در مكانهايي كه مردم مستقر نبودند و خالي از سكنه بود آموزش ميديدند. اينها دورههاي ويژه آموزشي براي انجام عمليات والفجر8 بود.
والفجر8 براي شما يادآور چه دوستان شهيدي است؟
جا دارد همين جا از برخي شهداي لشكر 25 كربلا ياد كنم. شهيد علياصغر خنكدا، فرمانده گردان امام محمد باقر(ع) بود؛ گرداني كه در مرحله دوم بايد سوار بر قايق به خط دشمن ميزد. خنكدا كنار ساحل آرپيجي به قايقش اصابت كرد و به شهادت رسيد.
همچنين شهيد صادق مكتبي، فرمانده گردان سيدالشهدا(ع) بود كه در جريان پاتك دشمن در فاو شهيد شد. شهيد عظيمي، جانشين گردان امام حسين(ع) در ادامه عمليات تا كارخانه نمك پر كشيد. شهيد سيدمحمد گلگون از مهندسي لشكر در حال خاكريز زدن در نزديكي كارخانه نمك به شهادت رسيد. شهيد ناصر چرخيزاده هم از مهندسي لشكر بود كه در همين عمليات آسماني شد. جا دارد ياد همه شهداي بسيجي و سپاهي كه از شروع تا پايان اين عمليات به شهادت رسيدند را گرامي بداريم.
اگر ميشود مروري بر روند انجام عمليات داشته باشيم.
با اعلام رمز عمليات، نيروهاي غواص براي باز كردن هشت معبر انتخاب شده داخل آب حركت خود را آغاز كردند. نيروهاي موج دوم نيز سوار قايق شدند و در نهرهاي فرعي منتظر دستور حركت شده و تمامي سلاحها در مكانهاي تعيين شده مستقر شدند. اما حدود نيم ساعت قبل از عمليات، دشمن شروع به تيراندازي و انداختن پروژكتورهاي قوي در آب و اجراي آتش سنگين كرد بهطوري كه همه ما فكر كرديم عمليات لو رفته است. براي همين بلافاصله درخواست شروع همزمان مرحله دوم و سوم طرح را از فرماندهي لشكر كرديم. فرمانده لشكر هم از قرارگاه كسب تكليف كرد. چون در جناحين ما لشكرهاي ديگر بودند و بايد همه لشكرها با هم عمليات را شروع ميكردند دستور شروع را بايد قرارگاه صادر ميكرد ولي قرارگاه دستور سكوت راديويي يعني خاموشي بيسيمها و واكنش نشان ندادن به آتش دشمن را داد كه دستور درستي هم بود چون پس از پيروزي و بازجويي از اسرا معلوم شد آن شب بعثيها براي آزمايش ، مانور و امتحان پروژكتورهاي ارسال شده از قرارگاه خودشان آن اقدام را انجام داده بودند كه تحمل،صبر و تدبير فرماندهان ما باعث شد عمليات لو نرود و همه چيز طبق برنامه و طراحي از قبل انجام گيرد. بارش باران و طوفان در آن شب باعث شد دشمن نگهباني خود را ضعيف كند و به سنگرها پناه ببرد. عمليات هم به رغم سختي بسيار زياد به موفقيت رسيد و تا صبح و روشن شدن هوا خط اول دشمن شكسته شد و پاكسازي هم انجام گرفت. همچنين الحاق با جناحين ايجاد شد و شهر فاو به محاصره رزمندگان درآمد. از صبح تا عصر همان روز از يك طرف بايد شهر را از لوث وجود دشمن پاكسازي و از طرف ديگر پدافند ميكرديم تا جلوي پاتكهاي دشمن را بگيريم. در واقع اين عمليات تا حدود 80 روز تا رسيدن به كارخانه نمك ادامه داشت. تا اينكه خط پدافند در كنار كارخانه نمك تثبيت شد.
ميگويند عمليات والفجر8 در تعيين سرنوشت جنگ تأثيرگذار بود. اگر اين عمليات به موفقيت نميرسيد يا اصلاً انجام نميشد جنگ چه سرنوشتي پيدا ميكرد؟
دستاوردهاي اين عمليات و نتايج آن در هشت سال دفاع مقدس بينظير بود. هم ايران و هم عراق در يك سال توان انجام فقط يك عمليات بزرگ و چند عمليات متوسط،كوچك و ايذايي را داشتند. چون پس از هر عمليات بزرگ وقت زيادي را بايد صرف بازسازي يگانهاي آسيب ديده و تهيه تجهيزات،مهمات و آماده كردن آنها براي عمليات بعدي ميكردند و اين حدود يك سال طول ميكشيد. ايران هم لازم بود هر سال يك عمليات بزرگ انجام دهد تا آتشافروزي صدام فروكش كند. اگر اين عمليات را انجام نميداديم، دشمن پيشدستي ميكرد و مثل سال 67 يك عمليات بزرگ را انجام ميداد. آن موقع ما بايد فقط دفاع ميكرديم،بنابراين عمليات والفجر8 براي فرو نشاندن جنگافروزي دشمن بعثي لازم بود تا تلفات سنگين نيرويي و لجستيكي از دشمن گرفته شود و اين ضرورت نظامي آن سال بود. واقعاً هم در سرنوشت جنگ تأثيرگذار شد. اگر بخواهم برخي دستاوردهاي اين عمليات را برشمارم بايد به مواردي چون انهدام ارتش صدام از نظر تجهيزات و نيرو، انهدام نيروي دريايي عراق به طور كامل، قطع دست ارتش عراق از آبهاي خليجفارس و بستن تنها راه ورود آنها به خليجفارس، انهدام و تصرف پايگاههاي موشكي دشمن كه كشتيهاي نفتي و تجاري ايران را در خليجفارس با موشك هدف قرار ميداد، تخليه جزيره بوييان كويت كه در اختيار عراق بود براي تهديد آبهاي خليجفارس، صدور قطعنامه 582 توسط شوراي امنيت، قطع كامل صادرات نفت عراق از طريق خليج فارس به آبهاي آزاد جهان، نشان دادن قدرت جمهوري اسلامي ايران به جهان با عبور از سختترين رودخانه جهان و افزايش توان نظامي ايران با به دست آوردن سلاحها، مهمات و تجهيزات جديد اشاره كنم. عبور از اروند مانور قدرت رزمندگان ايراني بود.
گفتوگو از: صغري خيل فرهنگ
این مطلب نخستین بار در روزنامه جوان منتشر شده است.