«جشن» که اینک به معنی عید و عیش و کامرانی و مجلس شادی و نشاط به کار میرود، در اصل به معنی ستایش و نیایش بوده است. برپا کردن هر جشن رویی در نشاط داشته و رویی در ستایش و نیایش خدای جهان و جشن نوروز - که به جمشید، پادشاه اسطورهای ایران، منسوب است- یکی از جشنهای بزرگ ایران بوده و به تدریج به بزرگترین جشن ملی ایران بدل شده است.
این جشن در آغاز بهار، نخستین روز سال خورشیدی و اولین روز فروردین ماه جلالی برگزار میشود، یعنی بدان گاه که جهان زندگی از سر میگیرد و طبیعت سر از خواب گران زمستانی برمیدارد و از گزند خزان میرهد که به گفته منوچهری، شاعر طبیعت «نوروز، روزگار نشاط است و ایمنی».
نوروز تنها جشن شاهان نبوده که جشن همگان بوده است، جشن ملت بزرگ ایران، چراکه نوروز جشن طبیعت است و طبیعیترین جشنهاست، جشن بهار است، جشن زندگی است، جشن شور و حرکت است، جشن مردم است و چنان با جان و دل مردم ایران درآمیخته است که به هیچ رو فراموششدنی نیست: «با شیر اندرون شد و با جان به در شود».
به همین سبب است که مردم آزاده ایران زمین در طول تاریخ با همه فراز و نشیبهایش، همگام و همراه با طبیعت، بدانگاه که به گفته سعدی در کتاب بیمانند «گلستان» «فراش باد صبا فرش زمردی میگسترد و دایه ابر بهاری بنات نبات در مهد زمین میپرورد و درختان به خلعت نوروزی قبای سبز ورق برمیگیرند» نوروز را پیروزمندانه گرامی داشتهاند و با برگزاری جشن نوروز هویت خود را حفظ کردهاند و نشان دادهاند که ایرانی ماندهاند... و چه دشوار است ایرانی ماندن!
گرچه عربان اموی به نام برگزاری جشن نوروز - که همراه بود با تقدیم هدیهها و تحفهها به دربارهاشان- مالیاتی دیگر به مردم ستمدیده و سختکوش ایران تحمیل کردند، مالیاتی که در زمان معاویه بالغ بر 10 میلیون درم میگردید و حجاج بن یوسف ثقفی حاکم ستمگر و سفاک اموی در کوفه با برگزاری نوروز و مهرگان و اعلام قبول تحف و هدایا در مهرگان و نوروز از این دو جشن وسیلهای ساخت برای بیدادگری بیشتر و تحمیل فشار فزاینده بر مردم آزاده ایران، اما این معانی از سوی دیگر و با نگاهی دیگر نشاندهنده حقیقتی دیگر نیز هست: حقیقت قدرت و ارزش سنتهای ایرانی و زنده بودن سنت نوروز و زنده بودن مردم ایران در طول دو قرن سکوت ظاهری و دو قرن سلطه عربان جبار به نام آیین مقدس اسلام....
از سوی دیگر، از آنجا که نوروز ریشهای در خاک دارد و ریشهای در افلاک و جشنی مادی و در عین حال معنوی است و به تعبیر حافظ، جشنی است که بوی خوش آن از کوی یار میآید و برافروزنده چراغ دل و جان است، مهر تأیید اسلام را نیز با خود و بر خود دارد و نه تنها سخنگویان ارزشهای ملی که پیامآوران ارزشهای دینی و معنوی هم در تأیید آن سخنها گفتهاند که نمونه آن دعای دلنشین تحویل سال است که طی آن از کردگار جهان میخواهیم تا در آستانه سال نو و فرارسیدن نوروز بهترین حال را به ما ارزانی دارد یعنی شادی و پیروزی روزیمان گرداند که براستی:
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
برطرف چمن روی دل افروز خوش است
از دی که گذشت هرچه گویی خوش نیست
خوش باش و زدی مگو که امروز خوش است
* استاد دانشگاه
این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.