در روزهایی که تیم قرمزپوش پایتخت مشغول برگزاری جشنهای متعدد است، حال و روز آبیپوشان تعریف چندانی ندارد.
به گزارش تابناک ورزشی، از یک سو وضعیت سرمربی آینده این تیم مشخص نیست و بیم آن وجود دارد که فرصت طلایی تعطیلات پیشفصل از دست برود و مانند سالیان اخیر، امتیازات تأثیرگذار ابتدای فصل به راحتی از چنگ آنها خارج شود. چرا که این بار بر خلاف گذشته، گزینههای نشستن روی نیمکت استقلال محدود نبوده و دارای طیفی گسترده است. از اسامی مختلف سرمربیان خارجی که تجربه نشان داده تا لحظهی امضای قرارداد رسمی، نباید هیچیک از آنان را قطعی دانست گرفته تا گزینههای جذاب، اما پر ریسک داخلی! و جالب اینکه هر کدام از گزینههای مطرح شده، موافقین و مخالفین خاص خود را دارند و آنطور که از شواهد پیداست، جنگ خاموشی بین اعضای کمیتهی فنی و حتی هیئت مدیرهی تیم در این باره شکل گرفته که طبیعتاً در آینده باعث ایجاد حواشی جدیدی خواهد شد.
اما اخبار نگرانکنندهتر برای آبیها، نه از ساختمان این باشگاه بلکه از اینستاگرام به گوش میرسد! جایی که کاپیتانها و بزرگان تیم به صورت مستقیم و غیر مستقیم به یکدیگر میتازند و برای خود یارکِشی میکنند و این امر نشان از اختلافی عمیق بین بازیکنان و اعلان جنگ علنی دارد. اختلافی که از مدتها قبل به طور جسته گریخته صحبتهایی پیرامونش شنیده میشد و هر چه به پایان فصل نزدیکتر شدیم، رنگ و بوی جدیتری به خودش گرفت تا آنجا که اکنون کنار هم بازی کردن مجدد بعضی بازیکنان، غیر قابل تصور شده است.
نباید فراموش کرد که اختلاف در بسیاری از تیمها امری طبیعی و اجتنابناپذیر بوده، هست و خواهد بود، ولی نکتهی حائز اهمیت در این ماجرا نحوهی برخورد بزرگترهای تیم است. رفتارهایی که شاید انتظار رخدادنشان از جانب بازیکنان جوان تیم هم نمیرود، چه برسد به کاپیتانهایی که هر یک بسیار با تجربه بوده و سالهای سال برای آبیها خاطرهسازی کرده و حتی در بسیاری از اردوها و بازیهای تیم ملی هم کنار یکدیگر حضور داشتهاند. سوال اصلی اینجاست که آیا اینستاگرام فضای مناسبی برای مطرح کردن مسائل درونخانوادگیاست؟ آیا یک مدیر یا یک پیشکسوت در باشگاه وجود ندارد که همه را دور هم جمع کرده و نگذارد کار به جاهای باریک بکشد؟ حتی اگر اختلافها جدی است و امکان ادامهی همکاری وجود ندارد، بهتر نیست به حرمت تمام خاطرات خوب گذشته، به صورت محترمانه از هم جدا شوند؟
در سالهای اخیر استقلال بیشترین ضربه را از چند دستگیها خورده و همین امر سبب شده تا در اغلب مواقع نتواند از داشتههای خود به طور کامل بهره ببرد و حتی گاهاً همین سرمایهها در قالب تیمهای رقیب مقابل استقلال قرار گرفته و موفقیتهایی را کسب کردهاند. افتخاراتی که میتوانست همگی به نام استقلال ثبت شود، اگر خودخواهیها و منافع شخصی کنار گذاشته میشد و همهی بزرگان این تیم زیر پرچم استقلال قرار میگرفتند و پیروزیهای بزرگی را رقم میزدند. اتفاقی که در دو دههی اخیر فقط یک بار و در سال ۹۲ افتاد. در آن فصل سید مهدی رحمتی، امیرحسین صادقی، پژمان منتظری، خسرو حیدری، جواد نکونام، آندو تیموریان، مجتبی جباری، فرهاد مجیدی و آرش برهانی به سرمربیگری امیر قلعه نویی و مدیریت علی فتحالله زاده، با هدف کسب ستارهی سوم کنار هم جمع شدند و نه تنها تا نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا پیش رفتند بلکه قهرمانی لیگ برتر را نیز به راحتی تصاحب کردند.
آنچه مسلم است اینکه استقلال این روزها از نداشتن یک بزرگتر واقعی و دلسوز رنج میبرد و به همین دلیل است که به محلی برای قدرتنمایی و سهمخواهی برخی نفرات تبدیل شده و در این میان، بیشترین ضرر را طرفدارانش متحمل میشوند چرا که علاوه بر دیدن شکستها، شاهد فروریختن حرمت ستارههای محبوبشان، آنهم توسط یکدیگر، هستند و دفاع از هر کدام به معنای کنار زدن دیگری است. آنها که گوششان از وعدههای اغلب پوشالی مدیران پر هم شده، بهتر از هر کس میدانند که این جنگهای خاموش یا علنی، عاقبتی جز ناکامی برایشان ندارد و با این اوضاع، آیندهی روشنی را پیش روی تیم مورد علاقهشان نمیبینند.