اینجا دره آبشینه - ورکانه است؛ دره سیاهچشمها یا قراگوزلوها و الوند درست در امتداد دره، در افق نگاه سیاهچشمهاست که تمامقد ایستاده و دشت و ورکانه را به دامان گرفته. روستایی با سیمای خاکستری و یکتا از لاشههای سنگ. خوب که نگاه کنی میبینی از کف خیابان تا دیوارچین حیاطها و خانهها و تاج بامها یکسره سنگ است.
ورکانه با همین تکه سنگهای خاکستری و سیاه گرانیتی که از معادن اطراف استخراج میشود، بالا رفته است. ردیف سنگها موازی چیده شده و با ملات گل و سیمان به هم چسبانده شدهاند. آرایه و تراش وسواسگونهای برای زیباتر شدن بنا روی سنگها دیده نمیشود؛ حداکثر سنگها را با چکش شکستهاند تا در چینش اندازه باشند. با این حال ساختمانها و دیوارها زیبایند؛ تمیز، زیبا و با ابهت.
ورکانه برای بسیاری از گردشگران و مسافران همدان ناآشناست. مزار باباطاهر عریان و گنجنامه و غار علیصدر و شهر لالجین و سفالهایش مقصد اغلب گردشگران است که در روزهای شلوغ و منتهی به تعطیلات بویژه اگر همزمان با روزهای گرم باشد با ترافیک سرسامآور و مشکل جای پارک و... همراه میشود. اما در همین روزها اگر اندکی آشنایی با نام ورکانه داشته باشی، با پرسوجویی مختصر میتوانی از مسیر جاده ملایر و سپس راه خلوت و پرمنظره و بیترافیک سد اکباتان راه این روستا را در پیش بگیری.
در مسیر از درههای زیبای ارزانفود، دره خان، تخته سنگ، جن دره و سهبلاغ عبور میکنی که رود آبشینه؛ مغرور و پرشتاب راه خود را در کف این درهها باز کرده و به سمت سد اکباتان پیش میتازد تا در آن آرام گیرد. همه این درهها را که در امتداد یکدیگر هستند، دره سیهچشمها هم میگویند؛ از یادگارهای دورانی که قراگوزلوها برآن استیلا داشتند و در مقطعی هم بر کل همدان. از سد اکباتان که بگذری میتوانی کولر اتومبیل را خاموش کنی، شیشهها را پایین بکشی و از هوای خنک و مطبوعی که از سمت دره وارد ماشین میشود، لذت ببری.
هوا در ورکانه خنکتر است و باید هم باشد. ورکانه در ارتفاع 2 هزار و 250 متری از سطح دریا قرار گرفته و خنکای یخچالهای طبیعی و برفهای قلههای کوهستان الوند شرقی و کوه سردره، یک ییلاق دلچسب به وجود آورده است. همان ییلاقی که جاذبهاش پاهای مری لیلی یا مهری خانم قراگوزلو را در روستا بست تا خاطرههای تعطیلات تابستانی را که همراه با پدرجوانمرگش بر زین اسب مینشست و در اطراف روستا، گشت میزد برای همه عمرش ابدی کند.
باغهای تمامناشدنی گردو، چشمهسارهایی که از کوهستان؛ آب خنک و زلال خود را روانه دشت سیمین، باغهای ورکانه و درههای پای روستا میکردند، کوچههای سنگفرش دهکده و سنگهای خاکستری و تیرهای که در و دیوار ورکانه را در تسخیر خود داشتند چیزی نبود که مهری خانم براحتی از آن بگذرد. پس در ورکانه ماند و تصمیم گرفت یک سنت گذشته را در این منطقه احیا کند و آن پرورش اسبهایی بود که نژاد اصیل ایرانی داشتند. اسبهای مشهور به اسب عرب ایرانی!
علاقه و عشق مهری خانم به اسب در منطقه و نزد عشایر لر و خوزستان مشهور بود. او شخصیت اسبها را میشناخت. اسبهای شوخ و مهربان، اسبهای بیتفاوت، اسبهای عصبانی و بر مبنای تفاوت شخصیت اسبها تصمیم میگرفت که در پرورش و نسلکشی اسبهای اصیل کدام اسب را و با چه خلقی با کدام اسب جفت کند تا حاصلش اسبی نجیب و مهربان و خوشاخلاق باشد که نزد پرورشدهندگان اسب گرانبهاست چراکه ارزش اسب افزون بر اصالت نژاد با خلق و خوی و شخصیتش سنجیده میشود. اینکه ریشهها و علت شهره شدن ورکانه به محل پرورش اسبهایی با نژاد اصیل چه بوده را باید در تاریخ پرفراز ونشیب همدان، رقابتها و جنگهای اقوام مختلف در این منطقه خوش آب و هوا و پرمنازعه و سرانجام استیلا یافتن قراگوزلوها به عنوان ترکمانانی که به آغامحمدخان قاجار کمک شایانی کرده بودند و این منطقه و اراضی حاصلخیز آن را به عنوان دستخوش گرفته بودند جست.
پس از استقرار قراگوزلوها، ورکانه و اطراف آن به پایگاه گردآوری و آموزش فوج سواره نظام سپاهیان قاجاریه تبدیل شد. در همه جنگهای آن دوران از جنگ کرمان و بلوچستان گرفته تا نبردهای فارس و بختیاری، خوزستان، کردستان و جنگهای ایران با روسیه تزاری، ورکانه جایی بود که فوجهای سواره نظام آموزش میدیدند و اسبهای سپاهیان قاجار پرورش مییافتند.
مهری خانم راه دشواری پیمود تا نژاد اسب اصیل را به تأیید سازمان جهانی اسب عرب برساند. در نواحی صعبالعبور غرب ایران سفرهای بسیاری کرد تا با پرورشدهندگان محلی که آگاهیهایی درباره نژاد اسبها و تاریخچه پرورش اسب داشتند، ملاقات کند و تبارنامههای اسب اصیل را فراهم آورد. نخستین تبارنامهای که به این ترتیب فراهم شد، در سال ۱۹۷۶ مورد پذیرش سازمان جهانی اسب عرب قرار گرفت. با این حال این تلاشها سالها ادامه یافت و به تدوین مجلدات دیگری از تبارنامههای نژادهای اسب ایرانی منجر شد.
در تابلویی که جلوی بنای اصطبل جدید پرورش اسب عرب ایرانی نصب شده، نوشته شده است: «اصطبلی زیبا با معماری منحصر به فرد در دو کیلومتری جنوب روستا که در سال 1354 توسط مری لیلی قراگوزلو نوه امیرطومان قراگوزلو که در بین اهالی معروف به مهری خانم است ساخته شده است. این بنا در سالهای پیش از انقلاب به عنوان مرکز پرورش اسب عرب ایرانی دربار پهلوی استفاده میشده و درحال حاضر متعلق به اهالی روستا و نیز جزو آثار دیدنی به شمار میآید.... این مجموعه شامل 50 غرفه و 4 اتاق نگهداری و انبار علوفه میباشد که اتاقها در دو ضلع ورودی قرار دارند. بنا تماماً از لاشههای سنگهای گرانیت موجود در محل استفاده شده است.»
جدای از اصطبل، بنای اربابی معروف به «قلعه مهری خانم» در یکصد متری بافت خارج از روستا و در مسیری که به محل اصطبل منتهی میشود، از بناهای معروف ورکانه است که البته در حال حاضر ویرانهای از سنگهای گرانیتی بیش نیست. این بنا یک ساختمان دوطبقه با نقشه نیمچلیپایی است. مهری خانم تا اواخر عمرش در کنار اسبهایش ماند و سرانجام سال 1381 به دلیل سرطان در بیمارستان آتیه تهران درگذشت.
اما ورکانه با نام دیگری هم در ایران و در جهان شناخته میشود. پروفسور توفیق موسیوند، اولین مخترع قلب مصنوعی در جهان؛ نوجوانی که تا 15 سالگی در روستا چوپانی میکرد، رؤیاهایش از کوهستان و باغها و علفزارهای ورکانه با خودش پرکشید و در آن سوی دنیا در کانادا فرود آمد. پروفسور موسیوند در کانادا ازدواج کرد با مهاجرت به امریکا به کار و تحصیلاتش ادامه داد و تلفیق علوم مهندسی و پزشکی به او کمک کرد تا به دانش نوینی در زمینه اعضای مصنوعی دست یابد و بتواند بعد از مدتی قلب مصنوعی انسان را اختراع کند. قلب مصنوعی را که پروفسور موسیوند اختراع کرده میتوان از راه دور کنترل کرد و پس از قرار گرفتن در بدن بیمار میتوان از طریق ماهواره، اینترنت و تلفن از وضعیت آن و همچنین وضعیت سلامت بیمار آگاه شد. همچنین امکان ارسال برق و شارژ آن بدون ایجاد سوراخی در بدن با سیستم الکترومغناطیسی نیز وجود دارد. خانه پروفسور موسیوند در ورکانه روبهروی تنها مسجد روستا قرار دارد و تبدیل به موزه شده است. با این حال هرچه بردر کوفتیم تا درون خانه این نابغه علمی ایرانی را ببینیم، پاسخی نیامد. روزی که به ورکانه آمدیم، هرچند روز تعطیل نبود اما هم موزه پروفسور موسیوند تعطیل بود هم اصطبل تاریخی که به تازگی بازسازی شده است.
مردم روستا میگویند پای گردشگران به این روستا نه به خاطر بنای سنگی و ویژه خانهها و نه به خاطر مهری خانم یا پروفسور موسیوند به ورکانه باز شده بلکه غریبههای گردشگر از زمانی به این روستا میآیند که سریال طنز تلویزیونی «علیالبدل» روی آنتن صدا و سیما رفت. سریالی که رقابت بر سر جذب گردشگر بین دو طایفه، عبور و مرور گردشگران با الاغ و دعوا بر سر چشمه قلقل دستمایه طنز آن است و نام روستا هم البته «چشمه قلقل» است. اما در ورکانه نه خبری از ایستگاه حملونقل گردشگران با الاغ هست و نه چشمه قلقل چنین آوازهای دارد. دیدنیهای ورکانه که نام آن ریشهای کردی دارد و به معنای کنار چشمه است، بیش از اینهاست و میتواند هر گردشگری را شگفتزده کند.
گزارش از: محمدرضا عزیزی
این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.