فضای فراهم شده در تلویزیون برای تاخت و تاز به فیلمهای سینمایی منجر به ایجاد توهم تأثیرگذاری نظرها در برنامههای سینمایی بر فروش محصولات سینمایی شده است؛ اتفاقی که دستکم آمارها به کلی آن را رد میکند و نشان میدهد، آخرین ادعاها در این زمینه که توسط مسعود فراستی مطرح شد نیز با واقعیت همخوانی ندارد و فیلم که او و همدستانش هدف قرار دادهاند و پس از آن ادعا کرد، از فروش افتاده، در یک هفته 1.5 میلیارد فروخته است.
به گزارش «تابناک»؛ رقابت بر سر فروش همان گونه که انتظار میرفت، به فضای نقد نیز رسیده و برخی منتقدین کاملاً آگاهانه در این زمینه نقش آفرینی کرده و در این زمینه از تریبون تلویزیون استفاده میکنند؛ امری که قاعدتاً نمیتواند مورد تأیید تصمیمگیران سیما باشد. واضحترین نمونه این اقدام را میتوان درباره رفتار مسعود فراستی، مسئول میز نقد برنامه «هفت» دید که صرفاً تمرکز خود را بر هدف قرار دادن فیلم کمال تبریزی قرار داده است؛ رویکردی که تازگی ندارد و سابقه آن به حملات مشابه فراستی به فیلمهای پیشین تبریزی و پاسخهای تند تبریز بازمیگردد.
فراستی بامداد 25 خرداد در میز نقد برنامه هفت کوشید، هرچه در توان دارد، در کمان بگذارد و به سمت فیلم «ما همه با هم هستیم» پرتاب کند و دیگر همدستانش نیز تا جایی که توانستند او را همراهی کردند. او در بخشهایی از موضعگیریاش درباره این فیلم که دقیقاً برای متقاعد کردن تماشاگر عام به عدم تماشای فیلم آخر تبریزی بود، اظهار داشت: «...من میخواهم با یک فیلم گران سرگرمیساز طرف باشم، اما این فیلم ابداً کمدی نیست... هیچ کجای دنیا چنین نیست سرمایهگذار یک لمپن است که تازه به پول رسیده باشد. وقتی لمپنها به فرهنگ ورود میکنند، چه میخواهند بکنند؟... اگر من از «سرخپوست» و «متری شیش و نیم» دفاع میکنم، معنیاش دفاع از سرمایهگذار آنها نیست...»
کمال تبریزی در واکنش به موج تازه حملات فراستی و گروهش در هفت به فیلم تازهاش، پاسخهای تندی در رسانهها نثار فراستی کرد و در عوض فراستی در تازه ترین قسمت برنامه هفت، تبادل آتش را ادامه داد و فیلم آخر تبریزی را «بیهمه چیز» خواند؛ اما این تعبیر را همراه با یک ادعای عجیب کرد. بعد از اینکه محمدتقی فهیم این ادعا را مطرح کرد که فروش بالای «سرخپوست» متاثر از نقدهای برنامه هفت است، مسعود فراستی اضافه کرد: «ما اینورش را هم داشتیم و فیلم بسیار بی همه چیز ما همه با هم هستیم را از فروش انداختیم.»
برای سنجش این ادعا کافی است، به بررسی آمار فروش این فیلم «ما همه با هم هستیم» در هفته ما قبل نقد و هفته بعد از نقد بپردازیم. اگر روز 25 خرداد را نیز در نظر بگیریم، در پایان روز 28 خرداد یعنی چهار روز پس از نقد فراستی، فیلم تازه تبریزی دو میلیارد و شصت و شش میلیون ظرف هفته منتهی به 28 خرداد فروش داشته و فروش آن در پایان هفته دوم به پنج میلیارد و دویست میلیون رسید. سپس در هفته سوم یعنی از 29 خرداد تا 4 تیر (12 روز پس از آغاز حملات برنامه هفت) فروش این فیلم به یک میلیارد و پانصد و هفتاد و نه میلیون طی هفت روز و شش میلیارد و نهصد و هشتاد میلیون در مجموع سه هفته رسید.
قاعدتاً تعبیر «از فروش افتادن» درباره فیلمی که در یک هفته 1790 میلیون میفروشد و شمار سالنهایش همزمان روند افزایشی دارد و استقبال سینماداران برای اکرانش تداوم دارد، نمیتواند ادعای قابل دفاعی باشد. البته مسأله اساساً این فیلم نیست، چه آنکه نقدهای جدی به فیلم آخر تبریزی مطرح است. مسأله در اینجا توهم تأثیرگذاری نقد فیلم در سینمای ایران است. نشانههای توهم بودن تأثیرگذاری را میتوان در تیراژ نشریات تخصصی سینمایی و تعداد کم مخاطبان مشهورترین منتقدین سینمای ایران دید.
اینکه به رغم شدیدترین نقدها نازلترین کمدیها همچنان میفروشند، نشان میدهد طیف وسیعی از تماشاگران کنونی سینمای ایران به دنبال تماشای فیلمی هستند که اگر یک کمدی خوب نبود، دستکم خالی از تنش باشد. در این مسیر دست و پا زدن امثال فراستی نتوانسته تأثیری بر تصمیم آنها داشته باشد. عامه مردم بر خلاف فراستی و دوستانش در دهه پنجاه میلادی و سینمای کلاسیک آلفرد هیچکاک نماندهاند و از فیلمهای روز سینمای ایران و جهان لذت میبرند؛ این دقیقاً همان چیزی که فراستی میگوید، هدف اول سینما است: «سرگرمی».
واقعیت آن است که نقد یک مسأله تخصصی است و در دنیا نیز به جای آنکه نقدهای بلندخواننده داشته باشد، گزارشهای کوتاه درباره جزئیات و عناصر مهم فیلم که در حکم «راهنما» برای شناخت مختصات فیلمها برای خرید بلیت است، طرفدار دارد. از قضا در دنیا برنامههایی شبیه به میز نقد که در برنامه هفت و برخی دیگر از برنامهها نیز وجود دارد، به اندازه انگشتان یک دست قابل مشاهده نیست و این روش نامتعارفی است که در تلویزیون ایران باب شده است. حال اینکه تلاش کرد توهم تأثیرگذاری را در خدمت تقویت برند برای تداوم کسب درآمدهای قابل توجه از طریق برنامه هفت قرار داد، قطعاً اتفاق شایستهای نیست.